آیتالله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیات 9 تا 11 سوره مبارکه «جمعه» به اهمیت نماز جمعه اشاره کرده است که متن آن در ادامه میآید؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا نُودِیَ لِلصَّلاةِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِکْرِ اللّهِ وَ ذَرُوا الْبَیْعَ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ* فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِی الاْ َرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللّهِ وَ اذْکُرُوا اللّهَ کَثِیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ* وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها وَ تَرَکُوکَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللّهِ خَیْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللّهُ خَیْرُ الرّازِقِینَ؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامى که براى نماز روز جمعه اذان گفته شود، به سوى ذکر خدا بشتابید و خرید و فروش را رها کنید که این براى شما بهتر است اگر مىدانستید! و هنگامى که نماز پایان گرفت (شما آزادید) در زمین پراکنده شوید و از فضل خدا بطلبید، و خدا را بسیار یاد کنید شاید رستگار شوید! هنگامى که آنها تجارت یا سرگرمى و لهوى را ببینند پراکنده مىشوند و به سوى آن مىروند و تو را ایستاده به حال خود رها مىکنند؛ بگو: آنچه نزد خداست بهتر از لهو و تجارت است، و خداوند بهترین روزى دهندگان است». (جمعه/ 9 تا 11)
نخستین نماز جمعه در اسلام
در بعضى از روایات اسلامى آمده است: مسلمانان «مدینه»، پیش از آن که پیامبر(ص) هجرت کند، با یکدیگر صحبت کرده گفتند: «یهود» در یک روز هفته اجتماع مىکنند (روز شنبه) و «نصارى» نیز روزى براى اجتماع دارند (یکشنبه) خوبست ما هم روزى قرار دهیم، در آن روز جمع شویم، ذکر خدا گوییم و شکر او را به جا آوریم، آنها روز قبل از شنبه را که در آن زمان «یوم العروبه» نامیده مىشد، براى این هدف برگزیدند، و به سراغ «اسعد بن زراره» (یکى از بزرگان مدینه) رفتند، او نماز را به صورت جماعت با آنها به جا آورد و به آنها اندرز داد، و آن روز، «روز جمعه» نامیده شد؛ زیرا روز اجتماع مسلمین بود.
«اسعد» دستور داد: گوسفندى را ذبح کردند، نهار و شامِ همگى از همان یک گوسفند بود؛ چرا که تعداد مسلمانان در آن روز، بسیار کم بود... و این نخستین جمعهاى بود که در اسلام تشکیل شد.
اما، اولین جمعهاى که رسول خدا(ص) با اصحابش تشکیل دادند، هنگامى بود که به «مدینه» هجرت کرد، آن حضرت روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاوّل هنگام ظهر وارد «مدینه» شد، چهار روز در «قُبا» ماندند و مسجد «قبا» را بنیان نهادند، سپس روز «جمعه» به سوى «مدینه» حرکت کرد، (فاصله میان «قبا» و «مدینه» بسیار کم است، و امروز «قبا» یکى از محلههاى داخل «مدینه» است)، به هنگام نماز جمعه، به محله «بنى سالم» رسید، و مراسم نماز جمعه را در آنجا برپا داشت، و این اولین نماز جمعهاى بود که رسول خدا(ص) در اسلام به جا آورد، خطبهاى هم در این نماز جمعه خواند که، اولین خطبه حضرت در «مدینه» بود.
یکى از محدثان از «عبدالرحمن بن کعب» نقل کرده: پدرم هر وقت صداى اذان جمعه را مىشنید، بر «اسعد بن زرارة» رحمت مىفرستاد، هنگامى که دلیل این مطلب را جویا شدم، گفت: به خاطر آن است: او نخستین کسى بود که نماز جمعه را با ما به جا آورد. گفتم: آن روز چند نفر بودید؟ گفت: فقط چهل نفر!
