کتاب «۱+۵ در میسان» روایت خاطرات برادر جانباز، آزاده و رزمنده هشت سال دفاع مقدس سرهنگ محمدنقی ولایتی است. حکایت ایثار هزاران دلاورمرد از جان گذشته که مصداق آیات نورانی قرآن کریم از ایثار جان و مال خود برای خداوند فروگذار نکردند و از راه مقاومت به «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا» رسیدند.
در بخشی از خاطرات محمدنقی ولایتی میخوانیم: «در حالی که سرم به سمت ایران بود، به پشت روی زمین خوابیدم و با کمک دستانم و پای راستم، به سختی و لاکپشتی شروع به خزیدن بر روی زمین کردم. در حین رفتن با آن شرایط، بعضی از نیروها که به سرعت به عقب برمیگشتند، در اثر تاریکی شب، ناخواسته پا روی بدنم میگذاشتند، وضعیتم بدتر شد، گاهی با فریادهایی آنها را دعوا میکردم. در این هنگام جوانی که در حال برگشت بود پا روی زخم گلوله و محل شکستگی پایم گذاشت، عصبانی شدم و سرش داد زدم که «مگه کوری؟» صدایم را شناخت و گفت «آقای لک، تویی؟» گفتم: «آره منم، تیر خوردم. نمیتونم عقب برگردم»، معذرتخواهی کرد، بالای سرم نشست و در حالی که برایم گریه میکرد، گفت «چکار کنم؟» او را شناختم یکی از جوانهای بسیجی شهرمان به نام قاسم احمدی بود؛ در حالی که از سرما میلرزیدم گفتم «کمک کن به عقب برگردم» او که متوجه لرزیدن من شد، اورکت خودش را درآورد و تن من کرد و سپس بالای سرم قرار گرفت. دستانم را در دستانش قرار دادم و در حالی که عقب عقب میرفت شروع به کشیدن من روی زمین کرد. من مواظب بودم از معبر خارج نشویم که ناگهان داخل کانال بزرگ آب افتادیم...».
این کتاب روایت «۱+۵ روز» جدال با مرگ، «۱+۵ سال» مقاومت در برابر شکنجههای مزدوران بعثی، «۱+۵ ده سال» ایستادگی در راه انقلاب و اسلام است تا نکند روزی عدهای «۱+۵» را بهانهای کنند برای پیمان بستن با کسانی که هنوز حتی نیمی از «۱+۵» سال از امضایشان نگذشته، آن را پاره کنند. پیر فرزانه ما گفت رابطه با آنان رابطه گرگ و گوسفند است. آنان به دنبال گاو شیردهی میگردند تا شیره جان انسانها را بمکند، البته هر چند که عبرتها زیادند و عبرتگیرندگان اندک!
کتاب «۱+۵ در میسان» توسط انتشارات شبنما و با همکاری موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس تهران، در هفته دفاع مقدس در شهریورماه رونمایی خواهد شد و به همه عاشقان ایثار و شهادت عرضه میشود. علاقهمندان جهت تهیه کتاب میتوانند با شماره ۰۹۱۰۰۷۴۰۹۹۳ تماس بگیرند.