در جریان حضور محمدتقی فهیم منتقد و کارشناس سینما در هم اندیشی سینما انقلاب فرصتی پیش آمد که درباره کلیات جشنواره فجر امسال و بعضی از حواشی آن با او صحبتی داشته باشیم. ماحصل این گفتگو در ادامه میآید.
نظرتان را درباره کلیات جشنواره فجر امسال و نحوه انتخابها و داوریها و مقایسه آن با سنوات گذشته بفرمایید.
با جشنوارهای روبرو هستیم که در چندسال اخیر به دلیل مدیریت غلط دچار حاشیههایی شده است. خود آقایان هم از اشکالات جشنواره مطلع هستند، اما چون به دنبال برداشتهای غیرسینمایی از جشنواره هستند همچنان به راه اشتباه خود ادامه میدهند. برای همه خانواده سینما و اطرافیان آنها از قبل این اتفاقات قابل تشخیص هستند. مثلاً همین امسال با معرفی هیات انتخاب و به ویژه هیات داوری قابل پیشبینی بود که جشنواره دچار حاشیههای زیادی خواهد شد. من این اشکالات را خیلی متوجه داوران نمیدانم، چون معتقد هستم داوران هر جشنواره همواره تحت تاثیر مدیران بالادستی و حلقه مدیران بالاتر بودهاند. به صورت مستقل دبیری نداشتهایم که بتواند کنشمند باشد و اتفاقات خوبی را برای جشنواره رقم بزند. وقتی این داوران معرفی شدند قابل پیش بینی بود که اتفاقات خوبی نخواهد افتاد.
اولاً داوران یکدست بودند و فاقد نگاهها و باورهای متنوع بودند. حتی به لحاظ اعتقادی یکدست بودند. این یکدستی در حوزه سیاست بیشتر کارکرد پیدا میکرد. به ویژه که یک جوری این دوستان در حلقه های خانوادگی مدیران بالادست قرار داشتند. آقای تبریزی، خانم طائرپور، آقای صدرعاملی کسانی بودند که به نوعی در این سالها در عین قوم و خویش بودن و رفت و آمد در دفاتر سینمایی همدیگر در حلقه فکری واحدی قرار داشتند و با همدیگر همپوشانی داشتند. نتیجه این میشود که به فیلمی مثل «خجالت نکش» سیمرغ میدهند چون نویسنده آن، نویسنده فیلمنامههای قبلی یکی از داوران بوده است. یا آقای صدرعاملی به صورت آشکار اعلام میکند که هر فیلمی که آقای پرتوی بسازد من طرفدار آن هستم. این چه معنایی میدهد؟
نتیجه جشنواره از قبل مشخص بود
برای ما که سالها با این آقایان در این سینما همراه بودهایم اگر این اتفاقات نمیافتاد باید تعجب میکردیم. خروجی این جشنواره منجر به این شده است که عدالتی در آن نمیبینیم. یعنی تقسیم سیمرغها، نه بر اساس کارشناسی و تخصص و عدالت، بلکه صرفاً بر اساس روابط و مناسبات دوستی بود. حتی این هم نیست که بعضیها میگویند همه را میخواستند راضی کنند. کاش همه را راضی میکردند. بیشتر بر اساس همان منافع حلقههای دوستی، خویشاوندی و جناحی بود. مگر میشود سیمرغ بهترین فیلمنامه را به کامیون بدهند و بگوییم میخواستند همه را راضی کنند؟
نکته دیگر اینکه سال گذشته همین حلقه طیفی از سینماگران را با برچسب سینمای ایدئولوژیک، سیاسی و شعاری خانهنشین کردند اما امسال خود اینها امسال سیاسیترین و ایدئولوژیکترین برخورد را با فیلمها کردند. رسماً در تلویزیون اعلام کردند که فیلم سینمایی «لاتاری» را – با وجودی که فیلم مورد علاقه من نیست- به دلیل محتوای آن کنار گذاشتیم. این غیر از برخورد ایدئولوژیک و سیاسی است. گرچه ما در همه این سالها گفتیم که همه اینها حرف و شعار است. چون خود اینها محتوا زده هستند و فرم را نمیشناسند. این چیز سختی نبود که کسی متوجه آن نباشد. بعضی از روزنامهنگاران و منتقدان آگاه همان زمانی که هیات داوران و هیات انتخاب معرفی شدند گفتند و نوشتند که اینها دستاوردی نخواهند داشت. وقتی کسی را بدون تخصص و فقط به دلیل بعضی روابط وارد هیات داوری میکنید، نتیجه معلوم است.
