حسین بریری پدر بزرگوار شهید بابلسری مدافع حرم «علیرضا بریری» که به همراه 12 مازندرانی دیگر در منطقه خانطومان سوریه به فیض شهادت نائل آمدند طی گفتوگویی آخرین خاطره خود از فرزند شهیدش را تعریف میکند.
وی میگوید: روزهای آخر قبل از اعزامش آمد کنار من نشست. گفت بابا منو بیشتر دوست داری یا محمدامین رو(فرزند دوساله شهید)؟!
نفر دوم از سمت چپ حاج حسین بریری
گفتم بابا برا من فرقی ندارید. شما هر دوتا تو قلب من جا دارید. هر دوتاتون برا من خیلی عزیزید.
شهید گفت: نه بابا، باید بگی کدوممونو بیشتر دوست داری!
پدر این شهید بزرگوار ادامه میدهد: علیرضا خیلی اصرار کرد. گفت بابا اگه منو بیشتر دوست داری برام دعا کن. دعا کن تو این سفر شهید بشم. آخه دعای پدر زود مستجاب میشه.
حاج حسین میگوید: گفتم نه پسرم این چه حرفیه! انقلاب هنوز به شما نیاز داره، هنوز جنگ اصلی ما با اسرائیل مونده، انقلاب اون موقع به شما احتیاج داره!
شهید علیرضا بریری در جواب گفت: نه بابا، دعا کن تو راه دفاع از حرم حضرت زینب سلاماللهعلیها شهید بشم.
حاج حسین بریری در پایان میگوید: یک ماه بعد دعایم مستجاب شد.