تیپ ظاهری کاراکترها، روابط آدم ها، جنس دغدغه ها و کلا زندگی جاری در فیلم آینه ای از سال های دهه شصت بود که مقدم با فضاسازی کم نقص، پیش چشم مخاطب قرار داد. او با این تمهید کاستی های فیلمنامه را پوشاند و کم تر کسی دنبال روابط علت و معلولی می گشت. برای بیننده سفر به سال های دور و خاطره بازی مهم بود و البته در این رهگذر قصه ای جذاب می دید و موقعیت های خنده دار.
«نهنگ عنبر1» فیلم ایده است؛ نویسندگان (مانی باغبانی و مونا زاهد) داستانی درباره یک آدم (رضا عطاران) در دهه شصت طراحی کردند و راوی سرگذشتش شدند. سرگذشتی که برای غالب آدم های این دوره مشترک است و هر کسی می تواند گوشه ای از زندگی خود را در آن ببیند. در این ماکت، حتی اگه قصه لنگ بزند، فضای سازی و کارگردانی به کمک فیلم می آید. البته در بخش مربوط به دهه شصت، قصه به اندازه کافی مواد اولیه برای سرگرمی مخاطب داشت و خرده داستان ها به شکل جذاب کنار هم چیده شده بودند.
سامان مقدم پس از موفقیت «نهنگ عنبر» تصمیم گرفت دنباله آن را بسازد که با عنوان «نهنگ عنبر؛ سلکشن رویا» از چهارشنبه هفته پیش اکران عمومی شده است. فیلم اما نه تنها از قبلی فراتر نمی رود که عقب تر ایستاده است. مهم ترین دلیل واپس گرایی فیلم را باید در نداشتن ایده های تازه دانست. مقدم با حذف فیلمنامه نویسان، خودش قلم دست گرفته و متن «نهنگ عنبر 2» را نوشته: داستانی یک خطی از بازگشت رویا (مهناز افشار) برای ازدواج با ارژنگ (رضا عطاران) آن هم پس از چند ازدواج در آمریکا و خون دل خوردن ارژنگ. در مسیر رفتن به محل برپایی عروسی در یکی از شهرهای شمالی، خاطرات مرور می شود. طبعا در این خاطره گویی، داستان مربوط به گذشته، سیر روایی منسجم ندارد و هر بار گوشه ای از یک اتفاق روایت می شود. ضربه اصلی را «نهنگ عنبر 2» از همین نقطه می خورد چرا که در بازنمایی دهه شصت حرف تازه ای نسبت به قسمت یک ندارد و در اولین فلش بک، همه داشته هایش لو می رود. نویسندگان و کارگردان هر آن چه شوخی با دهه شصت می توان کرد را در «نهنگ عنبر 1» خرج کرده بودند و حالا دست مقدم از مطایبه های تازه خالی است.
مگر شوخی با کمیته و ویدئو و تنگناهای دیگر سال های شصت تا کجا کشش دارند؟ به لطف گسترش شبکه های اجتماعی بارها و بارها این دهه سوژه شده و البته استندآپ کمدین ها و در راس شان امیر مهدی ژوله هزاران مرتبه دستمالی اش کرده اند. برگ برنده «نهنگ عنبر 2» می توانست قصه باشد که مقدم به آن توجهی نکرده و ضربه ای مهلک از این بابت به فیلمش وارد شده است.
«نهنگ عنبر 2» فیلمنامه ندارد تا مخاطب را سرگرم کند و شوخی های دهه شصتی اش بکر نیست . مخاطب با اتکا به «نهنگ عنبر 1»به سالن می رود که کمی بخندد و روحیه ای تازه کند اما فیلم چیزی برای عرضه ندارد. کارگردان چه در فصل های امروزی و چه در بخش های مربوط به دهه شصت، از روایت یک قصه سرراست سرگرم کنند عاجز است و تلاشش برای خلق موقعیت های کمدی به بار نمی نشیند.
کارگردان در قسمت دوم ، طبقه اجتماعی ارژنگ را تغییر داده ؛ او که در «نهنگ عنبر 1» حتی سیگارش را از بقیه می گرفت حالا پیتزای دیگران را حساب می کند،گیتار دست می زند، ویدئو دارد و دیگر ارژنگ صنوبر آس و پاس نیست. اتفاقا یکی از فاکتورهای جذابیت او در«نهنگ عنبر 1» تنگدستی است و البته برای قاطبه مخاطبان همراهی برانگیز. تغییر طبقه اجتماعی کاراکتر ارژنگ را از تعریف اصلی اش در ذهن مخاطب دور کرده.
دوئل عشقی ارژنگ با فرهاد (حسام نواب صفوی) پایه اصلی قصه است اما خلق موقعیت های مثلا خنده دار یکی دو بار جواب می دهد و بعد از آن به تکرار می افتد و رفتارها قابل پیش بینی می شود.
«نهنگ عنبر 2» فیلمنامه ندارد تا مخاطب را سرگرم کند و شوخی های دهه شصتی اش بکر نیست . مخاطب با اتکا به «نهنگ عنبر 1»به سالن می رود که کمی بخندد و روحیه ای تازه کند اما فیلم چیزی برای عرضه ندارد. کارگردان چه در فصل های امروزی و چه در بخش های مربوط به دهه شصت، از روایت یک قصه سرراست سرگرم کنند عاجز است و تلاشش برای خلق موقعیت های کمدی به بار نمی نشیند. در این دایره تلاش رضا عطاران، مهناز افشار، حسام نواب صفوی و ویشکا آسایش کارکرد ندارد و قیافه های دهه شصتی شان بزودی تکراری می شود.
این چه حکایتی است که دنباله غالب فیلم های پر مخاطب سینمای ایران ضعیف و نومید کننده هستند؟ از «اخراجی ها 2» تا «نهنگ عنبر ؛ سلکشن رویا».