فلورا سام نویسنده و کارگردان مجموعه تلویزیونی « بی قرار» درباره این سریال تلویزیونی و محتوای آن اظهار کرد: سریال «بی قرار» در حقیقت روایتگر زندگی دختری است که از خانه فرار کرده و با یکسری مشکلات و آسیبهای اجتماعی رو به رو میشود و در این بین حتی به زندان میرود، بچه خود را از دست میدهد ولی در نهایت دوباره به آغوش خانواده باز میگردد و سعی بر پیدا کردن فرزند گمشده خود دارد. در طول این قصه به آسیبهای اجتماعیپیرامون زندگی زنان بزهکار و فرزندان آنها نگاه کردم, ضمن اینکه قصد بیان موضوع مهم تحکیم خانواده را داشتم. درواقع کسانی که سریال را میبینند کاملا متوجه میشوند که جوان قصه ما که از خانه فرار کرده تا چه اندازه پشیمان و نیازمند محبت خانواده است و اکنون با حمایت پدر خود سعی در پیدا کردن فرزندش دارد .
وی در ادامه با اشاره به قصه این مجموعه تلویزیونی گفت: اصل قصه درحقیقت بر اساس یک پرونده واقعی, فیلمنامه «بیقرار» از یکی از زنان بزهکار نوشته شده است که در زندان بود و بعد از بیرون آمدن به دنبال فرزند خود میگشت، در نتیجه خیلی از این مباحثی که در سریال میبینید، واقعی بوده و بر روی مسائل حقوقی آن کاملا صحبت و پزوهش شده است . در حقیقت یک جور عقده روانی در همه آدمها وجود دارد که میخواستم در همه شخصیتها به خصوص رعنا نشان دهم که این آدم نه سفید مطلق و نه سیاه مطلق است، شاید در جایی مرتکب اشتباه می شود اما او هم یک انسان است و خطا میکند ما نخواستیم که قهرمان قصه یک ابر قدرت باشد که مرتکب اشتباه نمیشود، بلکه شخصیت اصلی ما یک زن است و چون یک زن محتاج محبت است به راحتی اعتماد میکند و چون شکننده است به راحتی آدم ها در او نفوذ خواهند کرد.
نویسنده و کارگردان این مجموعه تلویزیونی درباره بازخورد مخاطبان از فصل دوم سریال «بیقرار» بیان کرد: با خیلی نظرات مثبت وخوبی مواجه بودیم البته از سمت مخاطبان انتقاداتی وارد است، اما همین انتقادات نشان از نکته سنجی و دقت بالای بینندگان است، چراکه اگر مخاطبان کاری را دوست نداشته باشند و درست نگاه نکنند انتقادی هم به کار وارد نمیکنند.
سام در پایان با اشاره به این که هنگام نگارش کار سعی می کنم نکات ظریف داستانی را در نظر بگیرم و در حین نگارش نیز با مشاوران مختلف گفتگو میکنم, یادآور شد: نکتهایی که مخاطبان به آن اشاره کردند درباره مسائل پلیسی بود و میگفتند پلیس سریال خیلی باهوش و با ذکاوت عمل نمیکند. البته من برای آن ها توضیح دادم که من به عمد سمت دیگر موضوع را زرنگ و قوی نشان میدهم، چراکه اگر آن سمت قوی باشد و پلیس پیروز شود ما احساس میکنیم که پلیس قدرتمند است در صورتی که اگر یک سمت موضوع آدم ضعیفی باشد پلیس به راحتی کارش را انجام میدهد، ولی زمانی که پیچ و خم ها به داستان اضافه میشود و پلیس آن را حل میکند در آن زمان صرف میشود که مقتدر بودن پلیس مشخص خواهد شد.