سرویس مذهبی افکارنیوز- لباسش را داد به سلمان، گفت:
این را به شمعون یهودی بده و به جای آن مقداری جو و خرما بگیر.

شمعون کهنگی لباس را که دید گریه کرد آن را بویید، گذاشت به چشمهایش، گفت:
ما از موسی بن عمران خبر زهد دختر پیامبر آخرین را شنیده بودیم، مسلمان شد.