وقتی امیرحسین فتحی در فصل اول سریال شهرزاد از داستان خارج شد خیلی ها تصور کردند کارگردان نمی خواسته این تصور شکل گیرد که نقش پررنگی به فرزند داده است. امیرحسین اما که حداقل 10 سالی از سن واقعی بزرگ تر به نظر می رسد در فصل دوم به عنوان ناجی شیرین دیوان سالار به صحنه بازگشته و نقش پررنگی هم ایفا می کند و این بار از آن ادا و اطوارهای گل درشت هم کمتر خبری هست.
ورود شما به سینما با فیلم «کیفر» به کارگردانی پدرتان بود. بعد از آن در «پریناز» بازی کردید. فیلمی که تا همین چند وقت قبل توقیف بود. فکر می کنید اگر پریناز همان سال ها اکران می شد، تغییری در روند بازیگری شما داشت؟ چون بین پریناز و «مزارشریف» به عنوان فیلم بعدی تان، تقریبا چهار سال فاصله افتاد.
واقعیت این است که «پریناز» همان سال هم اکران می شد، خیلی اوضاع برای من فرقی نمی کرد، چون دیگر ایران نبودم. در حقیقت من یک هفته بعد از فیلمبرداری از ایران رفتم و در این مسیر تجربه های جدیدی را به دست آوردم. این وقفه چهارساله به همین دلیل بود که در آن زمان اصلا ایران نبودم. البته وقتی برگشتم تجربه های کوچک را انجام دادم تا بین سینمایی ها شناخته و دیده شوم. به همین دلیل کارهای کوچک زیادی در این مدت انجام دادم؛ از «شاهگوش» آقای میرباقری تا «پرده نشین» بهروز شعیبی، «مزارشریف» حسن بریده و آخری هم «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» فرزاد موتمن بود که بعد از فصل اول «شهرزاد» آن را کار کردم.
چطور شد که برای بازی در «کیفر» انتخاب شدید؟ یعنی خودتان هم دوست داشتید بازی کنید یا انتخاب پدر بود؟
واقعیت این است که در آن زمان یک سالی بود که به سینما علاقه مند شده بودم و فهمیدم که پدرم در حال ساخت فیلمی است و برای همان نقشی که من بازی کردم، تست می گرفتند. در همان زمان من هم برای تست وقت گرفتم و باری این که حاضر باشم، حتی معلم خصوصی گرفتم و خودم را آماده کرده بودم. برای تست که رفتم، اصلا پدر داخل اتاق نماند و گفت خودتان این کار را انجام دهید! در اتاق علیرضا نادری وقتی می خواست صحبت کند، نگاهش به بابا افتاد که با چشم و ابرو اشاره می کرد که «نه! نه!» که در همین لحظه آقای نادری گفتند: «نه آقای فتحی، به نظرم این همان نقشی است که من نوشتم، فقط سنش کم است، باید ببینیم در تست گریم می توانیم سن او را بالا ببریم یا نه!» که بعد از تست گریم نتیجه مثبت شد.
بازی برای پدر سخت است؟ همیشه پدر و مادرها بیشتر بچه خودشان را دعوا می کنند تا مثلا از بقیه زهر چشم بگیرند! پدر شما همه چنین سخت گیری برای شما نسبت به بقیه دارد؟
(با خنده) بله همین طور است! به من خیلی سخت تر از بازیگرهای دیگر می گرفتند. شاید تمام فشارهای دیگری که ممکن بود وجود داشته باشد در پلان های من برخورد می شد و دقیقا برای من همین طور بوده که من را بیشتر دعوا می کردند.
شما تحصیلات آکادمیک خودتان را در رشته بازیگری گذراندید، فکر می کنید این درس ها موثر هستند؟ بیشتر از این جهت که شما شرایط ورود به سینما را داشتید، اما درستان را در همین زمینه انتخاب کردید. فکر می کنید ورود به این هنر از راه تجربی بهتر است یا آکادمیک؟
من دوره های بازیگری را در موسسه کارنامه گذراندم و هم در ایران و هم در خارج از ایران، ورک شاپ های مختلفی را شرکت کرده ام. نکته ای که وجود داشت تلاش زیادی را در مدت زمانی که هنرجو بودم انجام دادم و جزو معدود هنرجوهایی بودم که خیلی تمرین می کردم. من حتی زمانی که فیلم کار می کنم، اگر ورک شاپ باشد که بدانم چیز تازه ای را در آن یاد می گیرم، حتما شرکت می کنم. چون اصل بازیگری برای من خیلی مهم است و دوست دارم به بُعد توانمند آن برسم و برای این رسیدن تلاش خودم را هم می کنم.
بازیگری تجربی و آکادمیک بسته به شرایطی که فرد در آن قرار دارد با هم فرق می کنند، گاهی تجربی جواب می دهد و گاهی آکادمیک. در سینمای خودمان از هر دو سبک آن داریم. اما نظر شخصی خودم و براساس تجربه هایی که داشتم، فکر می کنم بازیگری خیلی موضوع آکادمیکی نیست و من هنوز هم خودم را هنرجو می دانم. برای من بازیگری به شکلی است که هر چه بیشتر کار و تمرین می کنم، بیشتر یاد می گیرم تا این که آکادمیک بدانم و از کسی بشنوم. گاهی در تمرین ها چیزهایی را می توان یاد گرفت که ممکن است بعدها در یک ورک شاپی آن را شنید.