اهمیت نماز جمعه/ تأثیر آن در زندگی افراد
بهترین دلیل بر اهمیت این فریضه بزرگ اسلامى، قبل از هر چیز، آیات همین سوره است، که به همه مسلمانان و اهل ایمان دستور مىدهد: به محض شنیدن اذان جمعه، به سوى آن بشتابند، و هرگونه کسب و کار و برنامه مزاحم را ترک گویند، تا آنجا که اگر در سالى که مردم گرفتار کمبود مواد غذایى هستند، کاروانى بیاید و نیازهاى آنها را با خود داشته باشد، به سراغ آن نروند، و برنامه نماز جمعه را ادامه دهند.
در احادیث اسلامى نیز، تأکیدهاى فراوانى در این زمینه وارد شده است، از جمله: در خطبهاى که موافق و مخالف، آن را از پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل کرده اند آمده: إِنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَ تَعالى فَرَضَ عَلَیْکُمُ الْجُمُعَةَ فَمَنْ تَرَکَها فِی حَیاتِی أَوْ بَعْدَ مَوْتِی اسْتِخْفافاً بِها أَوْ جُحُوداً لَها فَلا جَمَعَ اللّهُ شَمْلَهُ، وَ لا بارَکَ لَهُ فِی أَمْرِهِ، أَلا وَ لا صَلاةَ لَهُ، أَلا وَ لا زَکاةَ لَهُ، أَلا وَ لا حَجَّ لَهُ، أَلا وَ لا صَوْمَ لَهُ، أَلا وَ لا بِرَّ لَهُ حَتَّى یَتُوبَ:
«خداوند نماز جمعه را بر شما واجب کرده، هر کس آن را در حیات من یا بعد از وفات من، از روى استخفاف یا انکار ترک کند، خداوند او را پریشان کند، و به کار او برکت ندهد، بدانید، نماز او قبول نمىشود، بدانید، زکات او قبول نمىشود، بدانید، حج او قبول نمىشود، بدانید، اعمال نیک او قبول نخواهد شد، تا از این کار توبه کند»!
در حدیث دیگرى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم: صَلاةُ الْجُمُعَةِ فَرِیضَةٌ، وَ الاِْجْتِماعُ إِلَیْها فَرِیضَةٌ مَعَ الاِْمامِ، فَإِنْ تَرَکَ رَجُلٌ مِنْ غَیْرِ عِلَّة ثَلاثَ جُمَع فَقَدْ تَرَکَ ثَلاثَ فَرائِضَ، وَ لایَدَعُ ثَلاثُ فَرائِضَ مِنْ غَیْرِ عِلَّة إِلاّ مُنافِقٌ:
«نماز جمعه فریضه است و اجتماع براى آن با امام (معصوم) فریضه است، هر گاه مردى بدون عذر، سه جمعه را ترک گوید، فریضه را ترک گفته و کسى سه فریضه را بدون علت ترک نمىگوید، مگر منافق».
و در حدیث دیگرى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مىخوانیم: مَنْ أَتَى الْجُمُعَةَ إِیماناً وَ احْتِساباً اسْتَأْنَفَ الْعَمَلَ: «کسى که از روى ایمان و براى خدا در نماز جمعه شرکت کند، گناهان او بخشوده خواهد شد، و برنامه عملش را از نو آغاز مىکند».
روایات در این زمینه بسیار است، که ذکر همه آنها به طول مىانجامد، در اینجا با اشاره به یک حدیث دیگر، این بحث را پایان مىدهیم.
کسى خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد، عرض کرد: یا رسول اللّه! من بارها آماده حج شدهام اما توفیق نصیبم نشده، فرمود: عَلَیْکَ بِالْجُمُعَةِ فَإِنَّها حَجُّ الْمَساکِینَ: «بر تو باد به نماز جمعه که حج مستمندان است» (اشاره به این که بسیارى از برکات کنگره عظیم اسلامى حج، در اجتماع نماز جمعه وجود دارد).
البته، باید توجه داشت: مذمتهاى شدیدى که در مورد ترک نماز جمعه آمده است و تارکان جمعه در ردیف منافقان شمرده شدهاند، در صورتى است که نماز جمعه واجب عینى باشد، یعنى در زمان حضور امام معصوم و مبسوط الید، و اما در زمان غیبت، بنا بر این که واجب مخیر باشد (تخییر میان نماز جمعه و نماز ظهر) و از روى استخفاف و انکار انجام نگیرد، مشمول این مذمتها نخواهد شد، هر چند عظمت نماز جمعه و اهمیت فوقالعاده آن در این حال نیز، محفوظ است (توضیح بیشتر درباره این مسأله را در کتب فقهى باید مطالعه کرد).
