سرویس مذهبیافکارنیوز،
صحرا به درد خفته و شب در سکوت بود
پس لرزه های زلزله هم بی ثبوت بود
در خیمه ای که آتش غارت گرفته بود
پروانه ای به سلسله عنکبوت بود
طفلی نخورد آب و سراغ پدر گرفت
گرچه سه روز منتظر آب و قوت بود
کوهی زبار داغ عزیزان زپا نشست
اما نشسته نیز به حال قنوت بود
آن کور دل که از تن خورشید سر برید
با او بگو که نور خدا «لایموت» بود
خنجر به تار زخمی انگشت می نواخت
موسیقی ای که زمزمه اش در فلوت بود
شعر از: میثم مومنی نژاد
پی نوشت:حروف مقطعه،ص۲۸۷.
شناسه خبر:
۱۶۸۷۵۸
طفلی نخورد آب و سراغ پدر گرفت / شعر
طفلی نخورد آب و سراغ پدر گرفت گرچه سه روز منتظر آب و قوت بود
۰