سرویس مذهبیافکارنیوز- پس حضرت امام حسین(ع) بر در خیمه آمد و فرزند شیر خوار خود را از خواهرش زینب طلبید تا وداع کند - نامش علی یا عبدالله بود - امام(ع) آن معصوم را گرفت خواست ببوسد که حرمله لعین تیری انداخت و بر گلوی آن طفل رسید و او را شهید نمود.
سبط بن جوزی در تذکره و ابی مخنف نقل کرده اند: حضرت دید طفل از عطش بی تاب و گریان است آن غنچه افسرده را بر دست گرفت و مقابل اشقیاء آورد و فرمود: ای جماعت اگر رحم نمی کنید(به ما) به این طفل شیر خوار رحم نمایید و به روایتی فرمود: وای بر شما! این طفل شیر خوار را سیراب کنید آیا نمی بینید از عطش در التهاب است!
از آن وضع دلگداز ولوله در لشکر افتاد و نزدیک بود منقلب شوند و هنوز امام(ع) در تکلم بود «اذ رماه حرمله بن کاهل الاسدی بسهم محدد فذبحه من الاذن الی الاذن.»
در روایات است تیر حرمله به گلوی نازک شهزاده وارد شده و گلو را درید. دیده را باز کرد و به روی پدر با حسرت نظر نمود و آه کشید و مانند مرغ بسمل دست و پا زد روح او به بهشت طیران نمود و شکایت خود را به عدل متعال برد خدا داند امام به چه حال افتاد!
پس با دست مبارک خون گلوی آن طفل را می گرفت و به صورت خود می مالید و به آسمان بینداخت و فرمود: هوّن علی ما نزل بی انه بعین الله یا نفس اصبری و احتسبی فیما اصابک. امام باقر(ع) فرمود: قطره ای از خون به زمین برنگشت.
به روایت ابن جوزی و غیره اشک از دیدگان امام(ع) جاری شده و با دل سوزان به خدا شکایت نمود و عرض کرد: اللهم احکم بیننا و بین قوم دعونا لینصرونا فقتلونا از هاتف غیبی ندا رسید یا حسین دعه فان له مرضعا فی الجنه علی را واگذار در بهشت او را شیر دهنده است.
در احتجاج طبرسی است:
امام از اسب پیاده شد و در بعضی روایات آمده بر او نماز خواند و با غلاف شمشیری قبری کند و غنچه نشکفته را به خون خویش رنگین کرد و دفن نمود.
پس با قلب سوزان مقابل خیام آمد هاشمیات دیدند امام پریشان حال آمد بی طفل آغوش رنگین به خون ناله و فریادشان بلند شد.
منبع: شمس الضحی ،صص۴۴۳-۴۴۵.
شناسه خبر:
۲۸۱۲۹۱
شهادت حضرت علی اصغر(ع)
امام از اسب پیاده شد و در بعضی روایات آمده بر او نماز خواند و با غلاف شمشیری قبری کند و غنچه نشکفته را به خون خویش رنگین کرد و دفن نمود.
۰