حجتالاسلام والمسلمین شیخ حسین انصاریان در گفتوگو با فارس در پاسخ به این پرسش که چرا به حضرت زهرا(س) «صدیقه» میگویند، اظهار داشت: «صدّیق» صیغه مبالغه است. «صادق» اسم فاعل معمولی است. به نظر شما چرا به حضرت زهرا(س) «صادقه» نمیگویند؟ اگر میگفتند صادقه، یعنی زبان راستگویی داشت و این معنا به مسائل دیگر نشر پیدا نمیکرد.
وی اظهار داشت: چرا به حضرت زهرا(س) «صدیقه» میگویند؟ چون که ایشان ظاهر، باطن، گفتار، عملش، فکرش، نیتش، اندیشهاش همه با هم الهی است و تفاوتی در گفتار و فعلش، در باطن و ظاهرش دیده نمیشود و به قول قدیمیهای تهران یک آدم راست حسینی که اصلا شیله پیله در وجودش نبود. این است معنای صدیقه!
این استاد اخلاق درباره حجاب فاطمه زهرا(س) و نحوه حضور ایشان در صحنه اجتماع و نحوه برخوردش با مردان نامحرم عنوان کرد: اسلام با بیرون رفتن زن مخالف نیست، درباره صدیقه کبری(س) هم نگفتهاند که دائم در خانه مینشسته است، بالاخره ایشان صله رحم میکرد و به منزل اقوام خویش یا خانه خانمهایی که با آنها در ارتباط بود، میرفت. بنابراین اسلام، جلوی بیرون رفتن زن را از منزل نگرفته و ممنوع نکرده است.
وی ادامه داد: اسلام حرفزدن با مرد غریبه را به وسیله زن منع نکرده است. اگر اینطور بود، زن فقط میتوانست با محارم خود سخن بگوید، اعم از پدر، همسر، برادر، دایی، عمو و...، لیکن اسلام برای بیرون رفتن زن، حدود قرار داده است. این حدود را در سوره مبارکه نور میتوانید ملاحظه کنید که از مجموع آن آیات استفاده میشود زن به گونهای بیرون برود و بیاید که هیچ نامحرم بیدین پستی هم، چشم طمع به آن نداشته باشد. این بهترین نوع حجاب است.
انصاریان تصریح کرد: بنابراین وقتی خانمی به بیرون از منزل میرود طوری سخن بگوید که؛ «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ» کسانی که دلشان بیمار شهوات جنسی است به گونهای زن را ببینند که محرّک غرایض جنسی نامحرم نباشد، لذا اینجا با این نکتهپردازی قرآن وظیفه واجب زنان در بیرون رفتن در نوع پوشش و در نوع رو گرفتن معلوم میشود که زیباییهای چهره او در ترکیب پیشانی، ابرو، چشمها، لب و چانه، زیبایی معلوم نباشد.
وی تصریح کرد: همچنین لباس زن، لباس تحریکآمیزی نباشد و بنابر فرموده حضرت رسول(ص) بدننما و آشکارکننده نباشد. پس زن میتواند بیرون از منزل برود، در حالی که با رفتن و برگشتنش احدی را حتی در نیت باطلش، آلوده به گناه نکند.
این استاد اخلاق با اشاره به نحوه سخن گفتن زنان با مردان نامحرم گفت: زن میتواند با نامحرم سخن بگوید اما حرفهای درست و حسابی! میتواند با استادش صحبت کند، مطلبی را بپرسد و مشکل علمیاش را حل کند، میتواند از سوپرمارکت نزدیک محله خرید کند با رعایت شرطی که قرآن کریم معرفی میکند و میفرماید: با صدای صد در صد طبیعی صحبت کند؛ یعنی با عشوهگری، طنازی، نازککردن و ریتم دادن صدا در مرحلهای که طرف مقابل را به گناه بکشد -حتی در درون خویش- صحبت نکند.
