به نقل از بلاغ، در هفته حجاب و عفاف بر آن شدیم تا گشتی در شهر بندری و گردشگرپذیر نوشهر بزنیم، از خیابان و فروشگاه گرفته تا دریایی که این روزها میزبان گردشگران زیادی است، با یک گشتی چند ساعته در شهر و مناطق گردشگری میتوان ادعا کرد در سایه غفلت و خواب ناز مسئولین و متولیان فرهنگی شهر، همچنان اسب بیحجابی و به قولی مدرنیزم با سرعتی زیاد در حال تاختن در شهر است و هیچکس هم ظاهراً خیال ندارد تا این اسبسرکش را رام کند.
درد دل زیاد است و نمیدانم چگونه بنویسم تا خیال آسوده برخی ناآسوده نشود. بهتر است متولیان فرهنگی شهر قدری از پشت میز ریاست خود قدمی به شهر بگذارند تا ببیند مواردی که در این یادداشت بدان اشاره میشود و دغدغهای که نویسنده دارد، لطمهی بزرگی است که خیلی راحت و گام به گام تیشه به ریشه فرهنگی شهر میزند.
به رغم گفتههای مکرر مستقیم و غیر مستقیم به برخیها، هنوز هم کاری مثبت در جهت درستکردن وضعیت بیحجابی و بدحجابی نشده است. همین چند روز پیش بود که با خانمی مواجه شدیم که خیلی راحت و آزادانه بدون روسری در مرکز شهر قدم میزد، حال لباسهای تنگ و بدننما و کوتاه بماند.
از خیابانهای شهر که بگذریم به منطقهی گردشگری میرسیم که هرساله پذیرای گردشگران زیادی است، البته بدون هیچگونه محدودیتی. جای بسی تاسف است که مسئولین به بهانه جذب گردشگر با دستان خود فرهنگ بومی شهر را بهم میریزند. از وسطهای ورودی منطقه گردشگری گویی از ایران جدا شدهایم و به "ساحل کشورهای اروپایی" میرسیم. مردمی کاملاً با ظاهر سواحل اروپایی و حتی بدتر!! چیزی که در نگاه اول به چشم میخورد، آقایانی که با یک شلوارک کوتاه قدم میزنند و خانمهایی که آنقدر راحت لباس پوشیدهاند که انگار در خانه قدم میزنند. خندهدار بود که مسئولین محترم گشت انتظامی در گوشهای آرام و دنج نشسته بودند و حتی با این مردهای شلوارکپوش شوخی میکردند و آنها را به صرف بستنی و چای مهمان میکردند. در گوشه، گوشه دریا که قدم میزدی خالی از رصد دیدهبانهای امر به معروف بود و چیزی که تا چشم کار میکرد بدحجابی بود و بیحجابی. نزدیک دریا هم که میشوی، باید جلوی چشمهایت را بگیری تا مبادا چشمت به صحنههایی بیفتد که ماهیت خوشی ندارد.
در همین قدمزدنها به یک گردشگر لبنانی برخوردم که به سرعت در حالراه رفتن بود، تعجب کردم از این همه سرعت در راهرفتن، ترغیب شدم بنای صحبت را با او باز کنم، فارسی را کم و بیش صحبت میکرد، گفت اولینبار است که به یکی از شهرهای ساحلی ایران سفر میکند، در ابتدای صحبت از زیباییهای شهر تعریف کرد، اما وقتی به تعریف از ساحل رسید، گفت چند دقیقهای بیش نیست که به ساحل آمده، اما از این وضع موجود ناراحت است و به سرعت در حال ترک ساحل بود، میگفت چرا باید ساحل یک کشور اسلامی اینگونه باشد، وقتی دقت میکردی میتوانستی تعجب را در چهرهاش ببینی، سعی میکرد به قسمتی از ساحل که آقایان با لباسهای نامناسب مشغول بازی والیبال بودند نگاه نکند، سریع هم خداحافظی کرد و با شتاب از آنجا دور شد.
پیش از این نیز پایگاه خبری نوشهرآنلاین در یادداشتی با عنوان " جولان قلیانها در سواحل نوشهر/ از نظارت نادرست تا مبتذلگرایی" به این موضوع پرداخته بود. برای خواندن متن کامل این یادداشت می توانید به اینجا مراجعه کنید.
درد دل ما را کسانی درک میکنند که دغدغه حیای ناموس جامعه کوچک شهر خود را دارند، و در کمال استیصال باید دست روی دست بگذارند و ببینند مسئولین چه کاری میکنند. اگر بگوییم که بنر، بیلبورد و... بزنید که بارها این حرفها گفته شده و گوشی نبوده تا پذیرا باشد.
ای کاش متولیان فرهنگی شهرستان...
حیف که حرفهایمان از ای کاش گذاشته است.
مسئولین محترم!
به داد فرهنگ شهر خود برسید که شما در برابر تمام این هجمهها مسئولید و گنهکار. اگر قدمزدن در شهر برایتان سخت است، نگاهی به این عکسها بیاندازید تا مطلع شوید حنجره ما بیدرد فریاد نمیزند.
و در پایان فقط یک سوال به ذهن میرسد، به راستی سهم مسئولین فرهنگی در امر بهبودسازی پدیده خانمانبرانداز بیحجابی و بدحجابی چیست؟؟؟؟ اگر سهمی هست، پس چرا روزبه روز شاهد افزایش بیحجابی در جامعه هستیم؟؟؟؟
این عکس ها خود روایتی دارد بدون شرح!
شنای بانوان بدون حجاب در دریا در منطقه غیرطرح
شنای مختلط جلوی چشمان ناجیان غریق در منطقه غیرطرح
بانوان بدون حجاب در ساحل با وجود گشت امنیت اخلاقی