لازم نیست مستقیما بگویند یک فیلم را بایکوت کنید
نکته دیگر اینکه داوران میگویند هیچ کسی از بیرون حرفی را به ما تحمیل نکرده است. طبیعی است که دستور نمیدهند. همین که این ترکیب را کنار هم میچینند نتیجه را میدانند. من خودم دبیر جشنواره بودهام. آن دبیر جشنوارهای که من را انتخاب میکند نگاه من را میشناسد. میداند از زیر دست من چه انتخابهایی رقم میخورد. لازم نیست مثلاً آقای حیدریان بیاید و مستقیماً بگوید فیلم «لاتاری» را بایکوت کنید. میآید برای اینها یک سخنرانی میکند. همان سخنرانی کافی است تا داوران منظور دبیر جشنواره را بگیرند. داوران در واقع کارمندان جشنواره هستند. مثلاً وقتی رئیس آنها بیاید بگوید ما در شرایط حساس و خشونت باری در منطقه هستیم و قرار است تنشزدایی کنیم، داوران متوجه میشوند که چه فیلمهایی را انتخاب و چه فیلمهایی را کنار بگذارند. این وسط چیزی که قربانی میشود سینمای ایران است.
10 فیلم بدقواره نچسب به سینمای ایران اضافه شد
فیلمساز باید فیلم را بار عایت خطوط قرمز جامعه و با توجه به علائق خودش بسازد. وقتی با فیلمی مثل «لاتاری» این برخورد میشود دیگر کسی به سمت فیلمهای قهرمان پرداز و درامهای پرتحرک نمی رود. همه به سمت فیلمهایی مثل «عرق سرد» و «هایلایت» و ... می روند. در کل جشنوارهای داشتیم که دو سه فیلم خیلی خوب، چهار پنج فیلم خوب و دو سه تا فیلم متوسط داشت ولی بیشتر فیلمها، در واقع فیلمهایی در حد قاب تلویزیون بودند. علاوه بر این موضوعات خوبی هم نداشتند و نزدیک 10 فیلم بدقواره نچسب به سینمای ایران اضافه شد.
نظرتان را درباه صحبتهای آقای حاتمیکیا در مراسم اختتامیه و حواشی بعد از آن بفرمایید. آیا حق با ایشان بود؟
در واقع حاتمیکیا شروعکننده نبود. همانگونه که جنگ ما یک جنگ دفاعی بود در اینجا هم حاتمی کیا عکس العمل نشان داد. البته ممکن است کسانی از این مدل عکسالعمل خوشمان نیاید ولی این عکس العمل، طبیعی بود. در 10 روز جشنواره و از طرف تریبونهای مختلف همه جور به او حمله شد. یکی میگفت سرمایه را هدر داده است. یکی دیگر میگفت فیلم بدی است. حالا فرصتی پیش آمده است که حاتمیکیا از خودش و فیلمش دفاع کند. چون حرکتش حرکتی دفاعی بوده است ایرادی به او نیست.
جریانی وجود دارد که امثال حاتمی کیا را سیبل حملات خود قرار میدهند
نکته دیگر اینکه حاتمی کیا جایی قدم گذاشته است که فرد دیگری به آن سمت نمیرود. فیلمی هم ساخته است که در عرصه تکنولوژیک فیلمی قابل دفاع است. فیلمی کاملاً امروزی که از سینمای منطقه بسیار جلوتر است و با تکنولوژی جدید سینما همراهی دارد و متاثر از آنهاست. نکته دیگر اینکه به بحث داعش و حضور ایران در منطقه پرداخته است. کس دیگری سراغ این موضوعات نمیرود. طبیعی است که یک جریان و یک تفکر وجود دارد که کسانی مثل آقای حاتمی کیا را سیبل حملات خود قرار میدهند.