تقویم را که ورق میزنیم لا به لای مناسبتهای مختلف ممکن است مناسبتهای بین المللی نیز به چشممان بخورد، مناسبتهایی نظیر روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، روز جهانی ایدز و یا روز جهانی تئاتر. در این بین روزهای جهانی نیز وجود دارند که شاید در تقویم کشورمان وجود نداشته باشند اما بهانهای هستند برای نگاه به آینده. یکی از این روزها 21 نوامبر، روز جهانی تلویزیون است که چند روزی از آن میگذرد.
سازمان ملل در نوامبر سال 1996 به دلیل اهمیت این رسانه بر دموکراسی، آزادی بیان و همچنین کمک به آموزش عمومی رسماً 21 نوامبر را روز جهانی تلویزیون نامید. اتفاقی که هنوز مخالفان زیادی دارد، چرا که به عقیده برخی عدهای تلویزیون تنها یک وسیله اطلاع رسانی است و وقتی روزهایی مانند روز جهانی آزادی مطبوعات؛ روز جهانی مخابرات و یا روز جهانی توسعه اطلاعات وجود دارد بهتر است نقش رسانه ها را در همه ابعاد پررنگتر کنیم!
حقیقت این است که نگاه این افراد چندان هم دور از واقعیت نیست. از اختراع تلویزیون بیش از 100 سال میگذرد و هنوز این جعبه تصاویر متحرک نتوانسته مجموعهای از باورها، قوانین و عادات مربوط به خود را بوجود بیاورد. شاید با کمی احتیاط بگوییم تلویزیون با وجود فراگیری هنوز نتوانسته فرهنگی برای خود داشته باشد. برای درک بهتر این موضوع تلویزیون را با سینما مقایسه کنید. سینما از بدو ظهور از نظر رفتار مخاطبان و فرهنگ استفاده چندان تفاوتی با امروز ندارد. عدهای روی صندلی هایی در یک سالن تاریک مینشینند و به یک پرده عریض که فیلم رویش نمایش داده میشود، خیره میشوند.
اما چیزی که در مورد تلویزیون اتفاق افتاده مجموعه ای از عادات ناپایدار بوده که البته رابطه مستقیمی با پیشرفت تکنولوژی دارد. مثلاً در گذشتهای نه چندان دور (کمتر از 50 سال گذشته) در کشور خودمان تلویزیونها درون جعبهای بود که بیشتر وسیلهای تجملی محسوب میشد تا یک رسانه. حتی محتوای آن نیز برای مخاطبان چندان اهمیتی نداشت و همین که تصاویری متحرک از پشت یک شیشه به نمایش درمیآمد جای شگفتی و سرگرم کنندگی داشت.
اما امروز پس از تکامل چندین نسل از تلویزیون از لامپی به پلاسما و ال سی دی و ال ای دی و ... همچنین بوجود آمدن گونهای از برنامهها که خاص مدیومی در ابعاد تلویزیون است همه چیز دگرگون شده است. رقیبان جدی مانند شبکههای اجتماعی و مجازی بوجود آمدند که ادامه حیات تلویزیون را با شیوه امروز به صورت جدی به مخاطره انداختند. حتی تلفنهای هوشمند هم امروز میتوانند تلویزیونهایی بدون مرز باشند که تنها با اتصال به اینترنت مخاطبشان را در دریایی از محتواهای بصری مختلف غوطه ور میسازند.
همین موضوع سبب شده که تا در آیندهای نزدیک فرهنگ اینترنت، رفتار مخاطبان را در قبال دستگاههایی مثل تلویزیون شکل دهد. در حقیقت از یک سو کمپانیهای بزرگ پرچم دار تکنولوژی مانند اپل یا آمازون در حال توسعه گروههای محتوا ساز خود در قالب مجموعههای تلویزیونی هستند و بعید نیست تا چندی دیگر این تولیدات را تنها بتوان در محصولات این ابر کمپانیها مشاهده کرد و از سوی دیگر گسترش «آیپیتیویها» که بستر تلویزیون تعاملی را فراهم کرده است، فرهنگی جدیدی برای مخاطبان ایجاد میکند.
در این فرهنگ عرضه محتوا کاملاً با تقاضای مخاطب هماهنگ است که باعث صرفه جویی بزرگی در هزینه و زمان خواهد شد. از طرفی این پایان کار تلویزیون سنتی به معنای پخش یکطرفه و انتشار یکسویه اطلاعات است. در تلویزیونهای جدید شاهد همگرایی کامل مخاطب با دنیای وب خواهیم بود، موضوعی که از وابستگی دنیای امروز به اینترنت سرچشمه میگیرد. حتی همین امروز هم دیگر تلویزیون و اینترنت دو ماهیت جدا از هم نیستند و تلویزیونهای نسل جدید عطش زیادی برای اتصال به اینترنت دارند. برای درک بهتر فرهنگ مخاطبان تلویزیون در آینده مخاطبان تلویزیون کافی است به نوجوانان و رفتار آنها نگاهی دقیق بیندازیم. آنها با تلفن هوشمندشان فیلم میبینند و با تلویزیون موسیقی گوش میکنند!
