حب جاه و مقام، عالم و جاهل نمی شناسد!

سرویس مذهبی افکار نیوز- سرانجام ،خزان عمر میرزای شیرازیفرارسید و زمینیان از فیض وجود پربرکت او محروم شدند. کمتر کسی بود که از شنیدن این خبر، اشک ماتم بردیده جاری نکند، ولی در این میان «سید محمد فشارکی» شاگرد خلف میرزای شیرازی حال دیگری داشت.

استاد و مربی بزرگی چون میرزای شیرازی را از دست داده بود و در ماتم فراقش سیاه پوش شده بود، ولی در دل، احساس نشاط می کرد، نشاطی که از نظر خودش هم امری ناپسند بود. هرچه با خود می اندیشید، در شرایط پیش آمده، شادی معنایی نداشت. پس از مدتی تأمل و تفکر به این نتیجه رسید که این احساس نشاط، به دلیل مرجعیت احتمالی است که پس از میرزا نصیبش خواهد شد و تمایل به ریاست، حسی بود که نشاط وی را برمی انگیخت.

با این فکر راه حرم علی(ع) را در پیش گرفت و سراسر شب را تا صبح در حرم به گریه و مناجات سپری کرد و ازحضرت علی(ع) خواست میل ریاست را از دل وی دور کند. سپس صبح روز بعد با چشمانی که از اشک شبان گاهی ملتهب و قرمز شده بود، به تشییع جنازه استاد رفت و هرگز زیر بار مسئولیت خطیر مرجعیت نرفت.

منبع: مقاله ها و مصاحبه هایی ازسید علی خامنه ای و دیگران،یادنامه شهید قدوسی،قم، انتشارات شفق،چ۱،ص۲۰۳.