خاتون، قصه پیامدهای واقعه کربلا و ظلم و جوری است که به اهل بیت (ع) شده است؛ اما در قالب و فضای جدید داستانی.
نمایش خاتون این روزها در سالن اصلی تئاتر شهر در حال اجراست؛ نمایشی که درباره خرابه معروف شام در کنار قصر سبز یزید است. مدتی از رفتن اسرا از شهر میگذرد و مسئولان حکومتی برای خرید آن خرابه به نزد آسیه پیرزن صاحب ویرانه میآیند.
«آریحا» دختر کوچک نصرانی یتیم است و نزد عمویش یوحنا که تاجر جوانی است رفت و آمد دارد و با همبازی خود در حجرهای مشغول بازی است. مأموران حکومت در هنگام حضور در خرابه با حمیده یکی از غسالههای شهر که همدم آسیه است، برخورد می کنند و میخواهند آن خرابه را از پیرزن بخرند.
این خلاصه ای از داستان این نمایش است. نمایشی که به خوبی توانسته در فضایی مینیمال و با خط داستانی شخصیت هایش را به خوبی به تماشاگر معرفی کند. در نمایش خبری از دیالوگهایی گل درشت نیست. با آنکه نمایش، نمایشی مناسبتی و برای زمان خاصی در حال اجراست، اما دیالوگها و روایت داستان به سمت هجوم محتوای سنجاق شده به اثر نمیرود و نمایش در قالب درگیریهای خرید خانه از پیر زن محتوای خود را به تماشاگر میرساند.
نکته مثبت دیگر این نمایش استفاده از فضایی همه فهم برای مخاطبی است که شاید مخاطب حرفه ای تئاتر و آشنا با زبان مدرن و فضاهای جدید تئاتری نباشد. این نمایش تلاش میکند مخاطب از هر قشری بتواند به کنکاشی تاریخی و البته حسی از واقعه کربلا و پیامدهای آن و مصائبی که حضرت رقیه و اهل بیت کشیده اند، برسد. از آنجا که این مفاهیم در دل قصه بسیار سر راست و بی هیچ ادا و اطوار نمایشی بیان شده، همه نوع مخاطب، متوجه محتوا و روایت نمایش میشوند.
در وزنه اجرا، اما نمایش خاتون ضعفهای گسترده ای دارد؛ بازی بازیگران، دکور و بخش موسیقی و مداحی. این بخش در اواخر نمایش به پهنه اصلی و روایت اثر کمکی نکرده و در بخشهایی تنها به وصله نمایش تبدیل شده است و به روایت سر راست و درست نمایش کمکی نمیکند.
در مجموع، اما خاتون توانسته با کمترین ابزار و با استفاده از داستانی بکر و تازه به روایتی جدید از انتقال مفاهیم عاشورایی به تماشاگر برسد و تماشاگری که در طول این سالها بسیار این نوع نمایشها به صحنه رفته را دیده ودیگر از فضای تله تئاتر غلو شده این نوع نمایشها خسته است را در فضایی تازه و جدید به وجد بیاورد.