نوع کمالاتى را که قرآن کریم براى زن ذکر مىکند، براى آن است که هرجا قرآن یک خطرى را احساس بکند، بیش از پیش روى آن تکیه مىکند .مثلا: هنگام ظهور قرآن که توحید در خطر بود وشرک رواج داشت، براى تثبیت توحید وسرکوب شرک، آیات فراوانى نازل شد به همین جهت چون در ایام نزول قرآن حرمت زن محفوظ نبود، لذا بیش از حد توقع وانتظار بر مساله حرمت زن تکیه نموده ودر تمام شؤون براى او سهمى قائل شده وتصریح به یگانگى او با مردم در مقام انسانیت نموده است.
هرگاه که قرآن داستانها وقصص را نقل مىکند وملاک ارزش را در شؤون گوناگون آن مشخص مىکند، مشاهده مىشود که نوع مسائل ارزشى را هم در ضمن داستانهایى نقل مىکند که نقش اول آن را زن به عهده دارد وهم در ضمن داستانهایى که نقش اول آن را مرد به عهده دارد.
بیتردید، زن دارای خصوصیات روانیِ ویژهای است که با داشتن آنها از مردها متمایز میشود که در این جا به برخی از این خصوصیات وی اشاره میگردد .
صفات و ویژگیهای مختص زنان
1. بر خلاف آن چه در برخی از عقاید و نوشتهها مطرح میشود، زن مقدمه وجود مرد نبوده، برای او آفریده نشده است، بلکه هر یک از زن و مرد، برای تکمیل یک دیگر آفریده شدهاند: "هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ;(بقره،187) آنها لباس شما هستند و شما لباس آنها ]هر دو زینت هم و سبب حفظ یکدیگرید."(نظام حقوق زن در اسلام، شهید مرتضی مطهری، ص 119)
2. از جمله ویژگیهای زن آن است که وجود او برای مرد، خیر و مایة سکونت و آرامش او است: "وَ مِنْ ءَایَـَتِهِأَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَ َجًا لِّتَسْکُنُوَّاْ إِلَیْهَا;(روم،21) از نشانههای او این است که از خودتان برای شما همسرانی آفرید تابه وسیله آنها آرام گیرید."
3. احساسات زن از مرد جوشانتر است، ولی جهتگیری عقلی و استدلالی وی، همسنگ مردان نیست.( همان، ص 163. ) این نکته از آیه شریفه: "الرِّجَالُ قَوَّ امُونَ عَلَی النِّسَآء"(نسأ،34) فهمیده میشود.( تفسیر المیزان، علامه طباطبایی;، ج 4، ص 217 و ص 347، مؤسسه اعلمی. )
4. ویژگیهای دیگر زن که در احساسات او نهفته است، روحیة خواسته شدن و مطلوب قرار گرفتن است; بر خلاف مرد که خصوصیت او خواستن است(شهید مطهری;، همان، ص 163. ) این نکته از سوره روم، آیه 21 استفاده میشود.( علامه طباطبایی، همان، ص 216. )
5. جلوهگری و خودنمایی، از دیگر خصوصیات زن است; البته اسلام خواسته است که زن، این غریزه طبیعی را در برابر شوهر خود ارضا کند: "وَ لاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلآ لِبُعُولَتِهِنَّ;(نور،31) و زینت خود را آشکار نسازند، مگر برای شوهرانشان."
عاطفه مادرى :برخىاز معانى و مفاهیمى که قرآن نیز متعرض آنها شده، جز در وجود جنس مؤنث، یعنى زن، مأمن دیگرى ندارد. از جمله آن معانى، عاطفه مادرى است؛ حسى که از دیدگاه قرآنى و اسلامى، بس ارجمند و پاس داشتنى است و دارنده آن، مقامى بلند در پیشگاه خداوند دارد
6- ترس و حفظ آبرو : در سوره مریم، در ضمن آیاتى که سر گذشت مریم و ماجراى تولد عیسى را بیان مى دارد، به حقیقتى بر مى خوریم که هر چند در فرد فرد انسانها وجود دارد، اما در زنان به خاطر سرشت و طبیعت شان، از شدت و حدت بیشترى بر خوردار است، به گونهاى که آن را از ویژگىهاى زنان دانستهاند .