فلسفه نماز عبادى سیاسى جمعه/ اجتماعاتی که اسلام به آنها تأکید کرده
نماز جمعه، قبل از هر چیز، یک عبادت بزرگ دسته جمعى است، و اثر عمومى عبادات را که تلطیف روح و جان، و شستن دل از آلودگى هاى گناه و زدودن زنگار معصیت از قلب مى باشد، در بردارد، به خصوص این که، مقدمتاً دو خطبه دارد که مشتمل بر انواع مواعظ، اندرزها و امر به تقوا و پرهیزگارى است.
و اما، از نظر اجتماعى و سیاسى، یک کنگره عظیم هفتگى است که، بعد از کنگره سالانه حج، بزرگترین کنگره اسلامى مىباشد، و به همین دلیل، در روایتى که قبلاً از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل کردیم، آمده بود: جمعه، حج کسانى است که قادر به شرکت در مراسم حج نیستند.
در حقیقت اسلام، به سه اجتماع بزرگ اهمیت مىدهد:
اجتماعات روزانه که در نماز جماعت حاصل مىشود.
اجتماع هفتگى که در مراسم نماز جمعه است.
و اجتماع سالانه که در کنار خانه خدا انجام مىگیرد، نقش نماز جمعه، در این میان بسیار مهم است، به خصوص این که یکى از برنامههاى خطیب، در خطبه نماز جمعه، ذکر مسائل مهم سیاسى، اجتماعى و اقتصادى است، و به این ترتیب، این اجتماع عظیم و پرشکوه، مىتواند منشأ برکات زیر شود:
الف: آگاهى بخشیدن به مردم در زمینه معارف اسلامى و رویدادهاى مهم اجتماعى و سیاسى.
ب: ایجاد همبستگى و انسجام هر چه بیشتر در میان صفوف مسلمین، به گونه اى که دشمنان را به وحشت افکند و پشت آنها را بلرزاند.
ج: تجدید روح دینى و نشاط معنوى براى توده مردم مسلمان.
د: جلب همکارى براى حل مشکلات عمومى.
به همین دلیل، همیشه دشمنان اسلام، از یک نماز جمعه جامع الشرائط که دستورهاى اسلامى دقیقاً در آن رعایت شود، بیم داشته اند.
و نیز، به همین دلیل، نماز جمعه، همیشه به عنوان یک اهرم نیرومند سیاسى در دست حکومت ها بوده است، منتها حکومتهاى عدل، همچون حکومت پیغمبر اکرم(ص) از آن بهترین بهره بردارىها را به نفع اسلام، و حکومت هاى جور، همانند «بنى امیه» از آن سوء استفاده براى تحکیم پایههاى قدرت خود مىکردند.
در طول تاریخ، مواردى را مشاهده مىکنیم که، هر کس مىخواست، بر ضد حکومتى قیام کند، نخست از شرکت در نماز جمعه او خوددارى مىکرد، چنان که در داستان «عاشورا» مى خوانیم: گروهى از شیعیان در خانه «سلیمان بن صرد خزاعى» جمع شدند، و نامهاى خدمت امام حسین(علیه السلام) از «کوفه» فرستادند، در نامه آمده بود: «نعمان بن بشیر» والى «بنى امیه» بر «کوفه»، منزوى شده، ما در نماز جمعه او شرکت نمى کنیم، و چنانچه بدانیم شما به سوى ما حرکت کردهاید، او را از «کوفه» بیرون خواهیم کرد.
در «صحیفه سجادیه» از امام سجاد على بن الحسین(علیهما السلام) مىخوانیم:
اللّهُمَّ إِنَّ هذَا الْمَقامَ لِخُلَفائِکَ وَ أَصْفِیائِکَ وَ مَواضِعَ أُمَنائِکَ فِی الدَّرَجَةِ الرَّفِیعَةِ الَّتِی اخْتَصَصْتَهُمْ بِها قَدِ ابْتَزُّوها:
«خداوندا! این (اشاره به نماز جمعه و عید قربان) مقامى است که مخصوص خلفاء، برگزیدگان و امناء بلندپایه تو است که ویژه آنها نمودى، و (خلفاى جور بنى امیه) آن را به زور از اولیاى حق گرفته و غصب کردهاند».