وی در پاسخ که اگر بخواهیم عزاداری در خور شأن حضرت زهرا(س) داشته باشیم حال آنکه در بعضی از هیأتها نقش سخنران کمرنگ شده و بیشتر به مداحی و ستایشگری میپردازند، خاطرنشان کرد: مداحی خوب، چیزی است که ائمه ما آن را امضاء کردهاند. نباید با مداحی مخالفت کرد. منبری یا مداح نهتنها در جلسات صدیقه کبری، بلکه در تمام جلسات اهلبیت(ع) باید گفتاری متین در چارچوب قرآن و روایات داشته باشند و مداحها باید قویترین و پر مفهومترین اشعار را بخوانند.
انصاریان ابراز داشت: در مسأله گریه کردن و سینه زدن در سوگ ائمه اطهار(ع) حدی برای آن بیان نشده است؛ فردی طبعش میکشد بلندبلند گریه کند، امام صادق(ع) میفرماید: خدا این گریهاش را رحمت کند. کسی هم نمیتواند بلندبلند گریه کند، آرام گریه میکند، کسی نمیتواند گریه کند، متأثر میشود. خداوند متعال همه را میپذیرد نمیتوان به هیچیک از آنها ایراد گرفت.
این استاد اخلاق گفت: اگر مداح نباشد خیلی از گویندگان، هنر گریان مردم و به عزاداری آوردن مردم را ندارند، لذا مداحی باید باشد. کنارش علم هم باید باشد این دو همدیگر را تکمیل میکنند. اینکه انسان در جلسات برود، هم معارف الهی را یاد بگیرد، هم حال عزاداری یا حال خوشحالی را در شهادتها و تولدها پیدا کند و به اعتقاد بنده نباید به اصل مسأله مداحی هیچ ایراد گرفت. البته من این مسئله را در یک همایش قرآنی مطرح کردم، اما بعضی از روزنامهها کمی جاده خاکی زدند و آن چیزی را که در ذهن من نبود، از خودشان درآوردند و گاهی هم با اسم به دیگران نسبت دادهاند. این کار بسیار زشتی است. این خلاف مخبر بودن پروردگار است.
حجت الاسلام قرائتی:
حجتالاسلام محسن قرائتی استاد و مفسر قرآن کریم در ایام شهادت بانوی دوعالم حضرت فاطمه زهرا(س) در یادداشتی برای خبرگزاری فارس به بیان اوصاف آن حضرت پرداخت.
نامهایی که نشاندهنده ویژگیهای حضرت هستند
بسم الله الرحمن الرحیم
امام صادق(ع) میفرمایند: فاطمه(س) نزد خداوند نُه نام دارد: فاطمه، صدیقه، (بسیار راستگو)، مبارکه (پربرکت)، طاهره (پاکیزه)، زکیه (وارسته)، راضیه (خرسند)، مرضیه (پسندیده)، مُحدَُثه (آن که با او سخن گفته شد)، زهرا (درخشنده). آنگاه به راوی فرمودند: فاطمه یعنی بریده شده از شرور. خداوند او و دوستدارانش را از آتش دوزخ دور ساخته است. (بحار، ج43،ص12)
دختری که پدر او را مادر خطاب میکرد
بانوی یگانه عالم از چنان مرتبه والایی برخودار است که پدر بزرگوارش رسول خدا بارها فرمود: «فداها ابوها» (پدرش به فدایش باد.) اگر در قرآن سخن از احسان به والدین است، او به قدرى به پدر احسان مىکند که پیامبر درباره او مىفرماید: «امّ ابیها»: تو مادر پدرت هستى.
پیامبری که اسوه بندگی و قرب الهی است، هرگاه مشتاق بوی بهشت میشد او را میبوئید و میبوسید.
ایشان کسی است که در روز مباهله، همراه با فرزندان و همسرش در کنار پیامبر بودند.
در بخشش و کرامت
در شب عروسى، زمانی که فقیرى پیراهن کهنهاى درخواست کرد، به یاد آیه «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ ...» پیراهن عروسیش را به او بخشید.
در عفت
برای سخن گفتن با نابینا، محجبه رفت و در پاسخ به سئوال پدرش راجع به این موضوع فرمود: گرچه ما را نمیبیند، لیک من او را میبینم.
