ماجرا از زمانی شروع شد که مشکلات مالی گریبانگیر سازمان صداوسیما شد و بودجه مورد نیاز این سازمان عریض و طویل و پرهزینه، کاهش یافت و باعث شد تا دخل و خرج آن با یکدیگر همخوانی نداشته باشد. به عبارت دیگر رسانه ملی با بودجه محدود خود باید هزینه نامحدود نیروهای انسانی و تولید برنامههای تلویزیونی و رادیویی را پرداخت میکرد؛ به گونهای که اثرات این کمبود بودجه در بدنه اصلی سازمان صداوسیما هویدا نشود. بنابراین مدیران ارشد این سازمان راهی را انتخاب کردند تا بتوانند از طریق آن برابری درآمد و هزینهها را رقم بزنند. راهی که باعث شد تا علاوه بر کاهش کیفیت برنامهها، شاهد ورود حامیان مالی در داخل برنامههای تلویزیون برای تبلیغات مستقیم و غیرمستقیم محصولات خود باشیم.
به عبارت دیگر به دنبال ایجاد مشکلات بودجهای، رسانه ملی برای جبران بخش قابل توجهی از کمبود مالی خود، به حضور اسپانسرها، فروشگاهها و به عبارتی حامیان مالی متوسل شد تا بتواند به کمک آنها بخشی از این درآمدها را جبران کند و نتیجه آن شد که در رسانه ملی به جای اینکه کالاهای آموزشی و فرهنگی از طریق تبلیغات صحیح به مردم معرفی شوند، از طریق برنامههای مشارکتی آن هم بصورت گل درشت معرفی میشد. اتفاقی که این روزها در تعریف بسیاری از کالاها و محصولات، مشکلات زیادی را به وجود آورده است.
حالا به تعریف درست تبلیغات تلویزیونی میرسیم: "تبلیغات تلویزیونی" گونهای از برنامههای تلویزیونی است که در ازای دریافت پول از سازمانها، ساخته میشود و پیامی را که عموماً در مورد یک خدمت یا محصول است، به بازار مورد نظر میرساند. بخش عظیمی از درآمد شبکههای تلویزیونی از طریق این آگهیهای تبلیغاتی تأمین میشود و از آغاز به وجود آمدن تلویزیون، این نوع آگهیهای تلویزیونی در مورد گستره وسیعی از کالاها، خدمات و ایدهها وجود داشته و دارد.
اما موضوعی که در این گزارش میخواهیم به آن اشاره کنیم این است که «صدا و سیما، آنتن میفروشد» و این یکی از تلخترین واقعیتهای رسانه ملی است که رسالت «دانشگاه عمومی» را بر دوش دارد. اما حالا وضعیت به گونهای شده که سازمانها و شرکتهای مختلف میتوانند با پرداخت پولهای هنگفت، آنتن رسانه ملی را به نفع خود خریداری کرده و در ساعات پربیننده و در زمانهای طولانی، محصولات تجاری و مصرفی خود را به مردم معرفی کنند
آن گونه که شنیده شده، تلویزیون در آخرین اقدام خود، پا را از این هم فراتر نهاده اینبار به صورت پیش فروش! و یا مزایدهای آنتن تلویزیون را در اختیار شرکتها تجاری قرار میدهد. به این معنا که صداوسیما با تدبیری جالب و غیرقابل انتظار برنامههای پُربیننده خود مانند سریال «پایتخت» را که در زمان طلایی نوروز به پخش میرسد، با دریافت مبالغ چند میلیاردی از ماهها قبل از پخش سریال، آنتن خود را در اختیار یک شرکت تولیدی قرار داده تا شاهد تبلیغات آن در زمان پیش، حین و پس از پخش سریال باشیم. شرکتی که با خرید آنتن تلویزیون به راحتی مشغول تبلیغات خود در شبکههای مختلف سیما میشود و مخاطب در ساعات پر بیننده که انتظار برنامه مورد علاقه خود را میکشد با هجمهای از تبلیغات مشمئزکننده و پر زرق و برق کالاها همراه میشود.