نمودار منتشر شده توسط وزیر ارتباطات در مورد روند کاهشی تماشای روزانه تلویزیون در ایران و دنیا
یگانه شدن تلویزیون و اینترنت به چه معناست؟
مهمترین پیامد یگانه شدن تلویزیون و اینترنت این است که تلویزیون به یک ارتباط دهنده تبدیل میشود و دیگر نقش هدایتی توسط محتوا را مانند آنچه که امروز اتفاق میافتد از دست خواهد داد.با این اتفاق همچنین شاهد نسل جدید از مخاطبان هستیم. نسل تلویزیون با نسل اینترنت کاربران کاملاً متفاوتی دارد نسل مخاطبان تلویزیونهای سنتی برای قطع ارتباط فقط کافیست آن را خاموش کنند. اما نسل مخاطبان تلویزیونهای جدید هرگز دوست ندارند از اینترنت جدا شوند چرا که میخواهند با دیگران ارتباط برقرار کنند. با این وصف سوال مهم دیگری مطرح میشود:
آیا شبکههای اجتماعی میتوانند تلویزیونهای آینده باشند؟
بزرگترین چالش شبکههای اجتماعی برای تبدیل شدن به تلویزیون در گذشته نداشتن حق پخش محتوا بود چیزی که امروز به سرعت دارد آن را به دست میآورد. اگر این موضوع را با فراهم کردن فرصت نمایش مخاطبان به دیگران اضافه کنیم میتوانیم نتیجه بگیریم که شبکههای اجتماعی رسانههای جدید خواهند بود. امروز مخاطبان نسل جدید بیش از آنکه با رسانههای سنتی مرتبط باشند با این شبکهها در ارتباطند. برای درک بهتر فرض کنید شبکه فراگیری مانند تلگرام تلویزیون داشته باشد ( با توجه به اینکه تلگرام در گروه شبکههای اجتماعی قرار نمیگیرد و هنوز یک پیام رسان است).
ممکن است در این وضعیت بسیاری از فعالان رسانه برای ساخت محتوای تلویزیون آن از رسانههای سنتی خود جدا شوند چرا که در آنجا موقعیت بهتری برای دیده شدن دارند. شبکه های اجتماعی بر خلاف تلویزیون، برای هر لحظه از زندگی طراحی شدهاند نه اینکه فقط مخاطب پشت کامپیوتر یا مقابل تلویزیون باشد. این شبکه ها فرصتی برای مخاطب فراهم میکنند که علایقش را دنبال کند و عضو گروه یا کانالی باشد که اعضای آن سلیقه نزدیکی به او داشته باشند. برای مخاطب بسیار لذت بخش خواهد بود که در گروهی با علاقه یکسان به تماشای برنامههای تلویزیونی بنشیند. در این فضا است که فشار عرضه تلویزیون با کشش تقاضای اینترنت ترکیب میشوند.
آینده رسانه ملی بعد از تغییر نسل مخاطبان چگونه خواهد بود؟
پاسخ به این سوال بسیار سخت است چرا که فاکتورهای گوناگونی در شکل گیری این آینده برای چنین سازمان عریض و طویلی دخیل هستند. اما روشن است که صدا و سیما نیز برای بقای خود، احتیاج به سرمایه گذاری بسیار زیاد در فضای مجازی دارد. توجه ویژه به اینترنت و فضای مجازی مسئلهای است که مقام معظم رهبری در چند سال اخیر همواره روی آن تاکید داشتند از احکام ایشان خطاب به شورای عالی فضای مجازی تا حتی حکم انتصاب رئیس صدا و سیما. همچنانکه در بخشی از حکم مقام رهبری برای انتصاب عبدالعلی علیعسکری به سمت ریاست صدا و سیما آمده است: «مؤکداً سفارش میکنم به برنامهریزی، رعایت راهبردهای کلان، جذب و حفظ و تربیت نیروهای انقلابی و کارآمد و حضور مؤثر در فضای مجازی اهتمام بورزید و به خدای متعال توکل و اعتماد کنید.» البته ریاست صدا و سیما عضو حقوقی شورای عالی فضای مجازی نیز هست که این امر نشان از اهمیت این سازمان در اثر گذاری دنیای مجازی دارد.
حضور موثر در فضای مجازی قطعاً به اینکه برنامههای تلویزیونی در شبکه پیام رسانی مثل تلگرام اقدام به ایجاد کانال کنند محدود نمیشود. صدا و سیما برای اینکه فرصت تنفس در آینده را داشته باشد باید قدرت ابداع در حوزه فضای مجازی را داشته باشد، چرا که در این فضا اگر اولین نباشید بسیار بسیار سخت میتوانید خود را به اولین ها برسانید. مثلاً شبکههای اجتماعی را نظر بگیرید، با وجود مسائلی مانند فیلترینگ و محدودیتهای دیگر هنوز فیس بوک انتخاب اول بسیاری از مخاطبان است، شبکه اجتماعی که با تملک اینستاگرام عرصه را برای دیگر رقیبان بسیار تنگ کرده است.
شاید یکی از راههاییکه رسانه ملی بتواند با این چالش مقابله کند استفاده از فرصت های اینترنت ملی باشد، اینترنتی که بستری رایگان و پر سرعت برای مخاطبان ایجاد میکند تا بتوانند محتواهایی با کیفیت بالاتر از آنچه در تلویزیون میبینند دریافت کنند. اما اینکه این سازمان قدرتمند تنها و تنها بخواهد از فرصت فیلترینگ برای ترغیب مخاطب به استفاده از شبکه مجازیاش سود ببرد و در این زمینه هیچ چیز جدیدی به مخاطبش ارائه ندهد، تنها در کوتاه مدت ممکن است موفق شود ولی در بلند مدت و با توجه به پیشرفت تصاعدی تکنولوژی قطعاً از غافله عقب میماند!