داستان این سریال درباره فردی به نام دکتر بهروز امینی است که از دانشمندان و پژوهشگران حوزه داروسازی در ایران بهشمار میرود. وی نهتنها در حرفهاش موفق است، بلکه خانوادهای مثال زدنی هم دارد. او حتی موفق میشود بعد از 20 سال دارویی برای درمان سرطان تولید کند، اما چند اتفاق باعث میشود همه زندگی دکتر امینی به هم بریزد تا جایی که حتی آبرویش بارها در معرض خطر قرار میگیرد.
در واقع آنچه این مجموعه را دیدنی کرده، داشتن یک فیلمنامه قرص و محکم مملو از تعلیقهای فراوان است. یعنی مخاطب در هر قسمت از این مجموعه با یک گره روبهرو و هربار بهواسطه شخصیتهای داستان غافلگیر میشود. شاید مخاطب در قسمتهای ابتدایی فکر نمیکرد با این همه اتفاق در این سریال روبهرو شود، اما فیلمنامه نویسان این مجموعه با پیشرفت قصه و ورود و خروج شخصیتهای متفاوت به قصه سریال درجستوجوی آرامش، ثابت کردهاند گمان مخاطب کاملاً اشتباه بوده و آنها قرار است در هر قسمت با گرههای پیچیده روبهرو شوند. بهعنوان مثال، مخاطب در قسمتهای ابتدایی قصه به هیچوجه تصور نمیکرد فرزاد (داریوش فرهنگ) دوست بهروز امینی یک چرچیل واقعی است و مرتب در حال ضربه زدن به دوستش باشد. او بعد از مدتی حتی مانع ازدواج دخترش با پسر بهروز شده و همین به درگیری بین دو خانواده منجر میشود. البته چرچیل بودن فرزاد فقط به اینجا ختم نشده و مخاطب متوجه میشود او به کیوان (پژمان بازغی) دستور میدهد که با تحریک سیامک، همسر نگین در دل او بذر شک و کینه بکارد و حتی نامزد کیوان هم در این جریان سهیم میشود و سعی میکند در ذهن نگین (حدیث میرامینی) این مساله را جا بیندازد که دکتر امینی عاشق اوست.
از سوی دیگر نگین که زمانی بیمار ناهید بوده، وارد زندگی او و دکتر امینی شده و همین باعث مشکلات دیگری میشود، زیرا نگین مرتب آبروی دکتر امینی را میبرد و به همه تاکید میکند دکتر هم عاشق است و عشق او به هیچوجه یکطرفه نیست. ماجرای نگین به حدی گسترده است که خودش میتوانست یک مجموعه مستقل را شکل بدهد، اما فیلمنامهنویسان مجموعه در جستوجوی آرامش، راه دیگری را انتخاب کرده و ترجیح دادهاند فیلمنامهای را بنویسند که قصه اش هزار لایه داشته باشد تا اینکه بخواهند یک قصه خانوادگی را کش بدهند و به قول معروف پیاز داغ ماجرا را زیاد کنند.
در راستای پردهبرداری از شخصیتهای قصه، بعد از مدتی چهره واقعی شوهر خواهر فرزاد نیز مشخص میشود که او دست چرچیل را از پشت بسته است. در واقع وقتی سارا، دختر فرزاد به کانادا میرود، او را مبتلا به یک ویروس ناشناخته میکند که پادتن آن فقط در کانادا وجود دارد. او از این طریق گروکشی میکند تا به داروی ضدسرطان دکتر امینی برسد.
یکی دیگر از امتیازات مجموعه در جستوجوی آرامش این است که بر خلاف دیگر سریالها که معمولا فقط نقشهای اصلی، قصه را به جلو پیش میبرند در این سریال شخصیتهای فرعی هم پا به پای کاراکترهای اصلی حضوری پررنگ دارند، حتی میتوان گفت نقشهای فرعی، عرض دارند و حتی بخشی از گرههای قصه مربوط به این شخصیتهاست که این نشاندهنده هوش و درایت فیلمنامهنویسان این سریال است.