«عام»، لفظى است که بدون حصر، تمام افرادى که صلاحیت آنرا دارند فرا میگیرد، یکی از الفاظ آن «کلّ» است که در اول جمله میآید؛[1] مانند: «کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ»،[2] یا در پى آن، مانند: «فَسَجَدَ الْمَلائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ».[3]
اما «خاص» عبارتی است که برخى مصادیق واژگان یا عبارت عامی را از دایره شمول آن خارج میکند.
در آیه شریفه: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ...»،[4] لفظ «الانسان» عام بوده و عبارت «الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» خاص است.
عام بر سه قسم است:
1. آنکه بر عموم خود باقى باشد؛ که در این رابطه باید گفت که بیشتر عامها، عقلاً و شرعاً تخصیص میخورند مثلاً آیه «حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ»[5] به حالت ناچارى تخصیص زده شده است.[6]
اما به هر حال آیاتی هرچند اندک داریم که به عموم خود باقیاند و مخصّص ندارند؛ مانند آیات شریفه «حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ ...»[7] و «إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلاَّ آتِی الرَّحْمنِ عَبْداً»؛[8] (تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند، بنده اویند!).[9]
2. عامّى که از ابتدا منظور از آن خاص میباشد؛ مانند آیه «الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ»؛[10] که گوینده آن یک نفر به نام نعیم بن مسعود أشجعى یا بادیهنشینى از قبیله خزاعه بوده است.[11] اینگونه است آیه «فَنادَتْهُ الْمَلائِکَةُ وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ»[12] که منظور از ملائکه جبرئیل است.[13]
3. عامّ مخصوص(تخصیص زده شده).[14] که در قرآن مثالهاى زیادى دارد.
در فرق بین این دو عام گفتهاند: اولى (عامّى که منظور از آن خاص میباشد) همه أفراد را شامل نمیشود، نه از جهت لفظ، و نه از ناحیه حکم؛ بلکه داراى افرادى است که در یکى از آنها استعمال شده است. ولی دوّمى، عموم و شمولش نسبت به تمام أفراد منظور شده از جهت فراگیرى لفظ نه از لحاظ حکم.[15]
در ادامه باید گفت که یکى از انواع خاص در قرآن آن است که عموم سنّت را تخصیص میزند، و این نوع کم است؛ از جمله مثالهاى آن، آیه «حَتَّى یُعْطُوا الْجِزْیَةَ»[16] است که تخصیص زده سخن رسول اکرم(ص) را که: «مأموریت یافتهام با مردم بجنگم تا اینکه لا اله الّا الله بگویند».[17]
[1]. سیوطى، جلال الدین، الإتقان فی علوم القرآن، ج 1، ص 631، بیروت، دار الکتاب العربى، چاپ دوم، 1421ق.
[2]. رحمن، 26.
[3]. حجر، 30.
[4]. عصر، 2 – 3.
[5]. مائده، 3.
[6]. الإتقان فی علوم القرآن، ج 1، ص 633.
[7]. نساء، 23.
[8]. مریم، 93.
[9]. الإتقان فی علوم القرآن، ج 1، ص 633.
[10]. «اینها کسانى بودند که [بعضى از] مردم، به آنان گفتند: مردم (لشکر دشمن) براى [حمله به] شما اجتماع کردهاند از آنها بترسید!»؛ آل عمران، 173.
[11]. الإتقان فی علوم القرآن، ج 1، ص 634؛ فیض کاشانی، ملا محسن، الاصفی فی تفسیرالقرآن، تحقیق، درایتی، محمدحسین، نعمتی، محمدرضا، ج 1، ص 183، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1418ق.
[12]. آل عمران، 39.
[13]. الإتقان فی علوم القرآن، ج 1، ص 635.
[14]. همان.
[15]. همان، ص 634.
[16]. توبه، 29.
[17]. الإتقان فی علوم القرآن، ج 1، ص 637.