اگر به دنبال شادی حقیقی و همیشگی در زندگی هستید؛ بخوانید

انسان ها در طول زندگی خود نیاز به خوراک وپوشاک دارند با این وجود نیاز به شاد زیستن هم از ضرورتهای زندگیست که باید به آن توجه شود . با این روحیه ، انسان می تواند در مسیر زندگیش بهتر قدم بردارد . راه هایی که برای ایجاد شادی وجود دارد فراوانست اما مهم اینست که کدام یک از این راه ها برای انسان شادی حقیقی را به همراه دارد مثلاً شاید برخی تصور کنند که، وقتی می توانند زندگی شادی داشته باشند که حتما از نظر مالی در مرتبه بالایی باشند . اما باید دید که قرآن هم آنها را تایید میکند یا خیر؟

با جستجویی مختصری متوجه میشویم که قران پیرامون این مطلب نکاتی اشاره کرده که ما گوشه هایی از ان را بررسی میکنیم:

قران به طور کلی شادی را به دو قسمت تقسم کرده:

الف : شادی های ممدوح که مصادیقی چون :

1. شادی از فضل و رحمت خداوند

قُلْ بِفَضلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِک فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیرٌ مِّمَّا یجْمَعُونَ(یونس/58)

بگو به فضل و رحمت خدا باید خوشحال شوند که از آنچه گردآورى کرده اند بهتر است .

2. شادی از نصرت الهی

فى بِضع سِنِینَ للَّهِ الاَمْرُ مِن قَبْلُ وَ مِن بَعْدُ وَ یَوْمَئذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ(روم/4)

در چند سال ، همه کارها از آن خدا است ، چه قبل و چه بعد (از این شکست و پیروزى ) و در آن روز مؤ منان خوشحال خواهند شد.

3. شادی از برخورداری از نعمت های الهی

وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ * فَرِحِینَ بِمَا ءَاتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ وَ یَستَبْشرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ(آل عمران، 169-170).

(اى پیامبر) هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شده اند مردگانند، بلکه آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند. آنها بخاطر نعمتهاى فراوانى که خداوند از فضل خود به آنها بخشیده است خوشحالند و بخاطر کسانى که (مجاهدانى که ) بعد از آنها به آنان ملحق نشدند (نیز) خوش وقت اند (زیرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان مى بینند و میدانند) که نه ترسى بر آنها است و نه غمى خواهند داشت.

 

ب : شادی های مذموم که مصادیقی چون :

1. شادی مغرورانه

(ذَلِکُم بِمَا کُنتُمْ تَفْرَحُونَ فى الاَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ وَ بِمَا کُنتُمْ تَمْرَحُونَ(غافر/75)

این به خاطر آن است که به ناحق در زمین شادى مى کردید و از روى غرور و مستى به خوشحالى مى پرداختید.)

مراد از شادی ناحق آن دسته ازشادی هایی است که در آن فرد با ظلم به دیگران و یا مخالفت با اولیا الهی و... به شادی بپردازد و از انجام ان هم از خود راضی باشد و همچنین احساس سرمستی وغرور کند. 

علت مذمت چنین شادی هایی هم به وضوح مشخص است اینکه انسان با انجام چنین اعمالی ذره ذره از خدا دور شده و وارد وادی غفلت می شود در سوره قصص ایه 76 هم اشاره به این مطلب دارد که می فرماید:

(إِنَّ قَرُونَ کانَ مِن قَوْمِ مُوسى فَبَغَى عَلَیْهِمْ وَ ءَاتَیْنَهُ مِنَ الْکُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصبَةِ أُولى الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا یحِب الْفَرِحِینَ(قصص/76)

قارون از قوم موسى بود اما بر آنها ستم کرد، ما آنقدر از گنج ها به او داده بودیم که حمل صندوقهاى آن براى یک گروه زورمند مشکل بود، به خاطر بیاور هنگامى را که قومش ‍به او گفتند: این همه شادى مغرورانه مکن که خداوند شادى کنندگان مغرور را دوست نمى دارد.)

2. شاد بودن در داشتن دنیا

(اللَّهُ یَبْسط الرِّزْقَ لِمَن یَشاءُ وَ یَقْدِرُ وَ فَرِحُوا بِالحَْیَوةِ الدُّنْیَا وَ مَا الحَْیَوةُ الدُّنْیَا فى الاَخِرَةِ إِلا مَتَعٌ(رعد/26)

خدا روزى را براى هر کس بخواهد (و شایسته بداند) وسیع و براى هر کس بخواهد (و مستحق ببیند) تنگ قرار مى دهد ولى آنها به زندگى دنیا شاد (و خوشحال ) شدند در حالى که زندگى دنیا در برابر آخرت متاع ناچیزى است .)

منظور از این ایه این است که رزق واقعی ، رزق اخرت است ولی گروهی هستند که رزق دنیوی را اصل دانسته وبا وجود ان خرسندند و غافل از این مطلب اند که این متاع دنیوی باید مقدمه ای برای اخرت باشد و با مصرف هدفمند ، اخرت خود را آباد کنند. البته تمایل فطری مال دوستی را نمی توان کاملاً سرکوب و ریشه کن کرد اما میشود با دلبستگی و پایبندی به موازین و احکام قرآنی و به ویژه شکیبایی و نیکوکاری آن را کنترل و در جهت دین پسندانه، هدایت کرد.

