آیت الله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیات 43 و 44 سوره مبارکه «حجر» به تعداد دربهای جهنم و دلایل تعدد آن اشاره کرده است که متن آن در ادامه میآید؛
«وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ * لَها سَبْعَةُ أَبْواب لِکُلِّ باب مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ؛ و دوزخ، میعادگاه همه آنها (گمراهان) است. هفت در دارد و براى هر درى، گروه معینى از آنها تقسیم شدهاند». (حجر/ 43 و 44)
خداوند در قرآن، صریحترین تهدیدهاى خود را متوجه پیروان شیطان کرده مىگوید: «جهنم میعادگاه همه آنها است» (وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ).
گمان نکنند که آنها از چنگال مجازات مىتوانند فرار کنند، و یا به حساب آنها رسیدگى نمىشود، حساب همه آنها یک جا و در یک محل رسیدگى خواهد شد.
«همان دوزخى که هفت در دارد، و براى هر درى گروهى از پیروان شیطان تقسیم شدهاند» (لَها سَبْعَةُ أَبْواب لِکُلِّ باب مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ).
این در، در حقیقت درهاى گناهانى است که به وسیله آن، افراد وارد دوزخ مىشوند، هر گروهى به وسیله ارتکاب گناهى و از درى، همان گونه که درهاى بهشت، طاعات و اعمال صالح و مجاهدتهایى است که به وسیله آن، بهشتیان وارد بهشت مىشوند.
جهنم هفت در دارد (بعید نیست عدد هفت در اینجا عدد تکثیر باشد، یعنى درهاى بسیار و فراوان دارد، همانگونه که در آیه 27 سوره «لقمان» نیز عدد هفت به همین معنى آمده است).
ولى واضح است این تعدد درها (مانند تعدد درهاى بهشت) نه به خاطر کثرت واردان است به طورى که از یک در کوچک نتوانند وارد شوند، و نه جنبه تشریفاتى دارد، بلکه در حقیقت اشاره به عوامل گوناگونى است که انسان را به جهنم مىکشاند، هر نوع از گناهان درى محسوب مىشود.
در «خطبه جهاد» در «نهجالبلاغه» مىخوانیم: فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِیَائِهِ: «جهاد درى از درهاى بهشت است که آن را به روى بندگان خاصش گشوده است».
و در حدیث معروف مىخوانیم: اِنَّ السُّیُوفَ مَقالِیْدُ الْجَنَّةِ: «شمشیرها کلیدهاى بهشتند».
این گونه تعبیرات به خوبى منظور از درهاى متعدد بهشت و دوزخ را روشن مىسازد.
قابل توجه این که: در حدیث امام باقر(علیهالسلام) مىخوانیم: «بهشت، هشت در دارد» در حالى که آیات فوق مىگوید: جهنم هفت در دارد، این تفاوت اشاره به این است که: هر چند درهاى ورود به بدبختى و عذاب فراوان باشد، ولى با این حال درهاى وصول به سعادت و خوشبختى از آن افزونتر است.