طبق روایات، بعد از شهادت امام یازدهم امام حسن عسکری علیه السلام در هشتم ربیع الاول ، تشییع پیکر مقدس ایشان در شهر سامرا برگزار شد. شخصی به نام عُثمان بن سعید عَمْری که از یاران نزدیک امامان هادی، عسکری علیهم السلام و حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) بود، ایشان را غسل و کفن نمودند؛ در تشییع پیکر امام، "جعفر" برادر امام حسن عسکری (علیه السلام) قصد شروع نماز داشت که کودکی نزد او رفت و گفت: "عمو جان! عقب بایست، من شایسته ترم که بر پدرم نماز بخوانم. و " آن کودک کسی نبود جز حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه)، تنها فرزند امام حسن عسکری (علیه السلام).
روایت از این قرار است که پس از آنکه حضرت بر پیکر مقدس پدر بزرگوارشان نماز خواندند و مراسم تدفین برگزار شد، ایشان وارد منزل شدند و از آن روز به بعد کسی آن کودک را ندید و در هیچ جمعی حضور پیدا نکردند.
همانطور که میدانید حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) ۶۹ سال غیبت کوتاه مدت (صغری) داشتند و در آن مدت از طریق چهار نماینده با مردم ارتباط داشتند؛ عثمان بن سعید عمری، محمد بن عثمان عمری، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری، چهار نمایندهای بودند که از سوی امام عسکری علیه السلام و امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) انتخاب و به مردم معرفی شدند.
پس از سال ۳۲۹ هجری قمری، دیگر نمایندهای از جانب امام معرفی نشد و غیبت طولانی مدت (کبری) آغاز شد.
علما، روحانیون، نویسندگان و مورخین مختلفی درباره ابعاد گوناگون این دوران قلم زده اند. از بحث مدعیان دروغین امامت و مهدویت که از همان روز اول دنبال تحریف و تفسیر نادرست دین بودند و خود امام در نامه آخر به نواب اربعه به آن اشاره کرده اند و در احتجاج طبرسی هم نقل شده است، گرفته تا تشکیک در وجود شخص امام ، وظایف منتظران در دوران غیبت، بلاتکلیف نماندن منتظران در دوران غیبت و رجوع به روات حدیث، سندیت توقیع ها و احادیث و روایات منقول در زمینه مهدویت، ویژگیهای ولی فقیه، علائم و ویژگیهای دوران ظهور و دنیای پس از ظهور و ... از جمله مباحثی است که کتابها و مقالات و نوشته ها و تحقیقات فراوانی را به خود اختصاص داده است.
به عنوان مثال در بحث اثبات ولایت فقها در عصر غیبت به پارهای احادیث استناد شده که شاید قویترین آنها از نظر دلالت، توقیع رفیعی است که شیخ صدوق در اکمال الدین به این شرح نقل کرده است:
محمد بن محمد بن عصام کلینی (رضیاللهعنه) برای ما حدیث کرد که محمد بن یعقوب کلینی از اسحاق بن یعقوب برای ما گفت که: از محمدبن عثمان عمری (رضیاللهعنه) خواستم تا نامهای را که در آن مسائلی را که بر من دشوار گشته بود، طرح کرده بودم، به امام برساند. پس توقیع شریف به خط مولایمان صاحبالزمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) به دستم رسید و در آن فرموده بود:
و اما درباره حوادث رخ داده، به راویان حدیث ما رجوع کنید، که آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر ایشانم...
با توجه به این توقیع، شکی نیست که امام، فقها را حاکم و سرپرست مردم قرار داده است، زیرا به اتفاق و اجماع ثابت است که جز آنان کسی بر مردم ولایت ندارد و توقیع شریف و آن چه به معنای آن است، نیز همین نوع ولایت را انشا میکند. بنابراین آنان دارای همان مناصب ولایی هستند که در عرف و شرع از شئون والی به شمار میرود.
مقصود از راوی حدیث هم ، تنها روایت کننده حدیث نیست! بلکه منظور، کسی است که اولاً با منابع روایی آشنایی کامل دارد و روایت معتبر را از غیر معتبر می شناسد و ثانیاً به همه ی جوانب کلمات معصومان و چگونگی به دست آوردن حکم شرعی از سخنان ایشان آگاه است و تمام مقدّمات و ابزار لازم برای فهم درستِ سخنان ایشان را فرا گرفته است.
به اعتراف همه مسلمین و همه صاحبان عقل و فکر، چنین کسانی تنها فقیهان و مجتهدان دینی هستند که در همه مسائل فردی و اجتماعی احکام الهی را از قرآن عزیز و کلمات معصومان استخراج می کنند و حکم همه مسائل را در اختیار شیعیان قرار می دهند. این فرد فقیه جامع الشرائط است و امام معصوم علیه السّلام او را حاکم بر مردم قرار داده است. و سمت های سه گانه اِفتاء، قضاء و حکومت، حق فقیه جامع الشرائط و بلکه وظیفه اوست. پس در زمان غیبت، فقیه به نیابت از امام در همه مسائل شرعی فتوا می دهد و در نزاع ها، بین طرفین قضاوت و داوری می کند و همگان موظفند داوری او را بپذیرند و براساس آن عمل کنند. همچنین در امر حکومت و تدبیر امور جامعه، سرپرستی مردم به عهده اوست و از سوی امام، جامعه را رهبری می کند و در همه امور که به اجتماع و جامعه اسلامی مربوط است، حکم او حکم امام است و باید پذیرفته شود. از ولایت فقیه در این سه حوزه به «ولایت مطلقه» تعبیر می شود؛ یعنی محدوده ی ولایت فقیه تنها در بخش فتوا دادن و قضاوت کردن نیست، بلکه تمام امور جامعه و حکومت بر مردم را شامل می شود.