3. شادی از اعمال گناه

(لا تحْسبنَّ الَّذِینَ یَفْرَحُونَ بِمَا أَتَوا وَّ یحِبُّونَ أَن یحْمَدُوا بمَا لَمْ یَفْعَلُوا فَلا تحْسبَنهُم بِمَفَازَةٍ مِّنَ الْعَذَابِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ(آل عمران/188)

گمان مبر آنها که از اعمال (زشت ) خود خوشحال مى شوند و دوست دارند در برابر کار (نیکى ) که انجام نداده اند مورد ستایش قرار گیرند از عذاب (الهى ) برکنارند، (بلکه ) براى آنها عذاب دردناکى است .)

خطاکاران دو گروهند گروهی خطایشان به سبب طغیا ن غرایز بوده و پس از اتمام عمل از کرده خود شرمنده میشوند و گروهی که در جریان مقابل در حرکتند ، به گناه عادت کرده و بعد از انجام نه تنها پشیمان نمی شوند بلکه احساس رضایت کرده به ان افتخار نیز می کنند در حالی که با توجه به مفهوم آیه کسانی لایق این نجاتند که حداقل از کار بد خود شرمنده باشند و از اینکه کار نیکى نکرده اند، احساس پشیمانی کنند.

4. نشاط از داشتن علم ظاهری

(فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسلُهُم بِالْبَیِّنَتِ فَرِحُوا بِمَا عِندَهُم مِّنَ الْعِلْمِ وَ حَاقَ بِهِم مَّا کانُوا بِهِ یَستهْزِءُونَ(غافر/83)

هنگامى که رسولان آنها با دلائل روشن به سراغ آنان آمدند به معلوماتى که خود داشتند خوشحال بودند (و غیر آن را هیچ مى شمردند) ولى آنچه را (عذاب ) به سخریه مى گرفتند بر آنها فرود آمد!)

درتفسیر این ایه امده که منظور از این فرح و شادی از داشتن علم ، غرور و خودپسندی است که به خاطرعلم ظاهری در زندگیشان بدست آورده و این احساس قدرت و برتری، بین انها و حقایق و معارفی که رسولان الهی ارائه کرده اند فاصله انداخته تا جایی که به تمسخر انها پرداخته و و از ان دوری میکنند .

5- شادمانی منافقانه

این شادمانی دو گونه است :

الف)شادمانی به خاطر فرار از وظایف دینی

(فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ وَ کَرِهُوا أَنْ یُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ قالُوا لا تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ قُلْ نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ کانُوا یَفْقَهُونَ .(توبه 81)

آنان که از رفتن به جهاد به همراه رسول خدا تن زدند، از این کار شادمان گشتند، و جهاد در راه خدا را با مال و جان، ناخوش داشتند، و (به دیگران) گفتند: در این هواى گرم بسیج مشوید، بگو- اگر بخواهند فهمید-گرمى آتش جهنّم بسى شدیدتر است)

بنابر ، این آیه، منافقان کاملاً برخلاف ماهیت دینداری، که همدلی با پیامبر است، با فراهم شدن شرایط گریز از تکالیف دینی، شادمان و از شرکت در جهاد واجرای وظایف، ناخشنود می شوند.

ب)شادمانی از غمناکی مؤمنان

قرآن می فرماید:

( إِن تمْسسکُمْ حَسنَةٌ تَسؤْهُمْ وَ إِن تُصِبْکُمْ سیِّئَةٌ یَفْرَحُوا بِهَا وَ إِن تَصبرُوا وَ تَتَّقُوا لا یَضرُّکمْ کَیْدُهُمْ شیْئاً إِنَّ اللَّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ محِیطٌ(آل عمران/120)

اگر نیکى به شما (مومنان) برسد ناراحت مى شوند، و اگر حادثه ناگوارى براى شما رخ دهد خوشحال مى گردند، (اما) اگر (در برابر آنها) استقامت و پرهیزگارى پیشه کنید نقشه هاى (خائنانه ) آنها به شما زیانى نمى رساند خداوند به آنچه آنها انجام مى دهد.

طبق این آیه، از ملاکهای تشخیص نفاق همین نوع شادمانی است. با کمی دقت می توان دریافت که خود ما در چه مرتبه و جایگاهی هستیم و اینکه نفاق در ما تا چه حد رسوخ کرده وما تا چه اندازه در این ورطه که آفت ایمانمان است فرو رفته ایم آیا ما هم به سبب نفس خود از کامیابی و ترقی رقیبان و حتی دوستان مسلمانمان دچار اندوه میشویم و یا در مصائب مادی و معنوی انان در درون خود احساس شادمانی میکنیم ؟

حال با توجه به این آیات و آیات دیگر نتیجه گرفته می شود که مادامی که منشاء شادی انسان عوامل دنیوی به عبارت دیگر شادیهای مذموم باشد ، این شخص دارای شادی پایداری نخواهد بود به عنوان مثال اگر منشاء شادی انسان متاع دنیوی باشد وقتی خداوند به او عطاء دنیوی داشته باشد او احساس خوشبختی میکند ولی همینکه ضرری به او رسد حالت یاس و ناامیدی بر او چیره می شود اما اگر منشا شادی کسی ، ایمان به خدا و تقوا و عمل صالح و به عبارت دیگر شادی های ممدوح بود چنین شخصی در واقع احساس خوشبختی حقیقی خواهد کرد و دائماً در خود احساس طراوت ونشاط میکند.و آیه 97سوره نحل مویید این مطلب است :

(مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ:هریک از مرد وزن کار نیکی به شرط ایمان به خطا به جای آرد ما اورا در زندگانی خوش و با سعادت زنده می گردانیم و اجری بسیار بهتر از عمل ونیکی که کرده است به او عطا می کنیم )