این روزها ماجرای آنتنفروشی صداوسیما دست کمی از شبکههای ماهوارهای ندارد. برنامههای بیکیفیتی که در لابلای آن شرکتها و سازماهای خصوصی فرصت پیدا میکنند تا به دنبال فروش محصولات و کسب سود بیشتر بروند و فارغ از سلامت کالای مورد تبلیغ و همخوانی آن با فرهنگ ایرانی و اقتصاد مقاومتی، مردم را فریب دهند و اینجاست که سازمان صداوسیما از رسالت اصلی خود بازمیماند.
وقتی که کالاها به صورت تبلیغ تلویزیونی عرضه میشوند، حتما باید مجوز ارائه داشته باشند و هر ادعایی هم که میشود باید با مدرک و سند باشد. در واقع درباره آگهیهای بازرگانی، قوانین کادربندیشده و سفت و سختی در صداوسیما وجود دارد، اما در برنامههای مشارکتی که نوع دیگری از آنتن فروشی صداوسیماست ماجرا به گونه دیگری پیش میرود. در این نوع برنامهها افراد ذینفع، کالاهای خود را با هزینههای بسیار کمتری میتوانند معرفی کنند و اینکه با ترفندهایی که استفاده میکنند، مشتریان زیادی دستوپا کرده تا به سود بالاتری برسند.
جدا از این ماجرا، مسئله اصلی دیگر این است که بسیاری از این کالاهای تبلیغاتی فاقد مجوز هستند، و اگر هم مجوز دارند مجوزها مربوط به مراکز دارای صلاحیت نیست. به عنوان مثال میشود به راحتی دید که به چه میزان تبلیغ قابلمه و لوازم آشپزخانه در شبکههای سیما در حال انجام است و هر شبکهای که برای تماشا انتخاب میکنید، بخشی از برنامههای خود را به تبلیغ و فروش قابلمه و محصولات خود اختصاص داده است و این تبلیغات به حدی زیاد است که مخاطب از دیدن آن همه از تبلیغات، نسبت به رسانه ملی خود بیاعتماد شده و فاصله بین مردم و تلویزیون بیشتر از گذشته میشود.
بیپولیهای اخیر صداوسیما، بدهیهای سربهفلککشیده به تهیهکنندگان و برنامههای تلویزیونی نباید اجازه دهد که رسانه ملی که به تعبیر امام خمینی (ره) «دانشگاه عمومی است» وظایف خود را به فراموشی بسپارد بلکه باید فارغ از هر گونه مشکلاتی که در مسیر پیشرفت آن قرار دارد بصورت "مستقل" عمل کند. حالا باید بگوییم این گونه تبلیغات که صرفا جهت بهرهروی عدهای خاص با اهدای جوایز دهها و صدها میلیونی میباشد آن هم در رسانه ملی که میلیونها مخاطب دارد؛ آینده فرهنگ و سبک زندگی مردم جامعه را نشانه رفته و با برنامهریزی بلند مدت و با تبلیغ نادرستِ فرهنگ خرید، مردم را وادار به استفاده از محصولاتی میکند که بود و نبود آن در زندگی امروزه آنها جایی ندارد. زمانی ماجرا تنها به تبلیغاتی مانند روغن حلزون ختم میشد، وقتی آقای مجری برنامه خانواده، جلوی خانم دکتری مینشست و تبلیغ روغن حلزون را میکرد که مرده را زنده میکند، اما اینبار صداوسیما پا را فراتر نهاده و با پیش فروش کردن آنتن پخش خود، آینده مبهمی را برای یکی از مهمترین مراجع فرهنگ سازی و مقابله با آسیبهای اجتماعی-فرهنگی، رقم زده است.