آیتالله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیات 45 تا 47 سوره مبارکه «نحل» به گناهان افراد و مجازاتهای الهی اشاره کرده است که متن آن در ادامه میآید؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«أَ فَأَمِنَ الَّذِینَ مَکَرُوا السَّیِّئاتِ أَنْ یَخْسِفَ اللّهُ بِهِمُ الأَرْضَ أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لایَشْعُرُونَ * أَوْ یَأْخُذَهُمْ فِی تَقَلُّبِهِمْ فَما هُمْ بِمُعْجِزِینَ * أَوْ یَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّف فَإِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ؛ آیا توطئهگران از این ایمن گشتند که ممکن است خدا آنها را در زمین فرو برد، و یا مجازات (الهى)، از آنجا که انتظارش را ندارند، به سراغشان آید؟! یا به هنگامى که (براى کسب مال و ثروت افزون تر) در رفت آمدند، دامانشان را بگیرد در حالى که قادر به فرار نیستند؟! یا به طور تدریجى، با هشدارهاى خوف انگیز آنان را گرفتار سازد؟! چرا که پروردگار شما، رئوف و رحیم است». (نحل/ 45 تا 47)
انواع مجازاتها در برابر انواع گناهان!
قرآن، در بسیارى از بحثها، مطالب استدلالى را با مسائل عاطفى چنان به هم مىآمیزد، که برترین اثر را در نفوس شنوندگان داشته باشد، آیات فوق، نمونهاى از این روش است.
آیات گذشته یک بحث منطقى در زمینه نبوت و معاد با مشرکان داشت، ولى آیات مورد بحث به تهدید جباران و مستکبران و گنهکاران لجوج مىپردازد، و آنها را به انواع عذابهاى الهى بیم مىدهد.
نخست مىگوید: «آیا این توطئهگرانى که براى خاموش کردن نور حق به انواع نقشههاى شوم متوسل شدند از عذاب الهى ایمن گشتند، که ممکن است خداوند هر آن آنها را در زمین فرو ببرد»؟! (أَ فَأَمِنَ الَّذِینَ مَکَرُوا السَّیِّئاتِ أَنْ یَخْسِفَ اللّهُ بِهِمُ الأَرْضَ).
آیا بعید است: زمین لرزه وحشتناکى رخ دهد، پوسته زمین بشکافد و دهان باز کند، آنها و همه زندگانیشان را در خود فرو برد، همانگونه که در تاریخ اقوام، کراراً اتفاق افتاده است؟!
جمله «مَکَرُوا السَّیِّئاتِ» به معنى توطئه چینى و نقشهکشى براى مقاصد شوم و رسیدن به هدفهاى نادرست است، همانند توطئههایى که مشرکان براى خاموش کردن نور قرآن، و نابود کردن پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) و اذیت و آزار مؤمنان مىچیدند.
«یَخْسِفُ» از ماده «خسف» (بر وزن وصف) به معنى پنهان گشتن و مخفى شدن است، لذا پنهان شدن نور ماه در زیر سایه زمین را «خسوف» مىنامند و چاه «مخسوف» به چاهى مىگویند، که آب در آن پنهان گردد، و نیز پنهان شدن انسانها و خانهها را در شکاف زمین (شکافى که بر اثر زلزلهها پدید مىآید) «خسف» مىنامند.
و اضافه مىکند: «یا این که هنگامى که آنها در حال غفلتند عذاب الهى از همانجا که انتظارش را ندارند به سراغشان بیاید» (أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لایَشْعُرُونَ).
«و یا به هنگامى که آنها براى کسب مال بیشتر و در آمد فزونتر در رفت و آمد هستند، عذاب دامانشان را بگیرد» (أَوْ یَأْخُذَهُمْ فِی تَقَلُّبِهِمْ).
«در حالى که قادر به فرار از چنگال عذاب نیستند» (فَما هُمْ بِمُعْجِزِینَ).
