روز دهم رجب ۱۹۵ هجری قمری، خانه امام رضا (ع) در مدینه از وجود نوزادی پربرکت نورانی شد و امام جواد(ع) چشم به دنیا گشودند.
جود و سخاوتمندی فوق العاده امام محمد بن علی(ع) دلیلی واضح و روشن بر مشهوریت آن حضرت به لقب جواد بود؛ ایشان از زمان کودکی و امامت تا شهادتشان به بخشندگی و سخاوت در میان مردم و اطرافیان موصوف بودند.
در سال های نبود پدر، ایشان مسئول رسیدگی به امور دینی و اجتماعی مردم مدینه بودند، این سه سال گواهی بر کاردانی و جامعیت و برتری امام نهم میباشد.
پس از شهادت امام رضا(ع) ، حضرت جواد الائمه(ع) در سن ۸ سالگی به امامت نائل شد و با همین سن کم نیز با سخنرانیها و مناظرات دقیق و عالمانه، دشمنان را تحت تاثیر خود قرار میداد.
عظیمی کارشناس مذهبی میگوید: امام جواد(ع) را جوانترین امام شیعیان میدانند، این ویژگی جوان بودن امام(ع) الگو بودن ایشان برای نسل جوانی که دنبال رو راه و سیره نورانی ایشان هستند، یک ویژگی موثر است.
او میگوید: امامت امام نهم در سنین جوانی علاوه بر نکات موثر در جامعه، باعث شد که امامت ایشان از سوی مخالفان مورد تردید واقع شود و علاوه بر آنها افراد عادی و برخی از پیروان نیز در این مسئله دچار تردید شدند.
ابن رستم طبری از دانشمندان قرن چهارم مینویسد: «زمانی که سن امام جواد (ع) به شش سال و چند ماه رسید، مأمون پدرش امام رضا (ع) را به شهادت رساند و شیعیان در حیرت و سرگردانی فرو رفتند و در میان مردم اختلاف نظر پدید آمد و سن ابوجعفر را کم شمردند و شیعیان در سایر شهرها متحیّر شدند.»
عظیمی میگوید: به همین دلیل برخی پیروان و علما اجتماعاتی تشکیل دادند و دیدارها و مناظره هایی با آن حضرت برگزار کردند تا از امامت این بزرگوار اطمینان حاصل کنند، آنها با مطرح کردن سوالات و دریافت کردن پاسخ های روشن و واضح مقام علمی و سیاسی آن حضرت را تایید و باور کردند.
این کارشناس مذهبی میگوید: پرسشهایی که آنها از امام جواد (ع) مطرح کردن نه تنها عظمت علمی آن حضرت در نزد شیعیان به اثبات رساند بلکه علمای مذاهب دیگر این عظمت علمی را باور کردند.
ابن حجر هیثمی مینویسد: «مأمون او را به دامادی انتخاب کرد، زیرا با وجود سن کم از نظر علم و آگاهی و حلم بر همه دانشمندان برتری داشت.»
هم چنین دانشمندان دیگری که به مقام علمی و والای آن حضرت اعتراف نموده اند، عبارتند از: احمد بن خطیب بغدادی (متوفای ۴۶۳ ق) یحیی بن اکثم (متوفای ۲۴۲ ق)، عزالدّین ابن اثیر جوزی (متوفای ۶۳۰ ق)، ابن تیمیه حرّانی دمشقی (متوفای ۷۵۸ ق) ابن عماد حنبلی دمشقی (متوفای ۱۰۸۹ ق) و دانشمندان دیگر.
اسم بن عبدالرحمان میگوید: به مذهب زیدیّه گرایش داشتم که به شهر بغداد سفر کردم.مدّتی در آنجا بودم. روزی در یکی از خیابانهای آن شهر، مردم را دیدم که با شور و شوق در جنب و جوش هستند. بعضی میدوند و برخی سعی میکنند تا خود را به نقاط بلند برسانند.
بعضی نیز ایستاده و به نقطهای خیره شده اند، پرسیدم: مگر چه شده؟ گفتند: ابن الرضا (ع) میآید.
من هم ایستادم و به نظاره پرداختم حضرت سوار بر مرکب به سوی ما میآمد. همان طور که به او نگاه میکردم، با خودم گفتم:خداوند گروه امامیه را از رحمت خود دور کند.
آنان معتقدند که پروردگار سبحان، اطاعت از این جوان را بر مردم واجب گردانیده است. همین که این به ذهنم خطور کرد، حضرت خطاب به من این آیه را تلاوت کرد: «فقالوا ابشراً منّا واحدا نتّبعه انّا اذاً لفی ضلالٍ و سعر؛ (۸) قوم ثمود گفتند: آیا ما از بشری از جنس خود پیروی کنیم؟ اگر چنین کنیم، در گمراهی و جنون خواهیم بود.
در این هنگام با خود گفتم: مثل این که او ساحر است و از دل من خبر میدهد. بار دیگر حضرت خطاب به من این آیه شریفه را تلاوت کرد: «أالقی الذّکر علیه من بیننا بل هو کذّاب اسرٌ؛ آیا تنها به او وحی نازل شده است؟ نه او آدم بسیار دروغگو و خود پسند است.»
وقتی دیدم آن حضرت از اندیشههای قلبی من خبر میدهد، اعتقادم به آن بزرگوار کامل شد و از مذهب زیدیه دست برداشتم و به امامت ایشان اقرار کردم و اعتراف نمودم که او حجّت خدا بر مردم است.
