کمتر افرادی را در وادی سینما و تلویزیون می بینیم که کارهای مشترک فراوانی آن هم با گذشت زمان زیاد داشته باشند. اما مجید اسماعیلی پارسا و امیر محمد عبدی از جمله سینماگرانی هستند که توانستند کارهای مشترکی در زمینه فیلمنامه نویسی داشته باشند. ما سراغ یکی از این دو هنرمند رفتیم و از همکاری شان طی سالیان طولانی پرسیدیم.
آقای پارسا؛ همکاری شما با امیر محمد عبدی چطور، از کجا و با چه فیلمنامه ای شکل گرفت؟
من و امیر محمد عبدی از سال 77 در تئاتر با هم آشنا شدیم و در زمینه نگارش در چند کار با هم همکاری داشتیم که کارگردانی آنها به عهده خودم بود. دوستی و همکاری ما از آن سال شروع شد تا اینکه وارد سینما شدیم.
معمولا کار دو نفره آن هم در فیلمنامه نویسی به خاطر افکار متفاوت، مشکل است. چه شد که تا به امروز همکاری نزدیکی با هم داشتید؟
به دلیل رفاقت و همکاری چندین و چند ساله از لحاظ فکری به هم نزدیک شدیم ، حرف همدیگر را میفهمیم. از طرفی خوب می دانیم که تفاوت نگاه و زاویه دید، میتواند به بهتر شدن اثر کمک کند و ما را به چالش و بحث بکشاند. در نهایت با بحث و گفتگو و چالش به نتیجه مطلوب تری می رسیم.
در نگارش فیلمنامه، چه المان هایی را در نظر می گیرید؟
المان ها بستگی به سبک، قالب و فرم فیلمنامه دارد. ما سعی میکنیم با رعایت اصول فیلمنامه نویسی کار را با خلاقیت پیش ببریم.
سختترین بخش فیلمنامه نویسی مشترک کجاست؟
معمولا سخت ترین بخش از قسمت ایده تا طراحی داستان است. چون شروع کار است، ذهنمان را باز میکنیم و یک ایده را از زوایای مختلف نگاه می کنیم. بعضی وقتها حدود 20 ایده را دور ریختیم و از اول شروع کردیم! بعد از اثبات ایده، طراحی ساختمان داستان شروع می شود.
اتفاق افتاده به خاطر نبود ذهنیت و ایده مشترک، نگارش فیلمنامه را کنار بگذارید؟
تا این لحظه نشده. تنها جایی که ایده ای را کنار گذاشتیم، لحظه ای بوده که با آن ایده ارتباط حسی برقرار نکردیم یا اینکه متوجه شدیم ایده کهنه است.
از خاطرههای تلخ و شیرین این همکاری مشترک بگویید.
از خاطر ات شیرین همکاری مشترک، لحظه ای است که اولین پلان از فیلمنامه مشترکمان جلوی دوربین می رود. شیرین تر از آن لحظه ای است که فیلم آماده نمایش شده و تمام چیزهایی که راجع به آن بحث کردیم به تصویر کشیده شده و مخاطب با فیلم همراه می شود.
خاطره تلخ زمانی است که چند روز راه می رویم و حرف می زنیم و فکر می کنیم و ایده های همدیگر را رد می کنیم و احساس می کنیم که مغزمان در حال داغ شدن است و به ایده درست نرسیدیم. البته این هم برای خودش شیرین است؛ چون همیشه بعدش یک جرقه ایجاد می شود.
پیشنهادها را بر چه مبنایی قبول می کنید؟
بر این اساس که به جهان بینی ما نزدیک باشد و بتوانیم فضای نگارش آن طرح یا فیلمنامه را درک کنیم. به همین دلیل اکثر فیلمنامه های ما بر اساس طرح و ایده ای از خود ماست.
تمایل دارید بیشتر در چه ژانری فعالیت کنید؟
در جواب این سوال باید بگویم که معمولا محتوا، فرم خودش را پیدا می کند. ولی به طور کلی کارهای اجتماعی و دغدغه مند برای ما جذابتر است.
سینمای حال حاضر کشور را چطور ارزیابی می کنید؟
موجی در حال حاضر وارد سینما شده و آن هم موج فیلمهای کمدی است. بحث اکثر جمع ها هم رکورد فروش است. اگر خاطرتان باشد چند سال پیش هم این تب داغ بود و به عرق نشست. این موج هم به زودی فرو می نشیند و دوباره فضای فیلم های اجتماعی رونق میگیرد.
آیا امیر محمد عبدی هم مثل شما تمایل به کارگردانی دارد؟
تا آنجا که من اطلاع دارم خیر. تمایل امیرمحمد عبدی فیلمنامه نویسی و بازیگری است. وی در فیلم آخر من یکی از نقشهای اول را بازی کرد که به قلم هر دوی ما بود.
به عنوان سوال آخر به فیلمنامههای مشترکی که نوشتید، اشاره کنید.
فیلمنامه هایی که به قلم من و امیر نوشته و ساخته شده عبارتند از: گمیچی، خداجیرجیرکها را دوست دارد، جاده، تلخ، لاک قرمز، اجباری، دوباره زندگی، قرار ملاقات، زندگی زیباست، اپیزود نوری از مجموعه سریال چرخ و فلک، اپیزودهایی از مجموعه محکومین و فیلمنامه هایی که در دست اقدام برای تولید است.