حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در برنامه ای که در تاریخ 1396/8/25 با موضوع ادب در برابر قرآن و رسول خدا پخش شد، در بخشی از سخنان خود گفت:
ادب؛
"إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ" (حجرات/3) ادب داشته باشیم. به پیغمبر نگویید: محمد! بگویید: یا رسول الله! یا نبی الله! «لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ» (نور/63) بعضی خانهها مثلاً زن شوهرش را صدا میکند، احمد! بگو: احمد آقا! مرد خانمش را صدا میزند: فاطی! بگو: فاطمه خانم، حاج خانم! فاطی، احمد! تحصیلات فوق لیسانس است. متأسفانه! کلاس بالاست ادب پایین است. گفت: خیابانها گشاد است، روحها کوچک است. خیابان بزرگ است، روح کوچک است. پیغمبر ما حتی بچهها را صدا نمیزند. با کنیه صدا میزد. با لقب! این هایی که میگویم از قرآن است. «لا تَجْعَلُوا» قرار ندهید، «دُعاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضاً» یعنی وقتی پیغمبر را صدا میزند فکر نکن پسرعمهات را صدا میزنی. خانم انگار دخترعمهاش را صدا میزند.
بعضیها کتاب مینویسند، باکمال تأسف مینویسند: امام صادق(س)، خوب بنویس (سلام الله علیه)، صرفه جویی میکند. انگار در تمام عمرش دقت کرده و فقط این (سلام الله) و (علیه السلام) را میخواهد صرفه جویی کند. عین وهابیهای مکه، میگویی: چرا در قبرستان یقیع لامپ نیست؟ میگوید: اسراف است. مثل اینکه تمام پولها در مکه حلال است، فقط این لامپ سر قبر امام حسن اسراف است. این فکر بدی است. هرچه مینویسد، حرف میزند. اما به (علیهالسلام) که میرسد...
یک کسی بود خیلی از او بدم آمد. کتابش را هم کنار گذاشتم. دیدم نوشته امام صادق، برای اینکه صرفه جویی کند، نوشته: دق! صا را برای صرفه جویی ننوشته است. حدیث داریم وقتی نوشتی (علیه السلام) تا این کلمه روی کاغذ هست در حق تو دعا مینویسند. ادب! به ما گفتند: دست بی وضو روی اسم امامان نگذار. احترام است. دست بی وضو روی کلمات قرآن نگذار. الآن ابولهب وارد اینجا شود، کلهی او را میکنیم. چون خیلی پیغمبر را اذیت کرد. اما تا مادامی که اسم ابولهب در قرآن است، شما دست بی وضو هم روی ابولهب نمیتوانی بگذاری. «تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَبٍ وَ تَب» (مسد/1) تا مادامی که اسم ابولهب در قرآن است، قرآن مقدس است. دست بی وضو به ابولهب نمیشود گذاشت. ولی بیرون که رفتی او را بکش! ولی تا مادامی که در قرآن است، مقدس است. این جلد قرآن فرض کنید چرم است. اگر چرم کفش باشد نمیبوسیم. ولی تا مادامی که این چرم جلد قرآن است میبوسیم. نه بخاطر چرم بودنش، به خاطر اینکه جلد قرآن است. ما باید احترام قائل شویم و ادب کنیم.
تواضع؛ «وَ مَنْ یَقْنُتْ مِنْکُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَیْنِ وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً کَرِیماً» (احزاب/31) از خانمها آن خانمی که نسبت به پیغمبر متواضع هست و عملش عمل صالح است، اجری دو برابر دارد.
تسلیم؛ اگر پیغمبر چیزی گفت، بگوییم: چشم! پیغمبر گفت: چشم و خلاص! آیهاش این است «و ما کان...» پیغمبر در غدیر خم گفت: علی! چشم، تمام شد. «وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ» (احزاب/36) نه مرد با ایمان، نه زن با ایمان، «إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً» وقتی خدا و رسول یک دستوری دادند، «أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ» شما دیگر اختیار نداری. اختیار داری تا مادامی که پیامبر حرفی نزده است. اما اگر پیغمبر دستور داد این کار بشود دیگر در مقابل پیغمبر اختیار نداری. «مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» اگر با اینکه پیغمبر حرفی را زده و شما ضد حرف پیغمبر عمل کنید، «فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا مُبِیناً» پیغمبر چه فرمود؟ فرمود: «علیٌ مع الحق و الحق مع علی» این را شیعه و سنی نقل کردند. علی با حق است. آنوقت قرآن میگوید: «فَما ذا بَعْدَ الْحَقِ إِلَّا الضَّلالُ» (یونس/32) اگر حق را نگرفتی، هر راهی بروی گمراه هستی. یکبار دیگر... «علیٌ مع الحق» این یک حدیث است که شیعه و سنی قبول دارند. قرآن میگوید: «فَما ذا بَعْدَ الْحَقِ إِلَّا الضَّلالُ»! بعد از حق هرجا بروی، دنبال هرکس بروی گمراهی است. این رابطه ما با پیغمبر است.
صرف اینکه اسم پیغمبر را میشنویم صلوات میفرستیم این یک قدم است. باید خمس داد، اطاعت کرد. حجاب ما باید پیغمبر پسند باشند. تجارت ما باید پیغمبر پسند باشد. میشود انسان مثل جابر به جایی برسد که پیغمبر به جابر بگوید: «انت منا» تو از ما هستی. همین حضرت عبدالعظیم در شهر ری که ثواب زیارتش ثواب زیارت کربلا را دارد، میدانید امام به او چه گفت؟ امام فرمود: «أنت ولینا حقا» حقاً تو ولی ما هستی. خیلی مقام است. امام دهم به عبدالعظیم حسنی بگوید... رفت گفت: آقا میخواهم عقایدم را عرضه کنم. عقیده من در مورد توحید این است. در مورد نبوت و معاد این است. تمام افکارش را به امام دهم عرضه کرد. گفت: درست است؟ گفت: بله. عقاید تو درست است. «أنت ولینا حقا» حقاً شیعه درجه یک تو هستی. اشکال دارد امام زمان به ما بگوید: «أنت ولینا حقا»؟ ما میتوانیم طوری باشیم.
یکبار در حرم امام رضا بودم. یکی از علما مرا دید و گفت: آقای قرائتی چند سال است طلبه هستی؟ گفتم: من از پانزده سالگی طلبه هستم. یادم نیست گفتم: چند سال. الآن بالای پنجاه سال است. گفت: حضرت علی یارانش را میدید لذت میبرد، امیرالمؤمنین سلمان و ابیذر و مقداد و میثم را میدید، لذت میبرد. تو که پنجاه سال هست طلبه هستی... البته آن زمان پنجاه سال نبود. تو که دهها سال است طلبه هستی، شده حضرت مهدی یکوقت به تو نگاه کند و لذت ببرد؟ این را گفت و رفت. ما فکر کردیم و دیدیم این که بود. چه حرف بزرگی زد؟ میشناختمش چه کسی بود. ما میتوانیم طوری عمل کنیم که امام زمان بگوید: احسنت!