تربیت شاگردان بسیار برای رساندن پیام الهی
عظیمی میگوید: در دوره امامت حضرت جواد الائمه (ع) تا زمان امام حسن عسگری (ع) به خاطر فشارهای سیاسی و محدود بودن فعالیت های آنها از سوی خلفا، میزان فعالیت علمی این بزرگواران بسیار محدود بود.
او میگوید: امام جواد(ع) در عمر کوتاه و با برکت خویش علاوه بر انجام وظایف سنگین رهبری امّت، به تربیت شاگردانی که بتوانند پیام الهی را به نسل های بعدی منتقل سازند، توجه ویژه ای داشتند.
این کارشناس مذهبی میگوید: دانشمندان علم رجال و تراجم تعداد اصحاب و شاگردان امام محمد تقی (ع) را یک صدو ده نفر ذکر کرده اند. بیست و شش نفر از آنان مجموعاً هفتاد و هشت اثر نوشته اند که یکی از آنان «علی بن مهزیار» است با تألیف سی و پنج اثر. دیگری «محمد بن عبداللّه بن مهران» است که دارای هفت اثر میباشد و سومی «معاویه بن حکیم» با هفت اثر.
او میگوید: یکی از اصحاب امام جواد (ع) حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) است که مقدار قابل توجهی حدیث از امام نقل کرده.
عظیمی میگوید: از دیگر چهرههای برجسته و درخشان از بین شاگردان و راویان آن حضرت میتوان از «احمد بن محمد بن نصر بزنطی»، «زکریا بن آدم»، «حسین بن سعید اهوازی» و «احمد بن محمد بن خالد برقی» که هر کدام در صحنههای علمی و فقهی وزنهای خاص به شمار میرفتند، نام برد.
مناظره های علمی، اوج بیان علم امام
این کارشناس مذهبی میگوید: یکی از نمود های سیره علمی امام جواد در دوران امامت خویش، مناظره های علمی با قاضی القضات دربار مأمون و عالمانی از اهل سنت، ایشان را از لحاظ علمی تایید میکرد.
دوران امامت امام جواد(ع) از منظر علمی، وضعیت ویژه و خاصی نسبت به امامان قبل از خود داشت، ان هم این بود که مناظرات و بحث های بین مذهبی از دوران امام رضا(ع) آغاز شده بود و در زمان ایشان به اوج خود رسید.
این تجربه جدید در آن دوران امام معصوم که سن کمی هم دارد و دارای علم لدنی و الهی است برای مردم عجیب جلوه میکرد.
مناظره ایشان با یحیی بن اکثم که قاضی دربار مأمون بود به این صورت شروع شد که:
در آنجا یحیی بن اکثم سؤال سادهای مطرح نمود: این که اگر فردی در حال احرام، شکاری را بکشد، حکمش چیست؟ یعنی سؤال آغاز را ساده مطرح کرد و بعد به ترتیب بالا رفت تا حضرت را محک بزند.
به این دلیل که چنین سؤالی حتی در حد سؤال از عالمان متوسط هم نیست و لذا معلوم میشود که مواجه شدن او با حضرت با قدری کوچک شمردن است. البته مؤدبانه .
پاسخ امام علیهالسلام، اما بسیار دقیق است، امام فرمودند: در حل کشته یا در حرم؟ عالم به حرمت بوده یا جاهل؟ از روی عمد کشته یا اشتباه؟ آزاد بوده یا غلام؟ صغیر بوده یا کبیر؟ این اولین صید او بوده یا بیشتر؟ آن صید از پرندگان بوده یا غیر آنها؟ کوچک بوده یا بزرگ؟ شخص مُحرم بر این عمل اصرار دارد یا پشیمان شده؟ شب این عمل را انجام داده یا روز؟ احرام عمره بوده یا احرام حج؟
حدوداً یک سؤال یحیی بن اکثم را امام جواد علیهالسلام به ۶۴ سؤال فرعی تقسیم کردند و نشان دادند که اصلاً نیازی به پاسخگویی نیست، چون این فرعیات به ذهن یحیی بن اکثم هم خطور نمیکرده .
از طرح اینهمه فروعات مسأله از سوی امام، آن شخص دیگر پاسخی نخواست و جلسه تمام شد و بدون این که مناظره ادامه پیدا کند، حضرت قدرت خود را نشان دادند.
مناظرهی دیگری را هم عالمان بزرگ اهل سنت با امام جواد (ع) انجام دادند و مباحث اختلافی بین شیعه و سنی را مطرح کردند.
رعایت آداب مناظره از سوی حضرت جواد الائمه (ع)
این کارشناس مذهبی میگوید: امام جواد (ع) با توجه به سن کمشان در مناظره با بن اکثم، آداب مناظره را به دقت رعایت میکردند و هیچ زمان با افراد مناظره کننده تندی نمیکردند و در هنگام مناظره خشمگین نمیشدند و با دقت به سخنان همه طرف های مناظره گوش میدادند.
او میگوید: امام در همه حالات خود در مناظره بسیار مدبرانه و بزرگوارانه به سوالات پاسخ میدادند، در طول مناظره افرادی که در جلسه حاضر بودند علاوه بر تایید وجهه علمی ایشان، تحت تأثیر شخصیت و خلق و خوی نیکوی ایشان قرار میگرفتند.
مناظرههای امام جواد(ع) در آن زمان توجه مردم بسیاری را جلب کرد به خاطر اینکه یک طرف مناظره یک کودک هشت تا ده ساله بود، حتی در تاریخ نقل شده است که یحیی بن اکثم (یک پیرمرد شصت، هفتاد ساله) خدمت امام جواد (ع) آمد و نشست و مبهوت شد و رفت؛ بنابراین گزارشهای این مناظرهها باابهتتر جلوه میکرد.