سیدعلی ضیا چهارشنبه شب ۷ آذر در برنامه «فرمول یک» میزبان لیلا بلوکات، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون بود که کیکی نیز به مناسبت تولدش تدارک دیده شده بود.
بلوکات در ابتدا در پاسخ به سوال ضیا درباره دلیل غیبت چند ساله اش در تلویزیون، توضیح داد: من در فیلمی بازی کردم که دوستش نداشتم و اشتباه کردم. رفاقت کردم و مرام گذاشتم، اما اشتباه بود؛ بنابراین از جایی به بعد تصمیم گرفتم مسیرم را عوض کنم. آخرین سریالم کار آقای لطیفی بود. من همیشه سالی دو تا اجرا داشتم و در این مدت نیز بیشتر تئاتر کار کردم. خواستم فاصلهای از تلویزیون بگیرم تا هم مخاطبان و طرفداران دلشان بخواهد مرا ببینند، هم اینکه خودم با سخت گیری بیشتری به انتخاب پیشنهاداتم بپردازم. اینها باعث شد ۵ سالی کار نکنم.
میتوانستم بعد از «حضرت یوسف» مسیر درست تری را بروم
این بازیگر درباره کارنامه کاری اش اظهار کرد: من میتوانستم بعد از سریال «حضرت یوسف» مسیر درستتر و ویژه تری را بروم. اما اینگونه نشد و این را روی نادانی و بی تجربگی خودم میگذارم. اما وقتی پختهتر شدم و سعی کردم مدام یاد بگیرم فهمیدم اشتباه بوده و من میتوانم کارنامه ام را به مسیر خوبی سوق بدهم.
در این چند سال «فرمول یک» سومین برنامهای است که در آن شرکت کرده ام
بلوکات یادآور شد: من زاده تلویزیون هستم و با حضرت یوسف دیده شدم. بسیار برای تلویزیون و تماشاچی آن احترام قائلم. در این چند سال هم اینجا سومین برنامهای است که پس از «حالا خورشید» و «دورهمی» در آن حضور پیدا کردم. همواره ترجیح دادم حرفی برای گفتن داشته باشم تا به تلویزیون بیایم.
وی با بیان اینکه من تئاترهای خیلی خوبی در این چند سال اجرا کردم و خیلی از آنها راضی هستم، تاکید کرد: این کارها را دوست داشتم و مخاطب هم از آنها راضی بود. خیلی یاد گرفتم و هنوز هم دارم میآموزم. این روزها در نمایش «شیروانی داغ» بازی میکنم و من از طرف ایوب آقاخانی ۵ بلیت رایگان به مخاطبان «فرمول یک» میدهم. ایرانشهر محدودیت مهمان دارد، اما شده خودم بلیت بخرم هم ۵ نفر از مخاطبان برنامه شما را دعوت میکنم.
چون در خیابان با من عکس میگیرند نمیگویم دیگر پُر هستم!
بازیگر «پنج ستاره» ادامه داد: هنوز که هنوز است کار میکنم و هر بار یک چیز جدید یاد میگیرم. هیچوقت فکر نمیکنم پر هستم. نمیگویم لیلا بس است دیگر همه تو را میشناسند و در خیابان میخواهند با تو عکس بگیرند و تو را ارجح میدانند. اینها ماندنی نیست و باید آنقدر سواد و شعور سینمایی و تئاتری ات بالا باشد و در رشتهای که کار میکنی خودت را به حد و مرزی برسانی که هم به کسانی که از تو پایینتر هستند و تازه میخواهند وارد شوند اطلاعات بدهی، هم در مقابل پیشکسوتان جواب پس بدهی.
بعد از ۵ سال مخاطبان تفاوت بازی ام را احساس خواهند کرد
بلوکات درباره کارهای جدیدش گفت: «لحظه گرگ و میش» به کارگردانی همایون اسعدیان و «از یادها رفته» ساخته بهرام بهرامیان بعد از پنج سال تنها سریالهایی هستند که از من پخش میشود و مخاطبان میتوانند تفاوت بازی مرا احساس کنند. سر یک سریال شبکه نمایش خانگی هم هستم که یک ماه دیگر سی دی هایش منتشر میشود و در این کارها تفاوت بازی من احساس خواهد شد. انتخاب هایم خیلی بهتر از انتخابهای ۵، ۶ سال پیشم است.
از بین ۱۵۰۰ نفر برای نقش زلیخا انتخاب شدم اما...
