مخاطبان سینما او را با نقشآفرینی در فیلمهایی چون «مینای شهر خاموش»، «شبانهروز»، «بیداری»، «گس» و «وارونگی» میشناسند. رویا جاویدنیا با این که پیش از این تجربه حضور در چند سریال تلویزیونی را داشته اما این شبها با حضور در «سایهبان» بیش از گذشته برای مخاطبان قاب کوچک به چهرهای آشنا مبدل شده است. جاویدنیا بازیگر بیحاشیهای است و برخلاف نقش مهشید در این مجموعه برخورد گرم و صمیمانهای دارد. با او درباره تجربه حضور در سریال «سایهبان» و ویژگیهای نقشاش گفتوگو کردیم.
پیشنهاد نقش مهشید چگونه مطرح شد؟
احتمال میدهم پیش از من گزینههای دیگری هم برای ایفای این نقش بودهاند، اما ممکن است به دلایلی این همکاری میسر نشده باشد و درنهایت طبق فاکتورهایی که داشتند من را انتخاب کردند. وقتی پیشنهاد مطرح شد، از این نقش خوشم آمد و تلقیام از شخصیت مهشید این بود که او کسی است که نمیخواهد ادای آدمهای خوب را دربیاورد و در عین حال آدم بدی هم نیست. با توجه به شرایط اجتماعی، وجود چنین شخصیتهایی در جامعه برایم کاملا واقعبینانه است.
در واقع شما به شخصیتها نگاه مثبت یا منفی ندارید؟
نه، مگر ممکن است که یک آدم خوب یا بد مطلق باشد؟ من آدمها را سیاه و سپید نمیبینم؛ فقط فکر میکنم خباثت و بدی در آدمهای مختلف درصدهای متفاوتی دارد. خوبی و بدی در نهاد هر آدمی هست ولی گاهی درصد بدی به قدری بالا میرود که ما آن خوبی را نمیبینیم.
اما شخصیت مهشید هر چه پیش میرود رگههای منفیاش پررنگتر میشود و آن خوبیهایی که شما معتقدید در همه آدمها وجود دارد در او کمتر بهچشم میآید.
راست میگویید. این موضوعی است که من هم میتوانم نسبت به آن منتقد باشم که چگونه یک زن معمولی اینقدر میتواند خبیث باشد. زمانی که من متن را خواندم تلقیام از نقش این گونه نبود.
در اجرا اینگونه شد؟
برداشت کلی ما الان این گونه است. در حالیکه وقتی به شما میگویند مهشید یک زن آسیب دیده است که سعی میکند بدهیهای شوهرش را پرداخت کند، به نظرتان آدم بدی میآید؟ نه، این یک ویژگی مثبت است، او میتوانست پای همسرش نایستد. اما مشکل ایناست که بینندهها به این نکته توجه نمیکنند و فقط بدجنسیهای او را میبینند. خواهش میکنم چند لحظه از این زاویه که من میگویم به قصه نگاه کنید. مهشید مستاصل است و به خاطر شوهرش ممکن است به زندان بیفتد، اما همسرش هیچ کمک مالی به او نمیکند. آدمهای مستاصل معمولا در این شرایط نمیگویند اشکالی ندارد، خدا کمکمان میکند بلکه دست و پا میزنند. مهشید هم سعی میکند به خانوادهاش کمک کند و کار عجیبی انجام نمیدهد. پسر او و دختر برادرش پیش از این همدیگر را دوست داشتهاند و او به دلیل تحریک برادرش و برای حل مشکلات مالیشان سعی میکند این عشق را دوباره زنده کند.
اما هدف وسیله را توجیه نمیکند.
میپذیرم و معتقدم اگر برای حل مشکل این خانواده راهی وجود ندارد، اما راه مهشید هم درست نیست. مهشید نسبت به ما درک متفاوتی از دنیا دارد، همینقدر میفهمد و برای همین تصمیماتش درست به نظر نمیرسد. اما من و شما از دور نمیتوانیم یک آدم را در آن شرایط دشوار محکوم کنیم. برخی هستند که در سختیها حتی بچه خود را میفروشند. من هرگز این کار غلط را تائید نمیکنم، اما میگویم ما جای آنها نیستیم که براحتی قضاوت کنیم.
