چرا امام حسن مجتبی(ع) صلح را پذیرفت؟

درخصوص دلایل صلح امام حسن (علیه السلام)گفت:ابتدا باید توجه کنیم که نه صلح و نه جنگ خود به خود ارزش ندارد و باید اهداف صلح و جنگ را بررسی کنیم و صلح یا جنگ با توجه به مشروعیت و درستی اهداف آن است که قابل ارزیابی و ارزشگذاری است.

وی افزود:به طور خلاصه در بررسی سیر تاریخی مساله صلح امام حسن (ع) سه مرحله کلی داریم:

1) مرحله رسیدن امام حسن (ع) به مقام خلافت بعد از شهادت امیرالمومنین (ع) و قصد معاویه برای تصرف عراق و طغیان علیه خلافت اسلامی

2) مرحله حرکت امام حسن (ع) برای مبارزه با لشکر طاغی معاویه و این که در این جریان لشکر امام حسن (ع) از خود سستی های فراوانی نشان دادند که مشخص شد توان مقابله با معاویه را ندارند.

3) مرحله پیشنهاد معاویه برای صلح و پذیرش آن توسط امام حسن (ع) به دلیل مصلحت ها و فواید فراوانی که در این مصالحه نهفته بود.

[همه چیز پیرامون پذیرش صلح از جانب امام حسن مجتبی (ع)]

عرفائی استاد حوزه علمیه قم و مدیر بنیاد علمی فرهنگی فؤادعنوان کرد:دلایلی با استفاده از احادیث، تاریخ و بیانات اندیشمندان اسلامی در مورد صلح امام حسن (ع) (در حقیقت پذیرش پیشنهاد صلح از طرف معاویه) قابل ذکر است به این شرح:

1) امام مجتبی علیه السلام با توجه به وضعیت لشکر خود امیدی به پیروزی بر معاویه نداشتند و در این صورت درگیری با معاویه باعث می شد که خون بسیاری از مسلمانان به زمین ریخته شود و هدف جنگ هم که از بین بردن لشکر شام بود به دست نیاید یعنی درگیری با معاویه در آن شرایط یک کار همراه با ضرر و بدون فایده بود.

2) از نظر تاریخی در آن شرایط، لشکریان رومی قصد تهاجم به سرزمین های اسلامی را داشتند و اگر درگیری درون جبهه ای بین مسلمانان رخ می داد این جنگ باعث تضعیف مسلمین و هجوم و غلبه سپاه روم به مملکت اسلامی می شد که می توانست اساس اسلام را به خطر بیندازد.

3) در کلام امام حسن مجتبی (ع) آمده است که به خدا قسم اگر من با معاویه درگیر شوم کسانی که به دروغ ادعای پیروی دارند من را اسیر کرده و به معاویه تحویل خواهند داد. روشن است که در این صورت، امام حسن (ع) دچار ذلتی می شد که اهل بیت (ع) از آن دوری می کردند. در مورد امام حسین ع هم چنین بود که لشکر عمرسعد ایشان را بین اسارت یا جنگ مخیر کرد و حضرت فرمودند: هیهات منا الذله (البته باید توجه کنیم که اصحاب اندک لشکر امام حسین ع در فداکاری و پایمردی قابل مقایسه با لشکریان امام حسن (ع) که ایشان را زخمی کردند و قصد دستگیری و تسلیم امام حسن (ع) به معاویه را داشتند نبودند)

4) شیعیان، حافظان و پاسداران دین اهل بیت (ع) بودند، حفظ آنان از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. شیعیان خاص امیر المؤمنین (ع) اغلب در جمل، صفین و نهروان به شهادت رسیده و گروه اندکی از آنان باقی مانده بود و اگر جنگی به وقوع می پیوست، با توجه به ضعف مردم عراق، قطعاً امام حسن (ع) و شیعیان متحمل خسارات جبران ناپذیری می شدند، زیرا معاویه در این صورت آنها را به شدت سرکوب می نمود. اما صلح امام می توانست آنها را برای شرایطی نگه دارد که در آینده فراهم می آمد، به طوری که اگر بنا بود خون آنها ریخته شود بتواند بازده مفیدی داشته و جریانی مؤثر در تاریخ به وجود آورد.

5) این صلح باعث شد که چهره زشت معاویه برای مردم آشکار شود چرا که معاویه بعدها بر خلاف دستور دین و قرآن که به پایبندی معاهدات فرمان می دهد، مفاد صلح نامه را زیر پا گذاشتند و مردم متوجه شدند که با چه شخص فریبکاری روبرو هستند. امام خمینی ره در این مورد می فرماید: آن قدری که امام حسن(ع) معاویه را مفتضح (بی آبرو) کرد٬ به همان قدر بود که سیدالشهدا یزید را مفتضح کرد.

با توجه به این موارد، صلح امام حسن (ع) همان ارزشی را در پاسداشت حق و ارزش ها دارد که نبرد امام حسین ع داشت.