بعد مهم دیگری که پس از بحث ولایت فقیه شاید مطرح باشد بحث انتظار فرج و وظایف منتظران در دوران غیبت است که باز موافقان و مخالفان خود را دارد و منجر به فرقه گرایی و دسته بندی های سیاسی و مذهبی فراوانی هم شده است. اینکه جمعی با استناد به بعضی روات معتقدند که تنها حکومت باید در دست شخص معصوم باشد و دیگر تفکراتی که در این مقال گنجایش بحث آن نمیباشد .
تنها برای اشاره به دو نمونه از سخنان رهبر معظم انقلاب در این زمینه اشاره میکنم که :
"انتظار فرج فقط انتظار فرج بهمعنای ظهور حضرت ولیّعصر سلام الله علیه و عجّل الله فرجه و جعلنا الله فداه نیست، مطلق فرج است. نفس اینکه انسان انتظار فرج داشته باشد، یعنی اگر در یک شدّتی قرار دارد، انتظار داشته باشد که آن شدت برطرف بشود، این یعنی چه؟ یعنی اینکه شما هرگز در هیچ شرایطی نباید ناامید بشوید، در هیچ شرایط شما امید را از دست ندهید.
فرض کنید انسان در یک تونلی گیر افتاده که مدخل تونل را مثلاً یک سنگی بسته، انتهای تونل هم بسته است، در یک چنین وضعی هم انتظار فرج داشته باشید؛ یعنی خدای متعال ممکن است یک تفضلی بکند، فرض کنید گوشهای از سقف بریزد راهی باز بشود انسان بیرون برود؛ در هیچ شرایطی انسان نباید احساس بنبست بکند بلکه بایستی همیشه انتظار فرج داشته باشید. در مورد این انتظار فرج میفرمایند: عبادت است."
"انتظار به معنای این است که ما باید خود را برای سربازی امام زمان آماده کنیم ... سربازی منجی بزرگی که میخواهد با تمام مراکز قدرت و فساد بینالمللی مبارزه کند، احتیاج به خودسازی و آگاهی و روشنبینی دارد... ما نباید فکر کنیم که چون امام زمان خواهد آمد و دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد، امروز وظیفهای نداریم؛ نه، بعکس، ما امروز وظیفه داریم در آن جهت حرکت کنیم تا برای ظهور آن بزرگوار آماده شویم. اعتقاد به امام زمان به معنای گوشهگیری نیست... . امروز اگر ما میبینیم در هر نقطهی دنیا ظلم و بیعدالتی و تبعیض و زورگویی وجود دارد، اینها همان چیزهایی است که امام زمان برای مبارزه با آنها میآید. اگر ما سرباز امام زمانیم، باید خود را برای مبارزه با اینها آماده کنیم."
"ما که منتظر امام زمان هستیم، باید در جهتی که حکومت امام زمان(علیه الاف التحیة و الثناء و عجلالله تعالی فرجه) تشکیل خواهد شد، زندگی امروز را در همان جهت بسازیم و بنا کنیم. البته، ما کوچکتر از آن هستیم که بتوانیم آن گونه بنایی را که اولیای الهی ساختند یا خواهند ساخت، بنا کنیم؛ اما باید در آن جهت تلاش و کار کنیم.
مظهر عدل پروردگار، امام زمان(عج) است و میدانیم که بزرگترین خصوصیت امام زمان(علیهالصلاةوالسلام) - که در دعاها و زیارات و روایات آمده است - عدالت میباشد: «یملأ الله به الارض قسطا و عدلا».
رابطهی قلبی و معنوی بین آحاد مردم و امام زمان(عج) یک امر مستحسن، بلکه لازم و دارای آثاری است؛ زیرا امید و انتظار را به طور دایم در دل انسان زنده نگه میدارد."
سخن آخر اینکه غیبت، یکی از سنتهای الهی است که در زندگی پیامبرانی همچون ادریس، نوح، صالح، یوسف، موسی، سلیمان، دانیال و عیسی علی نبینا و آله و علیهم السلام دیده میشود و هر یک از آن سفیران الهی، به تناسب شرایط، سالهایی را در غیبت به سر برده اند.
غربت و مظلومیت، رشتهای است پیوسته، از غدیر تا کربلا و از کربلا تا غیبت؛ آنها که آرزو داشتند در سال دهم هجری، با صاحب غدیر بیعت کنند، امروز باید با تبعیت از ولایت امر که به نیابت از حجت معبود، مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه، حکومت اسلامی را بدست دارند، بیعت کنند و هر چه در توان دارند، از یاری امام زمان خود دریغ ندارند ان شاءالله