هنوز یک سال از درگذشت دنیا فنیزاده ،هنرمند عروسک گردان و فرزند پرویز فنیزاده که مانند پدرش پیش از 50 سالگی از دنیا رفت نمیگذرد. او که متولد 20 آبانماه سال 1346 بود باید امروز تولد 50 سالگی خود را جشن میگرفت، اما سرطان امانش نداد و این هنرمند که سالها با هنر خود عروسکهای زیادی را زنده کرده بود، دیماه سال گذشته پس از 10 سال تسلیم بیماری شد و رفت.
مرضیه برومند که تجربه کارگردانی مجموعهها و فیلمهای عروسکی زیادی را دارد، به بهانه سالروز تولد وی در گپ و گفتوگویی کوتاه این طور از دنیا فنیزاده یاد کرد: «"دنیا" را از بچگی میشناختم و خیلی تلخ است که هم پدرش زود از دنیا رفت و هم خودش. تلختر این است که دنیا یک دوران بیماری بد را پشت سر گذاشت و خودش میدانست که به زودی خواهد رفت. یکی از آخرین روزهایی که او را دیدم در جشنواره شانزدهم تئاتر عروسکی و برای افتتاح نمایشگاه عروسکهای مرحوم جواد ذوالفقاری بود که دنیا هم آمد، آن هم با حالی خراب و دائما میگفت، قدر هم را بدانیم و سخت است که فقط وقتی یکدیگر را از دست میدهیم یادمان میافتد که باید با یکدیگر مهربان باشیم و قدر هم را بدانیم.»
او با اشاره به اینکه عروسکگردانی کاری مشکل و فرسایشی است، اضافه کرد: «بچههای عروسکی برای اینکه به یک عروسک زندگی ببخشند از جسم و جان و روح و روان خود مایه میگذارند، اما آنقدر که باید قدر و ارزش کارشان دانسته نمیشود و حتی خودشان هم آن طور که باید شناخته نمیشوند. هر چند "دنیا" با مرگ زودهنگام خود این اثر را گذاشت که توجه مردم به هنرمندانی همچون عروسکگردانها جلب شود و بدانند پشت این عروسکها کسی است که گاهی در شرایط سخت و بدوی عروسکگردانی میکند.»
کارگردان فیلم «شهر موشها2» درباره سختی کار عروسکگردانها گفت: «ما حتی در «شهر موشها2» هم با وجود دقت و تلاش زیادی که انجام دادیم تا بهترین موقعیت و فضا را برای عروسکگردانهایمان فراهم کنیم اما باز هم بچهها به سختی و در شرایطی خطرناک کار کردند و باعث تأسف است که با وجود این شرایط بیشتر، صدای عروسکهاست که شناخته میشود و به یاد میماند تا آن کسانی که عروسکها را زنده میکنند. این وضع وقتی دردناکتر هم میشود که کار عروسکگردانی همیشه در معرض خطر است و کافی است یک نفر گلهای داشته باشد و آن وقت است که عوامل تولید به راحتی آنها را حذف و جایگزین میکنند.»
برومند با یادآوری اینکه دنیا فنیزاده بیشتر در کارهای حمید جبلی و ایرج طهماسب حضور داشته و کارهای سینمایی و تلویزیونیاش هم بیشتر از تئاتر بوده است، افزود: با وجود تجربه همکاری کم، نبود دنیا خیلی دردناک و دلخراش است چون بعد از یک دوران طولانی بیماری و در نیمه راه زندگی رفت. دنیا فنیزاده دختری دوستداشتنی و شاداب بود و حتی در روزهایی که حالش بد بود هم میخندید و همین هاست که از دست رفتن کسی چون او را ناراحتکننده میکند. البته شاید نباید اینها را به بهانه تولد او گفت، اما واقعیت این است که ما در حوزه عروسکی هنرمندان زیادی را از دست دادهایم؛ از کامبیز صمیمی مفخم بگیرید تا اردشیر کشاورزی و بیژن نعمتی و جواد ذوالفقاری و این آفت حوزه عروسکی است که این گونه هنرمندان خود را از دست میدهد.»
او ادامه داد: « با این حال خوشبختانه بچههای این حوزه خیلی خوب فعالیت میکنند، هر چند همیشه فعالان حوزه عروسکی با رنج و مشکلات عدیده مالی زندگی میکنند. در حالی که کارشان بسیار تکنیکی، خلاقه و ظریف است و همین پیچیدگی کار، آنها را با مشکلات بدنی زیاد همراه میکند به طوری که بیشتر بچههای عروسکی مشکلاتی در گردن، کمر و دستهای خود دارند و با وجود تمام اینها آنقدر دستمزد پایینی میگیرند که حتی نمیتوان آن را حساب کرد.»
برومند در آخر با بیان اینکه «اگر فیلم «شهر موشها 2» موفقیتی به دست آورد و مردم آن را دوست داشتند، همه مرهون عروسکگردانها و گروه تصویر و فیلمبرداری بوده است»، گفت: اگر این دو گروه نبودند اصل این فیلم اتفاق نمیافتاد چون آنها فداکارانه کار کردند و امیدوارم بتوانم پشت صحنه این فیلم را آماده کنم تا علاوه بر آموزش، برای مردم هم یک نوع آگاهی از چگونگی کار عروسکگردانها حاصل شود.»
دنیا فنیزاده فعالیت هنریاش را در سال ۱۳۶۴ با عروسکگردانی برنامه «چتر» آغاز کرد و در سال ۱۳۶۹ با عروسکگردانی فیلم سینمایی «گربه آوازخوان» در سینما ادامه داد.
او عروسکگردانی فیلمهای سینمایی «کلاه قرمزی و پسرخاله»، «کلاه قرمزی و سروناز»، «نخودی»، «کلاه قرمزی و بچهننه»، مجموعههای تلویزیونی «زاغچه کنجکاو»، «هادی و هدی»، «بزبز قندی»، «اتل متل»، «صندوق پست»، «قصههای خاله عنکبوت»، «جقجقه و فرفره»، «جینگیل و فینگیل»، «قصههای خاله قورباغه»، «روباه و خروس»، «دارا و سارا»، «رفوزه»، «قصههای آتقی»، «قصههای هاجر»، «موش نمکی»، «خانه گلپرانیا»، «شنگول و منگول»، «عطر و گلاب بپاشید» و «کلاه قرمزی» را در کارنامه هنریاش داشت.
بیماری این هنرمند که در سالهای آخر عمرش رسانهای شده بود، این نگرانی را برای دوستدارانش به وجود اورده بود که اگر قادر به کار نباشد چه کسی جای او "کلاهقرمزی" را به حرکت درمیآورد؛ مسئلهای که برای خود فنیزاده هم غمانگیز بود و در مصاحبهای گفته بود: «نبودن من دو جور است؛ یکی اینکه من کلا نباشم که آن را فقط خدا میداند و دیگر اینکه من دیگر عروسکگردان کلاه قرمزی نباشم که این غمانگیز است. نه این که تازه با این مسئله روبهرو شده باشم، قبلا هم به آن فکر کردهام و اگر روزی گروهم که با آنها کار میکنم صلاح بدانند که کنار کلاهقرمزی نباشم، قبول میکنم. فقط یک خواهش از آنها دارم، اینکه اجازه دهند در کار باقی بمانم، حتی اگر قرار نباشد عروسکگردانی کنم.»