امیرالمومنین علی(ع) فرمودند: «مومن صبح نمیکند مگر با حال ترس و شب نمیکند مگر با حال ترس، هر چند که نیکوکار است؛ زیرا همواره بین دو امر است: بین زمانی که گذشته و او نمیداند خدا درباره آن زمان با او چه میکند و اجلی که نزدیک است و او نمیداند که چه گرفتاریهایی (بعد از مرگ) در انتظار اوست».
آیتالله مجتهدی تهرانی در شرح این حدیث این چنین میگوید: حتی اگر نماز شب میخوانی، آدم خوبی هم هستی، نماز جماعت میخوانی، خمس میدهی، مکه هم رفتی، همه کارهایت میزان است، مع ذلک باز هم باید بترسی؛ چرا؟ برای اینکه ما بین دو راهی گیر کردیم.
وی افزود: عمرگذشتهمان که نمیدانیم خدا با ما چه میکند. خطاهایی که کردیم، دروغ ها، غیبت ها، نگاه به نامحرم ها، نمیدانیم نسبت به اعمال گذشته خدا با ما چه میکند؛ این یک غصه است. یکی دیگر هم مرگی که نزدیک است و من نمیدانم از حالا به بعد چه کارهایی میکنم که سبب هلاکت من است. آیا عاقبت به خیر میشوم یا نه؟ چون که خیلی ها آدم خوبی بودند، اما آخر عمر بد شدند.شخصی را میشناختم که الان از دنیا رفته، نماز شب خوان بود، اما بعد از مدتی دیدم ریش هایش را تراشیده و وقتی به من رسید گفت: «هه هه هه،من هم قدیما نماز شب میخواندم»؛ خودش، خودش را مسخره میکرد.
آیت الله مجتهدی بیان نمود: به مرحوم مفسر گفتند: «شما چقدر از خوف صحبت میکنید، عالم خوب است مردم را بین خوف و رجا بیاورد، پس هم از خوف بگویید و هم از رجا»؛ ایشان گفت: «حرف شما درست است، اما این حرف مال قدیم بود که مردم خوفشان زیاد بود، مردم زمان ما خوفی ندارند، چون خوفشان کم است ما باید از خوف صحبت کنیم». کاش رجایمان هم رجا باشد، نوعا رجای ما هم رجای حمق است. رجای حمق مثل این است که کشاورزی تخمی نکاشته، کود شیمیایی نریخته، زراعت را آبیاری نکرده، بعد زیر کرسی نشسته باشد و بگوید که امیدوارم امسال صد خروار گندم بردارم.
منبع: احسن الحدیث