فرشته مأمور خداوند، در هیأت مردان، به خلوت مریم، دختر عمران راه مىیابد تا او را به داشتن فرزندى بشارت دهد. مواجه شدن با چنین صحنهاى، بندبند وجود مریم را آشفته و مضطرب مى سازد؛ شعلههاى تقوى و پرهیزگارى در نهادش زبانه مى کشد و به سوى خدا مى گریزد:«قَالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمَن مِنکَ إِن کُنتَ تَقِیًّا »(مریم، 18) چه مى تواند بکند او که همواره پاکدامن زیسته، در دامان پاکان پرورش یافته و در میان مردم ضرب المثل تقوى و عفت است، جز آنکه بر خود بلرزد و خداى خویش را به یارى بطلبد.
7- عاطفه مادرى : برخىاز معانى و مفاهیمى که قرآن نیز متعرض آنها شده، جز در وجود جنس مؤنث، یعنى زن، مأمن دیگرى ندارد. از جمله آن معانى، عاطفه مادرى است؛ حسى که از دیدگاه قرآنى و اسلامى، بس ارجمند و پاس داشتنى است و دارنده آن، مقامى بلند در پیشگاه خداوند دارد.
نمونه این معنا را نیز در قصه حضرت موسى، سراغ مى گیریم. موسى، دور از چشم مراقبان حکومتى فرعون، در فضایى پر از اضطراب و دلهره به دنیا آمد. اما معلوم بود که این قضیه براى مدت زیادى، نمىتواند مخفى بماند.چاره کار چه بود؟! این اندیشه، جان مادر موسى را مى گداخت و معذب مى داشت. نه تاب دورى فرزند را داشت و نه مى توانست، بى واهمه فرعون و گماشته هایش، او را در دامان خود بپرورد. چه باید مى کرد
از جانب خداوند، بر مادر موسى وحى آمد که:«... ارضعیه فاذا خفت علیه فالقیه فى الیم و لا تخافى و لا تحزنى»(قصص، 28 . 7)
در شگفت شد. این چه حکمى بود! نوزادش را به دریا بیفکند! پس با این عاطفه سرشار مادرى چه کند! بسازد و بسوزد! آرى، او بنده مطیع خداوند است و باید به فرمان او، گر چه رها کردن فرزند در دریا باشد، گردن نهد .
عاطفه مادرى در سر شت زن نهاده شده و هر زنى، گر چه فرزندى نیاورده باشد، آن را با تمام وجود احساس مى کند.
موسى نوزاد، درون صندوقچه شناور بر آب، چشمان همسر فرعون را به خود مى خواند. جنب وجوشى سراپاى زن را فرا مى گیرد. سالها از ازدواج او و همسرش مى گذشت، اما فرزندى نداشتند. چه مى شد، اگر این کودک را به فرزندى، مى گرفتند:«وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لِّی وَلَکَ لَا تَقْتُلُوهُ »(قصص، 9) پس بى اختیار موسى را از دست نگهبانانى که او را مى بردند تا بکشند، گرفت و فریاد برآورد:«لا تقتلوه»(قصص، 9) و چه به وقت، خداوند، عاطفه فرزند خواهى را در وجود همسر فرعون به خروش آورد، تا بار دیگر آیتى از آیات بینات خود را، در برابر چشم جهانیان آشکار سازد.
آرى، خداوند با به تصویر کشیدن عاطفه مادرى، به دو صورت گوناگون، حق نفس انسانى را به بهترین وجه ادا نموده است .
وظایف زنان در قرآن کریم
1. وظیفه شوهرداری
از آیه 21 سورة روم استفاده میشود که زن باید محیط خانواده را به گونهای سامان دهد که عامل آرامش شوهر خود باشد.
2. فرمانبری متواضعانه از شوهر
" فَالصَّـَـلِحَـَتُ قَـَنِتَـَتٌ ;(نسأ،34) زنان صالح، متواضعند."