در صداقت
عایشه میگوید: پس از پدرش هیچکس را راستگوتر از فاطمه نیافتم و در روایات، بهترین نمونه صدّیقه، فاطمه زهرا(س) معرّفى شده است.
در دانش
در خطبه فدکیه اصول و فروع دین در بین کلماتش چون جواهر میدرخشد و کتابى به نام مصحف دارد که امامان معصوم(ع) گاهى براى کسب اطلاع از آینده به آن کتاب مراجعه مىکردند.
در شجاعت و حمایت از امام زمانش
کدام زنی را سراغ دارید که برای دفاع از شوهر و بهتر بگوییم امامش تا سر حد جان، مایه بگذارد و باز خود را مقصر دانسته و از کوتاهی خود شرمسار باشد. همان کسی که پس از وفات پیامبر(ص)، به در خانههاى مردم مىرفت و مىگفت: مگر نبودید و نشنیدید که رسول خدا در غدیر خم چه فرمود؟ «مَن کنتُ مولاه فهذا فعلىّ مولاه» هر که من مولاى اویم، علىّ مولاى اوست.
در مقامش
همین بس که عطیه خدا به پیامبر است: «إِنَّا اعطیناک الکوثر» کوثری است که نسل کثیر پیامبر از طریق اوست.
در میان چهارده معصوم، وجود یک زن لازم بود. وجود حضرت زهرا(س) الگویى بود که به زنان ثابت شود آنچه اسلام مىگوید قابل عمل است. نه تنها زهرا(س)، بلکه دخترش حضرت زینب(س) نیز الگوى زنان تاریخ است.
پیامبر اکرم(ص) براى بعد از خود علامتهایى قرار داد که هرگاه مردم دچار حیرت و سرگردانى شدند به آنها نظر کنند و حقّ را بشناسند؛ اوّلین آنها حضرت زهرا(س) است که دربارهاش فرمود: رضاى او رضاى من و غضب او غضب من است.
حضرت مهدى(عج)مىفرماید: «و فى ابنة رسول الله لى اسوة حسنة» (بحار، ج 53، ص 180) دختر رسول خدا، الگوى نیکوى من است.
خانه زهرا(س) منزلگاه اهل بیت(ع)
خانه زهرا(س) منزلگاه اهل بیت(ع) است. پس از نزول آیه «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ»(طه، 132) تا چند ماه رسول خدا(ص) هنگام صبح در خانه فاطمه زهرا مىآمد و مىفرمود: «الصلاة الصلاة» تا به مردم اعلام کند اهل بیت من همان کسانى هستند که در خانه على و فاطمه هستند.
«الْجار ثُمَّ الدَّار» پیامی از حضرت زهرا(س)
در قنوت فقط به فکر خود و حاجات خود نباشیم. حضرت زهرا(س) مىفرمود: «الْجار ثُمَّ الدَّار» ابتدا به فکر همسایهات باش آنگاه خانواده خود. زیرا خداوند وعده فرموده است کسى که براى دیگران دعا کند خداوند حاجات خود او را هم برآورده مىسازد.
مگر نه اینکه درباره او و شوهر و فرزندانش نازل شد: «وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ» (حشر/9) ما هم باید چنین باشیم. با وجود گرسنگی خود و فرزندانشان هر آنچه داشتند، ایثار کردند. نه یک روز، نه دو روز؛ سه روز!
در عبادت خدا همین بس که آنقدر در محراب عبادت ایستاد که پاهایش ورم کرد: «حتّی تورّم قدماها»
اگر نتوان به مقام فاطمه زهرا(س) رسید، ولى به مقام دختر کنیز او فضه که مىتوان رسید، در تاریخ مىخوانیم: این بانوى گرامى بیست سال تمام گفتوگوهایش را در قالب آیات قرآن بیان مىکرد.