وی درباره شایعه انتخاب او به عنوان بازیگر نقش زلیخا در سریال «یوسف پیامبر» توضیح داد: این موضوع شایعه نیست و خودم اعلام کرده بودم. خداوند آقای سلحشور را بیامرزد آن زمان ۱۵۰۰ نفر تست دادند و من از بین آنها برای زلیخا انتخاب شدم. آن موقع صحبت خانم ریاحی نبود که الحق آن نقش حق ایشان بود و خیلی خوب بازی کردند. در ابتدا قرار شد جوانیهای زلیخا را من بازی کنم و از آنجایی که صورت من برای گریم پیری جواب نمیداد خانم آهو خردمند نقش پیری زلیخا را بازی کند. اما من یک تصادف بد داشتم و گروه هم به این نتیجه رسیدند بازیگری را بیاورند که قابلیت پیر شدن و جوان شدن همزمان را داشته باشد و خانم ریاحی آمد. ایشان هم که «یوسف پیامبر» آخرین کارشان بود و خیلی خوب ظاهر شدند. خانم ریاحی همچنان میتوانند بدرخشند.
فکر کردند میخواهم خودم را به زور در تئاتر جا کنم!
بازیگر «آقا یوسف» درباره حضور در تئاتر تصریح کرد: بعضی به بیس تصویری رسیده اند و صحنه را نمیشناسند و تصمیم به حضور در تئاتر میگیرند. اما من حتی روی صحنه نقش کودک را هم بازی میکردم و در فرهنگسراها تا سال ۷۶ تئاتر کودک کار میکردم. سپس در سال ۷۷ به عرصه تصویر وارد شدم و به مرحلهای رسیدم که موفق بودم و ۱۰ سال از تئاتر فاصله گرفتم. من تاکنون ۲۰ سال سابقه بازیگری دارم. در این ۵ سال آخر حضورم در تئاتر بیشتر هم شد. اتفاقا برخی دوستان تئاتری فکر میکردند من حالا که در تصویر به ثباتی رسیده ام و چهره شده ام حالا میخواهم خودم را به زور در تئاتر بچپانم، اما من گفتم نه اینطور نیست. من میتوانم، به خاطرش زحمت میکشم و درس میخوانم تا کسانی که از پایه در این عرصه بودند مرا بپذیرند.
هزار تا بچه دارم
صاحب خیریه مهر لیلا با اشاره به تخفیف دانشجویی نمایشی که تا ۲۳ آذر ماه روی صحنه دارد، در این باره که آنقدر فعالیتهای اجتماعی اش در سالهای اخیر زیاد بوده که بیشتر به یک فعال اجتماعی تبدیل شده تا بازیگر، اظهار کرد: من اصلا بازیگر شدم تا بتوانم از اعتبار و شهرتم در راستای خیر استفاده بکنم. سینما برای من یک ابزار و دغدغه بود و در کنار بازیگری کوشیدم به علایق شخصی و قلبی ام برسم. فعالیت اجتماعی هم برایم دغدغه است و نمیتوانم کنارش بگذارم. ۶ سال است دارم کار میکنم و خیریه ام را ثبت کرده ام. کارم را از ۸ بچه شروع کردم و حالا ۱۰۰۰ بچه دارم.
بلوکات ادامه داد: اصول بهزیستی اینگونه است که اگر شما خیریه دارید باید یک کار خاص در آن انجام بدهی، مثلا فقط بچههای سرطانی، یا فقط کم توان ذهنی یا بی بضاعت را حمایت کنی. اما مزیت مجموعه من که به لطف وزارت بهداشت شامل حالم شده این است که من امکان حمایت از همه این بچهها را با هم دارم. چه مبتلایان به سندروم دان، چه بچههای بی سرپرست و بدسرپرست و...
مهران مدیری قبول کرد بچه هایم را خوشحال کند
بلوکات درباره دلخوری اش از برنامههای خندوانه و دورهمی توضیح داد: چه خندوانه و چه دورهمی توسط دوستان عزیزی ساخته میشد که خیلی دوستشان دارم. چه مهران مدیری چه رامبد جوان که ۵ سال پیش به خیریه من آمد. یک بار هم ۴ سال پیش محبت کرد و بچههای ناتوان جسمی جزو تماشاچیان خندوانه شدند. در سری آخر این برنامه بچههای من مدام از من میخواستند به «خندوانه» بروند. من از آقای مدیری هم قول گرفتم یا به خیریه ام بیایند یا هماهنگ کنند که بچهها به عنوان تماشاچی در «دورهمی» حاضر شوند. ایشان هم قبول کرد و ما یک ماه تماس داشتیم تا هماهنگی صورت بپذیرد، اما این اتفاق هیچوقت میسر نشد.
