گروه اجتماعی- تلخی ماجرا از آنجا نشات می گرفت که این دختر در آخرین روز مدرسه و پس از گرفتن عکس یادگاری با دوستان و معلمان و به جای آماده کردن خود برای گذراندن 3 ماه تعطیلات تابستانی، خود را در سرویس بهداشتی مدرسه حلق آویز کرد.
به گزارش افکارنیوز، حادثه تلخی که با درایت معلمان و کادر آموزشی مدرسه می توانست اتفاق نیافتد اما متاسفانه در چند سال گذشته مدارس به جای خانه دوم فرزندان این مرز و بوم تبدیل به خانه وحشت برای پدران و مادران و دانش آموزان شده است. نگاهی به اخبار نشان می دهد در سال های اخیر انواع حوادث تلخ مانند تجاوز جنسی، خشونت های کلامی، رفتاری فیزیکی از سوی معلمان نسبت به دانش آموزان اعمال شده و در این میان کودکان و نوجوانان به عنوان آینده سازان این مرز و بوم با صدمات فراوان روحی و جسمی راهی بیمارستان شده و طبیعی است دیگر تمایلی به ادامه تحصیل در مدارس نداشته باشند. این در حالی است که مدرسه باید خانه دوم بچه ها باشد اما آیا در این خانه نباید احساس آرامش و امنیت کنند؟ در سال های گذشته مسوولان بلند پایه وزارت آموزش و پرورش و به ویژه وزیر در دولت های مختلف هیچ گاه حاضر به پاسخگویی نزد افکار عمومی درباره وضعیت اسفبار مدارس نشده اند بلکه در صورت بروز مشکل سعی کرده اند با تهدید و ... خانواده را مجبور به سکوت کنند. در مدارس کشور باید علاوه بر آموزش بر وجه پرورش دانش آموزان نیز تلاش شود، وجهی که سالیان سال است مورد غفلت قرار گرفته و گویا اصلا قرار نیست کسی به این موضوع مهم ورود پیدا کند هرچند پس از ماجرای تلخ خودکشی این دختر دانش آموز مسوولان وزارت آموزش و پرورش باز هم فرار رو به جلو داشته و سعی کرده اند مانند همیشه از زیر بار مسوولیت شانه خالی کنند. به طوری که مدیر کل دفتر وزارت آموزش و پروش گفته است: واحدهای مشاوره آموزش و پرورش ضعیف عمل می کنند اما همه تقصیر خودکشی دانش آموز بر گردن این وزارتخانه نیست. محمد فاضل اظهار داشته است: خودکشی دلایل مختلف خانوادگی، روانی و اجتماعی دارد، این که صرفا آموزش و پرورش در برابر خودکشی دانش آموز پاسخگو باشد، منطقی نیست زیرا بسیاری از دلایل اجتماعی منجر به بروز این معضل می شود. به گفته وی؛ این دانش آموز قبلا تصمیم به خودکشی گرفته بوده و حتی امکانات لازم مانند طناب دار را با خود به مدرسه آورده بوده اما متاسفانه هیچ یک از مسوولان و اولیای مدرسه متوجه ماجرا و قصد و نیت این نوجوان نشده اند! به گفته فاضل؛ خانواده او نیز در جریان بخشی از مشکلات فرزندشان بوده اند و این دانش آموز نیز مدتی با مشکلات روحی و درگیری های فکری مواجه بوده و نهایت اقدام به خودکشی کرده است پس چگونه هیچ یک از معلمان وی متوجه حال و احوال دانش آموز خود نشده اند؟ اما پرسش اینجاست که مدیران و معلمان و مربیان مدارس که معمولا کوچکترین حرکات دانش آموزان به ویژه دختران را از حیث نپوشیدن لباس هایی به جز فرم مدرسه، نزدن لاک، آرایش نکردن، نیارودن وسایل ممنوعه مانند سی دی، تلفن همراه و ... کنترل می کنند؛ چگونه نتوانسته اند در رفتار این دانش آموز دقیق شوند؟ اصلا چرا باید روابط بین اولیه دانش آموزان و مربیان مدارس آنچنان سرد باشد که خانواده با وجود اطلاع از مشکلات فرزندش حاضر به کمک خواهی از مشاوران مدرسه نباشد؟ هزاران سووال دیگر وجود دارد که نمی توان برای آنها پاسخ دقیقی یافت و متاسفانه سیستم عریض و طویل آموزش و پرورش نیز همانند خودکشی سایر دانش آموزان در سال های اخیر و خشونت های اعمال شده به فرزندان این مرز و بوم همچنان از حربه سکوت استفاده کرده و حاضر به پاسخگویی نیست. اما دریغ از جان و سلامت روحی و روانی و جسمی فرزندانمان که با فرستادن به مدارس و زیر نظر برخی از معلمانی که خود مخزن مشکلات هستند، آنها را با دست خود نابود می کنیم.