هنوز خاطرههای بسیار از مجموعهای قرآنی در ذهنها مانده است، خاطراتی که بعضاً آموزنده هستند و انسان را به کمال خود نزدیک میکنند. «یوسف پیامبر»؛ سریالی که چند سالی از پخش آن برای اولینبار در تلویزیون میگذرد و نهتنها در ایران بلکه در کشورهای اسلامی طرفداران بسیاری دارد، سریالی که سازنده اصلی آن یک سالی است که روی در نقاب خاک کشیده است. فرجالله سلحشور، شخصی که اول زندگیاش با قرآن آغاز شد و دست آخر هم نفسهای آخر را در فضای داستان حضرت موسی(ع) استشمام کرد؛ داستانی که همواره بهدنبال ساخت آن بود. در آخر هم زمانی دعوت حق را لبیک گفت که فیلمنامه این داستان را به پایان رساند و آن را در دست یار قدیمی خود گذاشت، شخصی که سالهای سال همراه با سلحشور کار کرد و با آنکه خود کارگردان بزرگ سینمای ایران است لحظه به لحظه کنار سلحشور بود؛ جمال شورجه، مردی خستگی ناپذیر که کنار سلحشور موی سپید کرد و حال هم وارث آخرین فیلمنامه سلحشور است.
چند وقتی است که آغاز مراحل ساخت مجموعه «حضرت موسی(ع)» شتاب بیشتری پیدا کرده است و روز به روز به مرحله فیلمبرداری خود نزدیکتر میشود، به همین بهانه با جمال شورجه درباره مراحل ساخت این پروژه سینمایی و تلویزیونی به گفتوگو نشستیم که قسمت اول آن چندی پیش منتشر شد، در ادامه بخش دوم این گفتوگو را مشاهده میکنید:
مرحوم سلحشور برای پروژه «موسی کلیم الله» اصطلاح بزرگترین پروژه فیلمسازی کل جهان را به کار بردهاند، این بزرگترین پروژه فیلمسازی کل جهان، به چه شکل است؟ چه قابلیتهایی دارد که این فیلم را متمایز میکند با بزرگترین فیلمها و پروژههای سینمایی جهان؟
داستان حضرت موسی(ع) هم در قرآن آمده، هم در تورات و کتابهای دینی و مرجع دیگر، به همینخاطر مورد توجه بسیاری از فیلمسازان جهان شده است. کما این که بسیاری از فیلمسازان درباره این موضوع حدود 70 یا 80 فیلم، سریال و انیمیشن ساختهاند. همین فیلم آخر هم «اگزدیوس» بود که کار کردند. در تحقیقاتی که درباره فیلم و سریالهایی که درباره حضرت موسی(ع) ساخته شده، داشتیم، متوجه شدیم که کشور برزیل که تولیدات بسیار کمی در عرصه فیلم و سریال دارد حدود 160 سریال درباره داستان حضرت موسی(ع) ساخته است. چکیدهای از این فیلم را ما گرفته و مشاهده کردیم تا از سبک روایت داستانشان استفاده کنیم.
داستان حضرت موسی(ع) با آن معجزاتی که اتفاق میافتد، با آن خیر و شری که مقابل هم قرار میگیرند، جبهه فرعون یک طرف، جبهه حق یک طرف که جناب موسی(ع) باشد، به هر جهت داستان جذابی است برای بسیاری از فیلمسازان است. آقای سلحشور این اصطلاح را به کار بردند اما با تحقیقاتی که انجام دادیم و پیدا کردن آن سریال 160 دقیقهای دیگر پروژه فیلمسازی ما بزرگترین پروژه فیلمسازی جهان نیست.
شاید محتوایی باشد.
حتماً همینطور است، بعد از بنیاسرائیل هم کار کرده است، تمام اینها هم قصههای توراتی است، قصههای به عبارتی التقاطی توراتی است از زندگی پیامبر و نوعاً هم کتاب هم چاپ کردند و اینطور هم که نیست که فقط فیلم باشد، کتابهای متعدد، فرزند نیل و غیره، خیلی کار شده است، از بزرگترین داستان نویسان هاوارد فاست بگیرید و غیره راجع به ایشان نوشتند، فیلمهایی هم ساخته شده است، یعنی همه نگاه، نگاهِ توراتی است، البته در تورات به جزئیات بسیاری از زندگی حضرت موسی(ع) پرداخته شده است. شاید یکی از دلایلی که به این داستان به صورت جامع در تورات پرداخته شده است، آن باشد که یهود حضرت موسی را پیامبر خود میداند به همین علت در کتابشان مفصل به آن پرداخته شده است. اما در فیلمهایشان عمداً حضرت موسی را به اندازه یک انسان را عادی پایین آوردهاند و قداست آن حضرت را از بین برده و از آن حالت معصومیت که ما اعتقاد داریم کاملاً به دور کردهاند تا جایی رساندند که با خدا کشتی میگیرد و خدا را اندازۀ یک پسربچۀ 10،11 ساله کردهاند که با هم کشمکش و دعوا دارند، آخرش هم خدا به او میگوید از دست تو کاری ساخته نیست، بلاتشبیه، میگوید تو بیعُرضهای، من خودم درستش میکنم، حالا از آن به بعد خودش عذابها را نازل میکند بر فرعون.