حضرت زهرا(س) در خطبه معروف خود فرمود: فلسفه و دلیل نماز پاک شدن روح از تکبر است. در نماز بلندترین نقطه بدن که پیشانى است، روزى سىوچهار بار بر زمین ساییده مىشود تا در انسان تکبّرى باقى نماند.
شهری که بنیان حکومت اسلامی بود اما در آن به اهل بیت جفا شد
مدینه شهرى که در غربت پیامبر(ص) حضرت را با آغوش باز پذیرفتند. هنگام ورودش سرود خواندند، از آن بزرگوار استقبال شایانى کردند. حضرت را یارى کردند، خانههاى خود را در اختیار مهاجران گذاشتند، رسول خدا(ص) را در جبههها و جنگها یارى دادند. پیام حضرتش را به اطراف رساندند.
شهرى که بنیان حکومت اسلامى در آن ریخته شد. ولى در همین شهر امامان ما شهید شدند. جنازه مبارک امام حسن مجتبى(ع) تیرباران شد، فاطمه زهرا(س) در آن کتک خورد و اشکها ریخت و خطبهها خواند.
در این شهر، زیارتنامه فاطمه زهرا(س) را هم در مسجد پیامبر مىخوانیم و هم در قبرستان بقیع. چون قبر فاطمه زهرا(س) مفقودالاثر است! گویا خداوند براى تسلیت قلب کسانى که عزیزان خود را در جبهههاى جنگ از دست مىدهند و حتى از جنازه فرزندشان خبرى ندارند، چنین مقرر داشته که از قبر دختر پیامبر(ص) نیز خبرى نباشد!
اگر از حضرت بارگاه و نشانی نیست سوره کوثر همه جا هست
اگر بر قبر شریف فاطمه زهرا(س) بارگاه و نشانهاى نیست، در عوض سوره کوثر همه جا هست. صحن و سرا اثرى جمادى است، ولى از ذریه و فرزندان فاطمه(س) آثار معنوى و انسانى و مکتبى به جاى مانده است.
از قبر امّ الائمه(ع) خبرى در دست نیست ولى از نالههاى آن بانو و خطبهها و کلمات و فرزندانش، صدها خبر در دست است. از شخص فاطمه زهرا(س) بىخبریم، ولى از شخصیّت حضرتش خیر.
سؤالاتی که باید تاریخ پاسخگو باشد
حضرت زهرا(س) وصیت مىکند که شب مرا غسل دهید و به خاک بسپارید! او مىخواهد با دنیا حرف بزند و بگوید: مگر من دختر نبوت، همسر ولایت، مادر امامت نبودم!؟ چرا باید قبرم مخفى باشد؟
مگر من تنها یادگار محمد(ص) که وارث ابراهیم و نوح و موسى و عیسى(ع) است، نیستم؟
مگر من مصداق آیه تطهیر و سوره کوثر و سیدة نساء العالمین نبودم؟
مگر پدرم رسول خدا (س) نفرمود: فاطمه پاره تن من است، هر که او را آزار دهد مرا آزرده و هر که مرا بیازارد خدا را به غضب آورده است؟! (الغدیر، ج7، ص232)
مگر پدرم هنگام بازگشت از سفر، اول به دیدن من نمىآمد؟ (بحارالانوار، ج43، ص30)
مگر وقتى وارد مىشدم پدرم به احترام من نمىایستاد؟ (اعلام الورى، ص157)
مگر فرزندم حسین، روز عاشورا دلیل زیر بار زور نرفتن خود را تربیت در دامن من ندانست؟
«هیهات من الذلّة ... حجور طابت و طهرت»
مگر براى سیر کردن محرومان و گرسنگان گردنبندم را نفروختم؟ (بحارالانوار، ج43، ص56)
مگر همه امامان از فرزندان من نیستند؟
مگر پدرم این همه سفارش مرا نکرد؟
مگر باردار نبودم و فرزندم را سقط کردند؟
مگر داغدار نبودم؟ و مگر جوان نبودم؟
پس چرا باید وصیت کنم قبرم مخفى باشد؟ و کسى براى تشییع جنازهام نیاید؟
منتظریم، تاریخ جواب بدهد!