نیم نگاهی به فیلم‌های روی پرده سینماها

ویژگی بارز فیلم های اخیر سینمای ایران، نمایش سبک زندگی نامتعارف و همچنین نمایش تصویری بحران زده در خانواده است. البته نشان دادن مشکلات اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی در سینمای یک کشور امری متداول و لازم است، اما آنچه طی سال های اخیر و از جمله در فیلم هایی که هم اکنون در حال نمایش هستند، اتفاق می افتد، محدود ماندن به نمایش تصویری کلیشه ای و سطحی از معضلات، بدون توجه به ریشه و زمینه ها و همچنین راه حل های رفع آن معضلات است. همچنین مسئله دیگر این است که تقلیل یافتن سینمای ایران به این گونه آثار، نوعی تکرار و رخوت را به فضای هنر هفتم ایران تزریق کرده است. به طوری که بسیاری از موضوعات مهم و استراتژیک که در سینمای سایر کشورها دیده می شود، در سینمای ما مورد بی مهری قرار می گیرد. به طور مثال، سینمای روسیه ساخت آثاری درباره مقابله ارتش این کشور با تکفیری ها را شروع کرده تا از این طریق، خودشان را عامل اصلی در دفع تروریست ها به جهان معرفی کنند. حتی سینمای هند هم درحال تولید فیلمی درباره داعش است. با این حال در کشور ما که نقش اصلی و پررنگی در مبارزه با داعش دارد، هنوز فیلم مهم و قابل توجهی در این زمینه ساخته نشده است. همچنین است درباره سایر اتفاقات مهم ملی و اجتماعی دیگر.

غلبه دو جریان فیلمفارسی و سینمای جشنواره ای، که هر دو با اهداف تجاری –یکی در گیشه و دیگری در جشنواره های خارجی- فعالیت می کنند، مهمترین عامل قهر بسیاری از فیلم های ایرانی با نیازهای اصلی جامعه است. فقط کافی است تا نوع نگاه به دو عنصر مهم زندگی اجتماعی یک کشور، یعنی خانواده و سبک زندگی را در فیلم های اکران پاییزی مرور کنیم.

فیلم «شنل» با تمرکز بر فروپاشی خانواده، روایتگر انتقام گیری یک مرد از زنان به خاطر شکست در ازدواج است. فیلمی که دستاوردش کینه و نفرت بین زن و مرد است، بدون هیچ آسیب شناسی و حتی منطق داستانی. این فیلم بدون شخصیت پردازی عمیق و فراهم کردن بستر روایی مناسب، به زور سعی در هیولانمایی آدم ها و به خصوص شخصیت مرد پرخاشگر دارد. در نهایت نیز راهی برای نجات باقی نمی ماند و هیچ الگوی درستی به مخاطب داده نمی شود.

فیلم «ملی و راه های نرفته اش» در ادامه آثار تهمینه میلانی درباره بحران های زنان، در یک روایت سطحی، غیرتی بودن همسر را عامل خشونت علیه زنان معرفی می کند! زنانی که هیچ پناهگاهی ندارند و حتی از خانواده پدری خود نیز رانده شده اند و راهی جز خودکشی نمی یابند. این فیلم هم تصویری مخوف و سیاه، هم از نهاد خانواده و ازدواج و هم سنت ها و سبک زندگی ایرانی نمایش می دهد.

در فیلم «آزاد به قید شرط» نیز بدون هیچ دلیل قانع کننده ای، شاهد یک خانواده ناقص و بدون مادر هستیم. در فیلم «خفگی» فریدون جیرانی باز هم شاهد زنانی تنها و بی ‌کس و مبتلا به بیماری‌ های روانی هستیم که اسیر مردهایی گرگ صفت هستند.

فیلم «انزوا» نخستین أثر عباس میرزایی هم به مضمون بحران در خانواده و شک و تردید پرداخته است. البته این فیلم، در نهایت به نتیجه مثبت و به سود نهاد خانواده می رسد. محور تماتیک فیلم جست وجو برای کشف حقیقت درباره یک زن است. یک مرد، نسبت به همسرش دچار شک و تردید است. همسری که از قید حیات رها شده و زنده نیست تا خودش توضیح بدهد و شک زدایی کند. تا اینجا «انزوا» شکل و شمایل یک تریلر ایرانی را دارد. یعنی مخاطب دچار این تصور می شود که در فضایی سنتی و وسط بازار و کوچه پس کوچه های جنوب شهر، یک درام جنایی و پر از گره و معما را تماشا خواهد کرد. اما مردِ فیلم، به سبک قهرمان های آثار کیمیایی و «قیصروار» در دل اجتماع خشمگین می زند، اما برخلاف قیصر، شک خودش را می‌کشد و به ایمان می‌رسد. 

