اساساً تعالیم و دستورات دین اسلام بر اساس تعادل و میانهروی و به دور از افراط و تفریط است؛ یعنی نه تماماً جانب آخرت را گرفته و مردم را از دنیا بر حذر داشته و نه جانب دنیا را گرفته که آخرت به فراموشی سپرده شود، بلکه دنیا را مقدمه و مزرعهای برای آخرت دانسته است؛[1] و اگر در قرآن و روایات انسانها را از دنیا برحذر داشته در حقیقت تذکری است بر اینکه جانب اعتدال به فراموشی سپرده نشود.
بر همین اساس است که خدای متعال در مسئله انفاق به پیامبر(ص) یادآور میشود از افراط و تفریط، بپرهیزد و شیوه اعتدال را در پیش گیرد: «وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُورا»؛[2]هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن، [و ترک انفاق و بخشش منما] و بیش از حدّ [نیز] دست خود را مگشاى، تا مورد سرزنش قرار گیرى و از کار فرومانى!
امام علی(ع) در مورد رعایت اعتدال در زندگی میفرماید: «بخشنده باش امّا زیادهروى نکن، در زندگى حسابگر باش، امّا سختگیر مباش».[3]
آموزههای اسلام در مسائل و موضوعات دیگر نیز همین رویکرد را توصیه میکند؛ مثلاً در مسئله عبادت خطاب به پیامبر میفرماید: «ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى».[4] ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خودت را به زحمت و مشقت اندازی!
نقل شده است که رسول خدا(ص) ده سال همواره بر سر انگشتان پاى خود میایستاد و عبادت میکرد، آنقدر که پاهایش ورم نمود و چهرهاش زرد شد. و همه شب را بیدار میماند و نماز میخواند.[5] خداى تعالى این آیه نازل کرد و او را مورد خطاب قرار داد که اى پیامبر! غرض از فرستادن قرآن و احکام رنج و زحمت نبوده است؛[6] چرا که دین اسلام دین راحت و آسان است: «... لَمْ یُرْسِلْنِی اللَّهُ تَعَالَى بِالرَّهْبَانِیَّةِ وَ لَکِنْ بَعَثَنِی بِالْحَنِیفِیَّةِ السَّهْلَةِ السَّمْحَةِ ...».[7]
بنابراین، پیمودن راه اعتدال در مرحله اول، «شناخت درست احکام و آموزههای دینی»، و در مرحله بعد «اجرایی کردن آن در زندگی فردی و اجتماعی» است، و این دو در کنار هم، تعادل میان دنیا و آخرت را فراهم میکند.
[1]. نک: «جدایی آخرت جویان از دنیاطلبان در قرآن»، سؤال 26371.[2]. اسراء، 29.
[3]. نهج البلاغه، حکمت 33.
[4]. طه، 2.
[5]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 2، ص 58، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق؛ نک: «نهی پیامبر(ص) از به مشقت افتادن در راه تبلیغ اسلام»، سؤال 79583.
[6]. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، خرسان، محمد باقر، ج 1، ص 219- 220، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق.
[7]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5، ص 494، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.