دو دیدگاه متفاوتی که درباره آخرالزمان و عصر ظهور در بین اندیشمندان وجود دارد، اختلاف در ساز و کارها و نحوع وقوع این دو مقطع حساس تاریخ بشریت است. عدهای معتقدند دنیا سیر طبیعی خود را طی میکند و با عبور از مفاسد آخرالزمانی و پس از پیروزی نهایی علیه جبهه دشمن، مهیای پذیرش ولیّ خدا میشود. در عصر ظهور نیز امام عصر عجلالله تعالی فرجه مدیران صالح را در مسند حکومت قرار میدهد. گروه دوم معتقدند اتفاقاً دنیا سیر طبیعی خود را طی نمیکند بلکه قوانین آن به قدری دستخوش تغییر قرار میگیرد به گونهای که تکنولوژی خاصیت خود را از دست میدهد، تعامل با اموات و ملائک برقرار میشود، اجنه و شیاطین به صورت مادی رو در روی هم قرار میگیرند، اشیاء تکلم مییابند، طیالأرض بین مؤمنان رایج میشود، فصلها برداشته میشود، درختان میوههای چهارفصل میدهند و نهرهایی از شیر و عسل در بستر رودها جریان مییابد. طرفداران این دیدگاه معتقدند حجم بالای احادیث آخرالزمان و ظهور حکایت از این قوانین غیر عادی دارد.
حجتالاسلام امیرمحسن عرفان کارشناس تاریخ و تمدن اسلامی درباره مسائل مربوط به آخرالزمان و ظهور گفت: اتفاقات پیش از ظهور متفاوت و تمایز زیادی نسبت به سایر دوران تاریخ دارد؛ به قدری گسترده است که در حدیث فرمودند حفظ دین در این دوران، مانند نگه داشتن زغال گداخته در دست است، اما اصل اینکه آخرالزمان از حیث سختافزاری و نرمافزاری دورانی متفاوت با سایر دورانهاست، حاصل روایات معصومین علیهمالسلام است؛ از این جهت راهکارهایی که برای مصونیت از صحنهی آخرالزمان ارائه شده، راهکارهای خاص و ویژه است.
وی افزود: به عنوان نمونه شنیدن صیحههای آسمانی از رویدادهای عجیبی است که با قواعد مادی قابل فهم نیست. وقتی به روایات مینگریم، امام درباره تمایز این صیحهها سخن گفتهاند؛ به عنوان نمونه فرمودند شما صدای اول را دریابید که دعوت به حضرت مهدی (عج) میکند و از صدای دوم که دعوت ابلیس است، پرهیز کنید.
نویسنده کتاب «رسانه و آموزه مهدویت» با اشاره به اینکه باید مراقب ارائه تفسیر اسطورهای و افسانهای از رویدادهای آخرالزمان بود، گفت: ما باید به گونهای صحبت کنیم که مستند به آیات و روایات باشد و از خودمان تفسیر اسطورهای ارائه ندهیم؛ مثلاً سرچشمه تحولات بینظیر آخرالزمان بروز علم امام در درجات بالای آن توسط خداوند است؛ چرا که علم لدُنّی امام، ساحتهای خاص دارد و از آنجایی که دنیا در شرایط فعلی گنجایش این علم را ندارد، قابل ظهور و بروز نیست. این علم امام در روزگار پساظهور منشأ بسیاری از تحولات غیرطبیعی است.
حجتالاسلام عرفان افزود: وقتی به آیات قرآن رجوع میکنیم، بروز علم الهی را در ماجرای ملک سلیمان نبی میبینیم. ایشان وقتی تخت بلقیس را طلب میکند، یک جن میگوید قبل از اینکه از جای خود برخیزی، تخت را نزد تو حاضر میکنم؛ اما در این لحظه بود که دستپرورده او یعنی عاصف وارد میدان میشود و میگوید قبل از اینکه چشم بر هم بزنی، تخت را نزدت حاضر میکنم،؛ عبارت خداوند اینگونه است « قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتَابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ ...» یعنی آنکه نزدش بخشی از علم الکتاب را داشت، گفت قبل از اینکه چشم بر هم بزنی، تخت را نزدت میآورم.» این درجه از علم، علمی است که به کار گرفته میشود و توسط آن یک کار خارق العاده صورت میگیرد. در واقع یکی از ساحتهای علم، علم مربوط به آنچه است که خداوند از آن با عنوان الکتاب یاد میکند. حال ما طبق روایات معتقدیم که اگر انبیاء و رسولان بخشی از علم الکتاب را داشتند، چهارده معصوم صاحب تمام علم کتاب هستند؛ چرا که در این آیه، «مِن» بعضیه است یعنی بخشی از کتاب. حالا بروز کاملتر این علم در زمان ظهور از مجرای امام عصر عجل الله تعالی فرجه رقم میخورد؛ از این جهت تمامی اتفاقات آخرالزمان و عصر ظهور مبتنی بر یک علت و معلولی است؛ همه را ذیل معجره و کرامت نبریم، بلکه بهتر است بگوییم علم امام ظهور مییابد.
این استاد حوزه و دانشگاه با تصریح بر اینکه دانش بشری چون مبتنی بر عقل خودبنیاد است، توانایی درک آن دوران را ندارد، گفت: عقل دنیاییِ انسان اتفاقات آخرالزمان و عصر ظهور خیلی برایش قابل حل نیست و همانطور که اشاره شد این تحولات فرابشری که در پساظهور رخ میدهد، بروز علم امام است. ضمن آنکه امام با آن توان الهی خویش طبق حدیث، بر سر مردم دست میکشند و عقل آنها را ارتقاء میدهند و علومی به یاوران خویش میدهد که تا آن زمان مکشوف بود.