این تعبیر، نقطة مقابل تعبیر: "والتی تخافون نشوزهن" یعنی نشوز در همین آیه شریفه است. اطاعت مستمر و متواضعانه، وظیفهای است که قرآن کریم، به صراحت از زن خواسته است. روشن است این فرمانبری به معنای محرومیت استقلال زن، در ارادة فردی خود نیست، بلکه فرمانبری در قلمرو حقوقی است که خداوند برای مردان، در نظر گرفته که مهمترین شاخصة آن، فرمانبری در مسئلة زناشویی است.( تفسیر المیزان، علامه طباطبایی;، ج 4، ص 344، مؤسسه اعلمی. )
3. حفظ خود و اسرار و حقوق شوهر
"حَـَفِظَـَتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّه ;(نسأ،34) زنان صالح در غیاب ]همسر خود[، اسرار و حقوق او را، یعنی حقوقی که خداوند برای همسران آنها قرار داده، حفظ میکنند."
روشن است که مهمترین شاخصة این حفظ خود در غیاب شوهر، حفظ در قلمرو مسائل ناموسی است. زن باید در غیاب شوهر، به طور کامل خود را حفظ کند، هم چنان که رازها و مسائل خصوصی شوهرش را نیز باید نگه دار باشد.
در قرآن کریم، دربارة شیوه سخن گفتن زنان با نامحرمان چنین آمده است: "به گونهای هوسانگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند."
4. رعایت پوشش واجب اسلامی
" یَـََّأَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لاِ َّزْوَ َجِکَ وَ بَنَاتِکَ وَ نِسَآءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَـَبِیبِهِنَّ ذَ َلِکَ أَدْنَیََّ أَن یُعْرَفْنَ فَلاَ یُؤْذَیْن ;(احزاب،59) ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو، جلبابها ]روسریهای بلند[ خود را بر خویش فروافکنند. این کار، برای این که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است." در این پوشش واجب، تنها چهره و دو دست، استثنا شده است.
5. نگهداری چشمهای خود از نگاههای هوس آلود و حرام
"وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَـَتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَـَرِهِنَّ;(نور،31) به زنان با ایمان بگو، چشمهای خود را ]از نگاههای هوس آلود[ فرو گیرند. غَضّ در لغت به معنای کاهش دادن است و غَضّ بصر، یعنی کاهش دادن نگاه. به دیگر سخن، یعنی خیره نشدن و تماشا نکردن و به اصطلاح، نظر استقلالی نیفکندن.( مسأله حجاب، شهید مطهری، ص 138 و 139، انتشارات صدرا. )
6. طریقه سخن گفتن با نامحرمان
در قرآن کریم، دربارة شیوه سخن گفتن زنان با نامحرمان چنین آمده است: "فَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِی مَرَضٌ;(احزاب،32) به گونهای هوسانگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند." منظور سخن گفتن زنان همراه با خضوع است که در آیه شریفه از آن نهی شده است; یعنی نازک و لطیف کردن صدا با مردان، به گونه ایکه آنها دربارة زن، گمان بد کنند و تحریک شوند.( تفسیر المیزان، مرحوم علامه طباطبایی، ج 16، ص 309، مؤسسه اعلمی. )
7. عدم اختلاط با مردان
قرآن کریم، به صراحت به زنان پیامبرصلی الله علیه و آله میفرماید: "وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ;(احزاب،33) در خانههای خود بمانید." اگر هم گفته شود این دستور به لحاظ مسائل سیاسی و اجتماعی خاص بوده است،( مسأله حجاب، همان، ص 80. ) ولی آیات دیگری نیز بر این مسئله، به تصریح یا به کنایه دلالت دارند: "وَ إِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَـَعًا فَسأَلُوهُنَّ مِن وَرَآءِ حِجَابٍ ذَ َلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ;(احزاب،53) هنگامی که چیزی از وسایل زندگی را از آنان ]همسران پیامبر[ میخواهید، از پشت پرده بخواهید. این کار برای پاکی دلهای شما و آنان بهتر است." روشن است که مخاطب این سفارش، فقط همسران پیامبر6 نبوده، بلکه همة زنان را در بر میگیرد.