سر که چرخاندیم، محرم رفت و صفر رسید و باید بار سفر بست. چه سفری عزیز تر از هم قدم شدن با زینب سلام الله علیها در رسیدن به معشوق . او نه تنها معشوق خداست که در قلب های هر محبی خانه دارد. خانه ای به رنگ خون به رنگ ایثار به رنگ خدا.
سفر عزیز است و همسفران چهلمین روز عزیزتر. اما از همه عزیز تر تویی حسین جان!
مگر نه اینکه صادق اهل بیت علیه السلام فرمودند (فى فَضلِ زِیارَهِ الحُسَینِ بنِ عَلىٍّ علیه السلام وَ لَقَد حَدَّثَنى أَبى علیه السلام: أَنَّهُ لَم یَخلُ مَکانُهُ مُنذُ قُتِلَ مِن مُصَلٍّ یُصَلّى عَلَیهِ مِنَ المَلائِکَهِ أَو مِنَ الجِنِّ أَومِنَ النسِ أَو مِنَ الوَحشِ و ما مِن شَىْءٍ إِلاّ وَهُوَ یَغبِطُ زائِرَهُ و یَتَمَسَّحُ بِهِ و یَرجو فِى النَّظَرِ إِلَیهِ الخَیرَ لِنَظَرِهِ إِلى قَبرِهِ؛) جایگاه آن حضرت از آن زمان که کشته شده، از فرشته یا جن یا حیوان وحشى که بر آن حضرت درود مى فرستد خالى نیست و هر چیزى غبطه زائر آن حضرت را مى خورد و خود را به او مى مالد و در نگاه کردن به زائر امام حسین علیه السلام امید خیر دارد زیرا او به قبر امام حسین علیهالسلام نگاه کرده است.
همه عالم به زائر تو غبطه می خورند اما حالا میلیون ها دل بی قرار امید به این سفر دارند. سفر خوب است اما سفر برای تو خوبتر. اصلا خوب و خوبتر برای رسیدن به تو بی مفهوم اند که تو را داشتن یعنی غایت، یعنی نهایت. چشمان گریان و قلب های پریشان حالا به انتظار نشسته اند، انتظاری که تا چند روز دیگر به پایان می رسد اما امان از دل هایی که خواستن برایشان توانستن نیست و در دل شوق و در چشم فقط عاشقانت را بدرقه می کنند. ای محبوب خدا! در این سفر بسیارند که قصه دارند اما این غصه جاماندگان است که دل را می سوزاند و حالا که همه امور به دست توست نیم نگاهی به غصه داران کن که زیر لب و از راه دور می گویند صلی الله علیک یا اباعبدالله...
در این سفر نه اینکه با قدم زدن به سمت کربلا حرکت می کنند نه، در این سفر قلب هاست که طی طریق می کنند و با اشک چشم به یاری تو می آیند. در این سفر چه از دور و چه نزدیک تک تک ذرات وجود همه برای تو جلوه می کنند . این مسیر،مسیر همان خواهری که موهایش در چهل روز سپید گشت و دختری که کنج خرابه جان سپرد. باید برخیزیم که زمان رفتن و سفر رسیده است چه با پای جان و چه با پای دل.باید به او سلام کرد چه از دور، چه نزدیک.