همانگونه که سابقاً هم گفتهایم «مُعْجِزِیْن» از ماده «اعجاز» به معنى ناتوان ساختن است، و در این موارد به معنى فرار کردن از چنگال عذاب و مقاومت در برابر آن مىباشد.
و یا این که: مجازات الهى یک مرتبه به سراغشان نیاید بلکه «به طور تدریجى و ضمن هشدارهاى پى در پى، آنها را گرفتار سازد»؟ (أَوْ یَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّف).
امروز همسایه آنها گرفتار سانحهاى مىشود، فردا یکى از بستگانشان گرفتار حادثهاى و روز دیگر بعضى از اموالشان نابود مىگردد، و خلاصه هشدارها یکى بعد از دیگرى به سراغ آنها مىآید اگر بیدار شدند، چه بهتر، و گرنه، مجازات نهایى آنها را فرو خواهد گرفت.
دلایل تدریجی بودن برخی عذابها
تدریجى بودن عذاب و مجازات در این گونه موارد، براى آن است که: هنوز احتمال هدایت در این گروه، وجود دارد، و رحمت خداوند اجازه نمىدهد که با اینها همچون سایرین رفتار شود «زیرا پروردگار شما رئوف و رحیم است» (فَإِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ).
جالب توجه این که: در آیات فوق، سخن از چهار نوع مجازات به میان آمده است: نخست خسف و فرو رفتن در زمین.
دوم مجازات غافلگیرانه، از آنجایى که انسان انتظار آن را ندارد.
سوم عذابى که به هنگام تلاش و کوشش در جمع مال به سراغ انسان مىآید.
و چهارم مجازات تدریجى.
مسلّماً که هر یک از این چهار نوع مجازات، تناسب با نوعى از گناه دارد، هر چند همه آنها در مورد: الَّذِیْنَ مَکَرُوا السَّیِّئاتِ: «آنها که توطئههاى شوم مىچینند» وارد شده است، زیرا مىدانیم همه کار خدا بر طبق حکمت و تناسب استحقاقها است.
مفسران تا آنجا که ما دیدهایم در این زمینه سخنى ندارند، ولى چنین به نظر مىرسد: مجازات، نخست مخصوص آن گروه از توطئهگرانى است که در صف جباران و مستکبران خطرناکند همچون قارونها که خداوند چنان آنها را از اوج قدرت پائین مىکشد و بدرون خاک و اعماق زمین فرو مىفرستد که مایه عبرت همگان گردد.
نوع دوم ویژه توطئه گرانى است که در عیش و نوش و هوسهاى سرکش خود غرقند، ناگهان عذاب الهى دامانشان را از آنجا که انتظار ندارند مىگیرد.
نوع سوم مخصوص دنیاپرستان زراندوزى است که شب و روز در «تقلب» و تلاشند که از هر طریق و با هر جنایتى که ممکن است بر حجم ثروت خود بیفزایند که خداوند آنها را در همان حال که سرگرم جمع ثروتند گرفتار عذاب مىکند.
و اما مجازات نوع چهارم از آن کسانى است که: طغیان و توطئه و گناهشان به آن حدّ و پایه نرسیده است که راه بازگشتى براى آنان وجود نداشته باشد.
در اینجا خداوند از طریق «تَخَوُّف» (هشدار و تهدید) آنها را کیفر مىدهد یعنى نخست با حوادث دردناکى که در اطراف آنها به وقوع مىپیوندد به آنها بیدار باش مىدهد، اگر بیدار شدند و وضع خود را اصلاح کردند چه بهتر و گرنه آنان را در کام عذاب فرو مىۀبرد.
بنابراین ذکر رأفت و رحمت خداوند، به عنوان یک علت مربوط به گروه چهارم است که هنوز تمام پیوندهاى خود را از خدا نبریدهاند و همه پلها را پشت سر خود ویران نساختهاند.