درباره «شهرزاد» و نقشی که بازی می کنید؛ نقش شما پر از رمز و راز است و تا همین چند قسمت قبل حتی اسم اصلی اش را هم نمی دانستیم! چطور شد که در این نقش بازی کردید؟
در فصل اول ورود همایون معتدی خیلی ورود جذابی نبود و براساس طراحی، بیشتر یک آدم ادا و اطواری با نگاه های توخالی بود که اتفاقا خیلی هم نچسب و سرد رفتار می کرد. این ها رکن هایی بود که با کارگردان صحبت کرده بودیم و باید به همان شکل بازی می کردم. حتی اگر در سکانسی کمی احساس در چشم ها پیدا می شد، کات می دادند و می گفتند هیچی نباید در چشم هایت باشد، به جز سکانس آخر که با حشمت حرف می زند و می گوید: «بعضی بازی ها رو آدم دوست داره که زود تموم نشه» و می رود، شاید آن سکانس تنها جایی بود که بخشی از خود واقعی صابر عبدلی را می بینیم. بقیه آن ادا و اطوارهایی بود که طراحی شده بودند و اگر فصل دوم مجموعه ساخته نشده بود، در این صورت قصه صابر عبدلی هم ناتمام می ماند و مخاطب چیزی از آن نمی دانست. اما فصل دوم ساخته شد و حالا او را در روند داستان می بینیم.
با این حال همچنان «صابر عبدلی» شخصیتی است که کمتر از او می دانیم!
نقشی که من بازی می کنم پر از رمز و راز است و می تواند خیلی نقش جذاب و پرچالشی باشد. درست مثل نقشی که در فیلم «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» داشتم، چون کاراکتری که آن جا بازی می کردم هم چالش برانگیز بود. من تلاشم را می کنم و امیدوارم بیننده ها از آن راضی باشند. این نقش پر از پیچیدگی است. به قدری که خود بازیگر را به اشتباه می اندازد که کدام درست است و کدام غلط! خیلی نقش سختی است و همین پیچیدگی و سختی است که آن را جذاب تر هم می کند.
نکته دیگر، سن شماست. شما در نقشی بازی می کنید که دست کم از سن فعلی تان 8- 7 سال بزرگ تر است. این روند سخت نیست؟ خودتان دوست دارید بزرگ تر از سن تان باشید؟
من این طور فکر نمی کنم. من در تنهایی و خلوت خودم نقش را در سن خودم می بینم. اما شاید به واسطه فیزیک و چهره ام کمی بیشتر از سن اصلی ام به نظر برسم. واقعیت دوست دارم نقشی که در سن خودم است را بازی کنم. در واقع اگر نقشی باشد که برایم چالش برانگیز باشد و تجربه جذابی هم باشد و بتوانم در نقش بازی کنم، حتما قبول می کنم. اما الان اولویت ام این است که در سن خودم باشم. البته فکر می کنم صابر عبدلی هم خیلی با خودم تفاوت نداشته باشد.
شاید تصور این باشد او 7- 8 سال بزرگ تر است، اما خودم فکر می کنم تفاوت سنی من با صابر عبدلی نهایت 2- 3 سال است.
موضوعی که برای من به عنوان یک جوان جذابیت دارد، این است که ما در آن دوران نبودیم و در دنیای امروز هم تقریبا انگشت اتهام به سمت مان است که اطلاعات زیادی از گذشته تاریخی کشور خود نداریم. شما برای این که به حال و هوای دهه 30 نزدیک بشوید، چه کردید؟ رسیدن به نقش جوان آن دوران برای شما چطور اتفاق افتاد؟
طبیعتا وقتی انسان چیزی را نبیند، نمی تواند آن را هم بازآفرینی کند. اما به واسطه فیلم های واقعی و سینمایی، کتاب ها و عکس ها می تواند خودش را در آن موقعیت قرار دهد.
درباره من هم این شرایط وجود داشت و از همین ابزار استفاده کردم. البته من هر چقدر هم این کار را انجام دهم، نمی توانم کاملا به جوانی که در سال 32 زندگی می کرده، برسم. به همین دلیل از نشانه هایی که در فیلمنامه وجود دارد، استفاده می کنم و با این نگاه که اگر من را در آن زمان می گذاشتند چطور بودم، جلوتر می روم. چون گاهی فکر می کنم آدم ها در زمان های مختلف رفتارهای نسبتا مشابهی از خودشان بروز می دهند و شاید فقط در گویش ها و رفتارهای فیزیکی و اجتماعی فرق کنند. به همین دلیل من سعی کردم صابر عبدلی امروزی را به سال 32 ببرم و نشانه هایی که از زندگی آن زمان دارم را در نقش استفاده کنم.
خودتان نظرات مردم را چقدر دنبال می کنید؟
من 9 سال است که تلاش می کنم و در این مدت کارهای کوچک، بزرگ و تئاتر را در کارنامه داشتم و یک شبه وارد سریالی به این بزرگی نشده ام که نقش خوبی مثل صابر عبدلی را داشته باشم و این برخلاف نگاه عده کمی است که فکر می کنند خیلی بدون مقدمه وارد دنیای سینما شدم. به هر حال من بذری که در این سریال کاشتم را توانستم با این سریال که محبوب شده، برداشت کنم. به همین دلیل برایم جذاب است که نظرات را بخوانم و بدانم، البته نه خیلی زیاد که وقت آدم را بگیرد.