 

فیلم «زرد» به کارگردانی مصطفی تقی ‌زاده هم به تقلید از آثار اصغر فرهادی به پنهان ‌کاری و دروغگویی و همچنین تضاد انسان ‌ها با یکدیگر در مواقع بحرانی پرداخته است. با این حال به خاطر عدم رعایت منطق درام و ضعف در شخصیت پردازی، فیلم مهمی محسوب نمی شود. در این فیلم خانواده و روابط آدم ها از هم گسیخته و فروپاشیده است؛ یک زن با وجود عشق به همسرش در نهایت متوجه خیانت او به خودش می‌شود، همان زن به خاطر ازدواج با مردی که مورد تأیید پدرش نبوده از سوی پدرش طرد شده است، مرد جوانی که باز هم به دلیل خیانت از همسرش جدا شده، دختر جوانی که برای سفر به خارج از کشور، نامزد خود را رها کرده و ... 

 

اوج بحران خانواده در فیلم «خانه دختر» دیده می شود. این فیلم روایت دختر جوانی است که قربانی گذشته ای مبهم می شود. نکته جالب این است که در این فیلم هم باز شاهد یک خانواده ناقص و فاقد مادر هستیم. همچنین «خانه دختر» خانواده را قربانگاه شخصیت اصلی خود معرفی می کند. درست مثل فیلم «مالاریا» که پدر و برادر سنتی و غیرتی را عامل فرار یک دختر از خانه و همراه شدن با یک پسر جوان در جست وجوی ناکجاآباد است.

 

بحران در روابط یک زن و مرد جوان، محور فیلم «ایتالیا، ایتالیا» است. اما این فیلم هم دچار این مشکل است که نه دلیل واقعی و منطقی سرد شدن روابط زن و مرد را معرفی می کند و نه پایان و راه حلی برای آن! همه چیز در این فیلم در بن بستی تصنعی و ساختگی رها می شود.

فیلم «نگار» رامبد جوان هم چهره ای مردانه از یک زن نمایش می دهد. در این فیلم هم هیچ نشانی از یک خانواده و سبک زندگی به معنای واقعی نیستیم.

 

«قهرمانان کوچک» تنها فیلم مطلوب و موثر در حوزه خانواده و سبک زندگی است. این فیلم درباره لزوم حمایت از تولید ملی است. شاید در نگاه اول، پرداختن به این موضوع در فیلمی که برای بچه ها ساخته شده، سخت و دشوار به نظر برسد. اما حسین قناعت، کارگردان این فیلم با روش هایی باعث شده تا این حرف مهم، بسیار ساده و شیرین در طول فیلم گفته شود. «قهرمانان کوچک» با کمک فانتزی و افسانه های قدیمی، توانسته تا به هدف خودش برسد.

این أثر از معدود فیلم های درحال اکران است که برای نهاد خانواده احترام و ارزش قائل شده است. در اغلب فیلم های ما، چیزی به نام خانواده به معنای واقعی دیده نمی شود و بیشتر شاهد داستان هایی هستیم که در آن، اعضای خانواده با هم درگیر هستند، جدا می شوند یا فرزندان جوان از خانه های خود فرار می کنند! اما در این فیلم، گرمی و عطوفت خانواده نمایش داده می شود.

 

 

قهرمان پردازی هم از دیگر شاخصه های فیلم «قهرمانان کوچک» است. ما با یک فیلم حماسی طرف هستیم که در آن بچه ها در عین مودب و محترم بودن، اهل مبارزه با بدی ها هم هستند.

اکثر فیلم های سال های اخیر سینمای ما یأس آلود هستند و به مخاطب خود، القای بن بست می کنند، اما این فیلم کودک و نوجوان، مملو از امید و هوشیاری است. نقد اجتماعی فیلم به جای سیاه نمایی، کاملا منطقی و به جاست. یعنی در کنار طرح کژی ها و مشکلات، هم علت و ریشه مشکل را نشان می دهد و هم راه حل را.

مشکل اصلی بیشتر فیلم های اجتماعی سینمای ایران، گرفتاری در نوعی آسیب نمایی سطحی و فاقد عمق و معناست. شاید سازندگان این فیلم ها دچار این پندار هستند که با این روش می توانند بساط درس عبرت را فراهم کنند، اما مخاطب امروز سینمای ما نیاز به آگاهی واقعی، هویت و راه حل برای رسیدن به زندگی بهتر دارد. اینکه در بیشتر فیلم ها فقط روی تضاد و تنش و خیانت در خانواده مانور داده می شود، نتیجه ای جز افزایش بدبینی و تردید در روابط زن و مرد ندارد. روش بهتر، روایت و آموزش الگوهای خانوادگی است.