شاید دلیل آنکه این شخصیت بدجنستر از آنچه شما میگویید به نظر میرسد و نمیشود زیاد با او همذاتپنداری کرد، سردی اوست؛ حتی نسبت به همسرش که زمانی رابطهای عاشقانه با او داشته است. گویی نسبت به همه گارد دارد. این به نحوه بازی شما ارتباط پیدا میکند.
وقتی من این مدل بازی را اتود میزدم، مورد تائید کارگردان بود. همین را از من میخواستند. تحلیل من برای سردی این شخصیت این است که معمولا یک آدم بدهکار و پر از مشکل نمیتواند خوش اخلاق و مهربان باشد و چیزی او را خوشحال و هیجانزده نمیکند. مشکل این است که شما مهشید را از وسط زندگیاش میبینید و گذشته او را در نظر نمیگیرید. شما حتما جوانتر از من هستید، اما من در این سن فهمیدهام که در موقع درگیری نمیتوان به یک طرف حق داد، باید دو طرف را دید و در لحظه احساساتی نشد.
با تمام آنچه گفته شد، از بازی در این نقش و کار خودتان راضی هستید؟
من از اینکه این نقش را ایفا کردهام، راضیام. از منفی شدن و بازخوردهای مردم هم نمیترسم. در واقع نگران خودم نیستم، چون میدانم این فقط یک نقش است. در حالیکه بعضی از بازیگران دوست دارند همیشه یک کاراکتر محبوب داشته باشند و از نقشهای منفی گریزانند. باید به حرفهایم یک نکته را اضافه کنم و آن این است که مدام در حین کار بازیام را با کارگردان چک میکردم و آنچه شما میبینید طبق نظر ایشان است. اصولا جزو بازیگرانی هستم که موقع کار، زیاد در مورد نقشم صحبت میکنم و نظر میدهم اما در نهایت اثر متعلق به کارگردان است و نتیجه باید مطلوب او باشد. بازیگر تا یکجایی میتواند به فضای ذهنی کارگردان ورود کند.
کارگردانان «سایهبان» چقدر پذیرای نظرات شما بودند؟
به حرفهایم گوش میدادند و گاهی میپذیرفتند. باید اذعان کنم که بشدت از کار کردن با برادران محمودی راضی بودم و هستم. رفتار بسیار صمیمانهای دارند و این باعث میشود که استرس بازیگر در صحنه کم شود. این تجربه را بسیار دوست داشتم.
کارهای قبلی برادران محمودی را دیده بودید؟
من آنها را چندباری در مراسمهای گوناگون ملاقات کردم اما از کارهای آنها فقط فیلم «چند متر مکعب عشق» را دیده بودم.
کارنامه کاریشان تاثیری در انتخاب شما داشت؟
تاثیر زیادی داشت چون من «چند مترمکعب عشق» را بسیار دوست داشتم و حضور این دو برادر در پشت صحنه سریال «سایهبان» برایم یک امضای معتبر بود.
بازخوردهای مخاطبان سریال چگونه است؟
نمیتوانم در این مورد بدرستی پاسخ بدهم. چون اهل حاشیه نیستم و صفحه اینستاگرامم خصوصی است. گاهی برخی دوستان دور و نزدیکم کامنت میگذارند اما نمیشود به آن نظرات استناد کرد. فن پیج هم ندارم و نمیتوانم مانند دیگر بازیگران از این طریق نظرات را پیگیری کنم. فقط از همکارانم در سریال شنیدهام که بازخوردهای خوبی دریافت کردهاند.
از کارهای تلویزیونی شما «وضعیت سفید» را به خاطر دارم. چرا در تلویزیون نسبت به سینما کم کار هستید؟
چند سریال کار کردم مثل «حیرانی» و یک اپیزود از مجموعه «داوران». واقعیت این است که کار در تلویزیون از بسیاری جهات سختتر است. از جمله مدت زمان طولانی ضبط و حجم و فشار کاری. یک اثر مثل همین «سایهبان» باید به دلم بنشیند تا انتخابش کنم. در انتخاب به عواملی مثل کستینگ، کارگردان و قصه توجه میکنم. در این بین قصه خوب و کارگردان برایم اهمیت زیادی دارد.