گاه، مى شود، دشمنان اسلام یک هفته تمام، شبانه روز تبلیغات مسموم مىکنند، ولى با یک خطبه نماز جمعه و مراسم پرشکوه و حیات بخش آن، همه خنثى مىشود، روح تازهاى در کالبدها دمیده، و خون تازهاى در عروق به حرکت در مىآید.
توجه به این نکته که، طبق فقه شیعه، در محدوده یک فرسخ در یک فرسخ، بیش از یک نماز جمعه جائز نیست و حتى کسانى که در دو فرسخى (تقریباً 11 کیلومترى) از محل انعقاد جمعه قرار دارند در آن نماز شرکت مى کنند، روشن مىسازد که، عملاً در هر شهر کوچک یا بزرگ و حومه آن، یک نماز جمعه بیشتر منعقد نخواهد شد، بنابراین، اجتماعى چنین، عظیم ترین اجتماع آن منطقه را تشکیل مىدهد.
اما، با نهایت تأسف، این مراسم عبادى سیاسى که مىتواند مبدأ حرکت عظیمى در جوامع اسلامى گردد، به خاطر نفوذ حکومتهاى فاسد در آن، در بعضى کشورهاى اسلامى، چنان بىروح و بىرمق شده است که، عملاً هیچ اثر مثبتى از آن گرفته نمىشود و شکل یک برنامه تشریفاتى به خود گرفته، و به راستى، این از سرمایههاى عظیمى است که براى از دست رفتن آن، باید گریه کرد.
مهمترین نماز جمعه سال، نماز جمعه اى است که قبل از رفتن به «عرفات» در «مکّه» انجام مىگیرد، تمام حجاج خانه خدا از سراسر جهان در آن شرکت دارند، که نماینده واقعى تمام قشرهاى مسلمین در کره زمین هستند، سزاوار است براى تهیه خطبه چنین نماز حساسى، عده زیادى از دانشمندان، هفتهها و ماهها مطالعه کنند و محصول آن را در آن روز حساس و خطبه تاریخى بر مسلمانان عرضه نمایند و مسلّماً مى توانند به برکت آن، آگاهى زیادى به جامعه اسلامى داده و مشکلات مهمى را حل کنند.
اما، با نهایت تأسف، در این ایام، دیده مىشود، مسائل بسیار پیش پا افتاده و مطالبى که تقریباً همه از آن آگاهى دارند مطرح مى شود، و از مسائل اصولى ابداً خبرى نیست؟
آیا براى از دست رفتن چنین فرصت هاى بزرگ و سرمایههاى عظیم نباید گریست؟! و براى دگرگون ساختن آن، نباید به پا خاست؟!
شرایط وجوب نماز جمعه
در این که امام جمعه مانند هر امام جماعت دیگر باید عادل باشد، تردیدى نیست، ولى سخن در این است که، شرایطى افزون بر این دارد، یا نه؟
جمعى معتقدند: این نماز از وظائف امام معصوم، یا نماینده خاص او است، و به تعبیر دیگر، مربوط به زمان حضور امام معصوم(علیه السلام) است.
در حالى که، بسیارى از محققین معتقدند: این شرط وجوب عینى نماز جمعه است، ولى براى وجوب تخییرى، این شرط، لازم نیست و در زمان غیبت نیز مى توان نماز جمعه را برپا داشت و جانشین نماز ظهر مى شود، و حق همین است، بلکه، هر گاه حکومت اسلامى با شرایط آن، از طرف نایب عام امام(علیه السلام)تشکیل گردد، احتیاط این است که، امام جمعه منصوب از طرف او باشد، و مسلمانان در نماز جمعه شرکت کنند.
در این زمینه و در مسائل دیگر مربوط به نماز جمعه، سخن بسیار است که، ذکر همه آنها از حوصله یک بحث تفسیرى خارج، و باید آنها را در کتب فقه و حدیث جستجو کرد.