به گزارش افکار نیوز ؛ گفتمان غیور و ارزشمدار در لاتاری توانسته حرفش را طوری بزند که مردم ـ به معنی طبقه متوسط ـ بفهمند، ارتباط برقرار کنند و همراه شوند برای فرازهایش کف بزنند و در فرودهایش اشک بریزند. این کلیدیترین اتفاق در لاتاری است.
هیچوقت فکر نمیکردم «لاتاری» در ذهنم محترم شود. بحثمان بر سرِ واژهها نیست ولی برای مفاهیم آبرو میدهیم که بالاتر از جان است. جاندادنمان را که خاص و عام دیدهاند...
اگر از عراق حمایت کنی یا حج بروی عربپرستی و عربپرور، اما اگر به قطر سفر کنی یا به دبی مسافرت کنی، دنیادیده هستی و سیر در آفاق و انفس کردی.
اگر عربی برای زیارت به ایران سفر کند، مشهد برود و شهرها را ببیند بیم دستدرازی به زنان و دختران ایرانی میرود، اما اگر تجاوز عربی را به دختر ایرانی در یک نیمچه کشور حاشیهی خلیج فارس به تصویر کشیدی منافع ملی را به خطر انداختی.
اگر فردی در کشور خودش به خاطر نزدیکشدن به ستون نظامی ارتش بیگانه (بخوانید آمریکا) به رگبار بسته شد، اظهار میکنند میخواسته تمدن نوین بشری به مخاطره بیندازد؛ اما اگر متجاوز به ناموس وطنت (بخوانید ایران) را بهسزای اعمالش رساندی خشونتطلب هستی و برهمزنندهی چهرهی صلح جهانی.
اگر در سال 96 در انتخابات براساس تشخیص و اعتقادت از فلان کاندیدا حمایت کردی انسان روشن و باتدبیری هستی و اقدام امیدبخشی انجام دادهای، اما اگر براساس همان اعتقادات فلان فیلم را ساختی که ما نپسندیدیم، یا کاری میکنیم که به اشتباهت اعتراف کنی یا از بیخ انکارت میکنیم.
اگر نشان دادی مرد انقلابیِ دردمند، که از خودکار محل خدمتش برای کار شخصی استفاده نکرده، در همان محلهای زندگی میکند که دخترکی که به خاطر خانواده و فقر به هر سختی تن میدهد و پسر عاشقپیشه و غیرتمند که تا سر حد جان به پایش میماند، اینها همه در یک فضا تنفس میکنند و درد میکشند میشوی کلیشهایکار، اما اگر توالت و حمام لوکیشنِ ثابتِ کارهایت باشد متفاوتی.
اگر دردفاع از حریم کشورت کیلومترها دورتر از مرزهایش بجنگنی و جان دهی غریب پرستی و حامی بیگانه ولی اگر خلیجِ تا همیشه فارس را خلیج بنامی منتقدی و روشنضمیر.
حالا شما قضاوت کنید متحّجر کیست و روشنفکر کدام است؟! حال آدم بد میشود از این همه دروغ و وارونهنمایی، نه اشتباه نکنید ما بر سرِ واژهها بحث نداریم! روشنفکر وطنپرست است، غیور است، آزاداندیش است و وابسته نیست. اما من سخت معتقدم که دیگر دوران این نوع فریبکاری گذشته است و مردم خودشان جنس اصل را از قلابی تشخیص میدهند حالا با رنگ دین باشد یا روشنفکری!
لاتاری بیان یک درد است بر مدار غیرت. اصلاً مشکل متحّجران (بخوانید به ظاهر روشنفکران) با لاتاری سرِ فرم و محتوا یا اعتقاد کارگردان به اثری که خلق کرده و مفاهیمش نیست! اکثرشان در اوج فحاشی اقرار میکنند که لاتاری مخاطب را برای خود جلب خواهد کرد و با اصطلاح خودشان گیشه دارد. همهی این فحاشیها از نشست مطبوعاتی گرفته تا صفحات مجازی و کاغذی تا برنامهی سیمای ملی ترس از همین اقرار است که اتفاقاً واقعیت هم دارد. گفتمان غیور و ارزشمدار در لاتاری توانسته حرفش را طوری بزند که مردم ـ به معنی طبقهی متوسط ـ بفهمند، ارتباط برقرار کنند و همراه شوند برای فرازهایش کف بزنند و در فرودهایش اشک بریزند و خلأیی را که سالها میان این طرز فکر، که به مبانی انقلاب هم نزدیک است، با تودهی مردم وجود داشت را پر کند. این مهم به نظر من کلیدیترین اتفاق در لاتاری است.
ما بر سر واژهها بحثی نداریم ما جان میدهیم برای مفاهیم ارزشمندمان حالا شما روشنفکر ما متحجر!
خدا قوت و دستمریزاد به همهی عوامل این اثر مخصوصاً محمدحسین مهدویان خوش فکر و سید محمود رضوی کاربلد.
به قول رفیقی، پیشنهاد میکنم حتماً لاتاری را ببینید؛ در دورترین جای ممکن از بیدردان و بیغیرتان؛ درست در سینمایی که میدانید فقیرترین مردمان شهر دور هم جمع شدهاند و برای نمایش غیرت ایرانی کف میزنند و سوت میکشند.
مهدی رمضانی