بازی در سریال ملکاوان تجربه تازه ای برای فریبا متخصص محسوب می شود به اذعان خودش. پریدخت زنی بداخلاق و متفرعن است که بابت از دست دادن تنها پسرش، کینه عروس را به دل گرفته و از هیچ دشمنی و عنادی در حق او فروگذار نمی کند. متخصص کاراکتر پریدخت را چند وجهی می داند و می گوید که برخی از رفتارهای نامتعارف این شخصیت، طبیعی و معلول شرایط و مرارت هایی است که کشیده.
اخبار چهره ها - آن چه در ادامه می خوانید بخشی از گفت و گویی است با فریبا متخصص درباره نقش آفرینی اش در ملکاوان؛ سریالی که هر شب ساعت ۲۲ روی آنتن شبکه آی فیلم می رود.
- در سریال ملکاوان نقشی را بازی می کنید که از سن واقعی تان بیشتر است. چگونه تجربه ای بود؟
پریدخت برایم یک تجربه جدید در بازیگری است. من معمولاً نقش مادران مهربان و دلسوز برای خانواده را بازی کرده ام. نقشم در ملکاوان متفاوت بود و تجربه ای که با آن خودم را آزمودم تا ببینم آیا از پس چنین نقش هایی هم می توانم بربیایم یا خیر.
- چطور به این شخصیت نزدیک شدید، کاراکتر یک زن متعلق به طبقه بالای جامعه که هم مغرور است و هم پر کینه؟
برای هر شخصیتی یک مابه ازا وجود دارد که در آدم ها و دور و اطراف خودمان می بینیم. به هر حال، انسان در طول زندگی و در جامعه با اشخاص زیاد و متفاوتی سر و کار دارد. بازیگر باید نقش را به این مابه ازاهایی که می شناسد نزدیک کند. من هم همین کار را کردم. آدم هایی شبیه پریدخت به ظاهر سنگدل هستند اما وقتی بیشتر با آنها آشنا می شوی می فهمی که خودشان هم معلول شرایط بوده و آنقدرها هم انسان های بدی نیستند. اطرافیان هم در به وجود آمدن این حس خشونت و سنگدلی در پریدخت موثر بوده اند. گاهی آدم ها آن قدر از جامعه و اطرافیان خود بدی می بینند که شخصیت شان به مرور دستخوش تغییراتی می شود. پریدخت مریض است و بر روی ویلچر. در عین حال، تنها هم هست. این تنهایی، گریبان او را گرفته است. دوست دارد حالا که پسرش را از دست داده، نوه هایش را دور و بر خودش ببیند. شوهرش هم که فقط به فکر خوشگذرانی است. از آن سو، با عروسش هم مشکل دارد. چنین آدم تنهایی طبیعتاً نمی تواند بهتر از این باشد.
- نشستن بر روی ویلچر برای ایفای نقش پریدخت مشکل نبود و چالشی برای تان نداشت؟
نه، اتفاقاً هیچ مشکلی نداشتم. البته آن اوایل چون بر هدایتش مسلط نبودم به دوربین و سه پایه برخورد میکردم. روزهای اول می گفتند خانم متخصص بیشتر تمرین کن، اما بعد که مسلط شدم دیگر راحت بودم. روی ویلچر می نشستم و فقط دیالوگ می گفتم. البته بازی بدون حرکت، سختی های خودش را هم دارد. از بدن نمی شود استفاده کرد و باید فقط با صورت و دست، حس را به بیننده منتقل کنی. همه چیز روی صورت متمرکز است که آن هم به علت خصوصیات شخصیت، خیلی سرد و بی روح و مریض گونه است. پریدخت چه به لحاظ جسمی و چه روحی به دیوانه ای می ماند.