مدیری تا آخر عمر بدهکار من است
وی تاکید کرد: بچهها فقط میخواستند در برنامه تماشاچی باشند و آقای مدیری را هم ببینند. حتی من گفتم فقط بچههای بالای ۱۶ سال را میگویم. اما این اتفاق میسر نشد و «دورهمی» به پایان رسید. درباره «خندوانه» هم به رامبد جوان گفتم مثل مهران مدیری بدقولی نکنی. بچههای من عاشق جناب خان هستند و ویس هایش هم هست که مدام از من پیگیری میکنند. رامبد هم گفت: سعی میکنیم برنامهای باشد که جناب خان هم در آن باشد و بچهها بیایند. این آخرین صحبت ما بود و بچهها منتظر بودند و مدام میگفتند مامان لیلا پس «خندوانه» چه شد. اما این برنامه هم تمام شد و اتفاقی نیفتاد. امیدوارم برای سری جدید صدای مرا بشنوند. «دورهمی» که دیگر ساخته نمیشود و آقای مدیری تا آخر عمر بدهکار من است تا بچه هایم را خوشحال کند. من به خاطر بچه هایم غرورم را کنار میگذارم. مهم نیست ۱۰ بار زنگ بزنم و بگویم.
وقتی اشک خانم بازیگر از بدقولی مهران مدیری و رامبد جوان درمی آید
بلوکات که بغض کرده بود و اشک میریخت، ادامه داد: من خیلی پیگیرم، اما آدمها فکر میکنند دارم شواف میکنم. من آقای مدیری را خیلی دوست دارم، رامبد جوان عزیز را هم دوست دارم. برای بچه هایم هم خیلی دوندگی میکنم و یک موقعهایی التماس میکنم. گاهی یک بچه حالش خوب نیست و درگیر سرطان است و میدانم یک ماه دیگر فوت میکند، به فلان سوپراستار زنگ میزنم و تمام تلاشم را میکنم که بیاید آن بچه علاقمند را قبل از مرگش ببیند، اما او نمیآید. البته بقیه هستند و میآیند دمشان گرم و از همین جا دستشان را میبوسم. خیلی از همکاران ما میآیند.
بازیگر «همه چی عادیه» اضافه کرد: تعداد بچهها زیاد است و از شهرستان و راههای دور میآیند. من سالی دور بار میتوانم همه شان را با هم جمع کنم از جمله در ماه رمضان تا آنها هنرپیشه ها، خوانندهها و ورزشکاران را ببینند. دم آنهایی که میآیند گرم.
فرش طراحی میکردم و میبافتم
بلوکات همچنین درباره رشته تحصیلی اش گفت: من طراحی فرش خوانده ام. البته دغدغه من از اول بازیگری بود. از بچگی ۶، ۷ ساله بودم که نقل مجلس فامیل بودم. همه را مینشاندم و برایشان نقش بازی میکردم. وقتی بزرگتر شدم نشد که در هنرستان صداوسیما درس بخوانم و به هنرستان معمولی رفتم. برای دانشکده هم در رشته طراحی فرش قبول شدم و وقتی وارد این عرصه شدم دیدم که چقدر کار باارزشی است. من بافت، مرمت و رنگرزی فرش انجام میدهم. دار قالی دارم و به «دورهمی» هم فرشی را هدیه دادم که خودم طراحی کرده و بافته بودم. تابلو فرشهای خانه مان هم کار خودم است. ولی این کارها برای زمانی بود که هنوز در سینما موفق نشده و چهره نبودم و سرم شلوغ نشده بود و فعال اجتماعی هم نبودم. اما به مرور دار قالی جمع شد.
بلندپروازم و میخواهم تهیه کننده شوم
این بازیگر ادامه داد: من خیلی بلند پروازم و آینده بزرگی برای خودم پیش بینی میکنم. حالا هم مستند میسازم، هم فیلم کوتاه. البته پا به کارگردانی نمیگذارم، اما تهیه کنندگی چرا. فکر میکنم کارگردانی شعور و سوادی میخواهد و من همین که در بازیگری خودم را به ثبات برسانم خیلی کار کرده ام.