از این باب که اولین اثر قرآنی و شیعی در دنیا راجع به حضرت موسی دارد کار میشود، یک چیز منحصربهفرد و ویژهای است، البته یک فیلم هم ساخته شد، آقای حسن هدایت کار کرد، بقره را، فیلم سینمایی سالها پیش کار کردند، یک گوشهای از زندگی حضرت موسی بود به خود حضرت موسی پرداخته نشده بود که فقط ماجرای بقره را کار کرده بودند.در قرآن بیشترین آیات درخصوص پیامبران در مورد حضرت موسی(ع) است، حدود یک ششم آیات قرآن درخصوص حضرت موسی(ع) و بنیاسرائیل است، حدود هزار آیه که ما کتاب کردیم، یک کتاب مستقل و جدا، آیاتی که مربوط به حضرت موسی(ع) است و بنیاسرائیل در سورههای مختلف، یک کتابچه چاپ کردیم که خودش یک منابعی است که البته بعضی جاها تکرار میکند ولی نوع تکرارش متفاوت است، مثلاً در سوره بقره شما میبینید که یک طور مطرح میکند و در سوره طه یک طور دیگری مطرح میکند، یا یک تکههایی را در سورههای مختلف مطرح میکند ولی به هر جهت اهمیت این پیامبر بزرگوار که بین پیامبران یک دُردانهای است برای خداوند و هر چه هم از خداوند میخواهد، خداوند به او میدهد و کلیمالله است و تنها پیامبری است که با خداوند کلامی و مستقیم ارتباط برقرار میکند، رابط نیست که بیاید با ایشان ارتباط برقرار کند.
این نگاه را به گفته مرحوم سلحشور داشته باشیم. کاملاً این قصه قرآنی و منحصر به فرد است و قطع به یقین هم اگر کلیمیهای عزیز هم این فیلم را ببینند، تصدیق خواهند کرد و چه بسا ما خیلی پیامبر را قدیس نشان دادیم، قدیسی که بوده، البته به سمت اسطوره و اساطیر نرفتیم که در آن دروغ باشد، تمام بر مبنای واقعیت است، این تذکری بود که آیت الله مکارم شیرازی به ما دادند، فرمودند این قصه خیلی زمینه این را دارد که در آن اسطوره پردازی بکنید، اساطیری با آن برخورد بکنید، دروغ بیاید در آن، بخواهید پیامبر را مدام بزرگ بکنید، جا هم دارد، بعد مدام تخیل را در آن وارد بکنید.
اشاره آخری که آقا داشتند همین بحث بود که هالیوود در این زمینه کار کردند ولی آوردند پیامبر را چه در رمانهایشان، چه فیلمهایشان و چه کتابهایشان، در حد انسان معمولی که نهایتش طالب قدرت است و با فرعون مبارزه میکند برای قدرت، تنزل دادند، درحالی که ایشان یک حکم الهی است دارد انجام میدهد، یک تکلیف الهی به گردن گرفته است، اصلاً نگاه به قدرت ندارد، اصلاً میرود به بیابان و اذیت و آزار میشود اصلاً نگاهش به قدرت بود همانجا میماند دیگر.
شاید یکی از کلیدیترین صحنههای داستان حضرت موسی(ع) جدا از بحث شکافته شدن دریا که در آن هم اختلافات بسیاری وجود دارد، آن قسمتی است که حضرت موسی بالای کوهی میرود با خود خدا مستقیماً صحبت میکند کما اینکه همان اِگزدوس که فرمودید خداوند را چهره یک بچه نشان داده است، شما این صحنه را چگونه میخواهید به تصویر بکشید و چه دیالوگهایی را در آنها به کار خواهید برد؟
ما خداوند را که قاعدتاً نمیبینیم، این موضوع وجه مشترک ما با همۀ این کتابها است، یعنی به شکل درختی که آتشی است، کلام خداوند از آن طریق شنیده میشود، آنجا هم که خدا را نشان نمیدهد و اشاره میکنند من خداوند هستم که با تو صحبت میکنم، ما اصلاً قرار نداریم خداوند را نشان بدهیم در این فیلم، صدایی شنیده میشود، حالا اینکه صدا را ما چگونه بیاوریم، قاعدتاً باید صدا را بیاوریم که متمایز از سایر صداها باشد. باید مقداری روی این قضیه کار کنیم، یک مقدار بنشینیم با علما صحبت کنیم و مشورت بگیریم که ما صدای خداوند را مانند صدای شخص بیاوریم، شاید یک مقدار به لحاظ ترفندهای صدا روی آن کار بکنیم ولی به هر جهت یک شکل انسانی به آن دادیم، شاید بیاییم باز آنجا سکوت اختیار بکنیم، به حالت بیانی ولی در واقع حتی خود حضرت هم سکوت میکند ولی ارتباط کلامیِ معنوی دارند با همدیگر، شاید گفتگو لب نزنند ولی گفتگویی حاصل شده است، گفتگو شده بین خداوند و حضرت موسی، باید یک مقدار روی این کار بکنیم، اگر هم صدا را کار بکنیم، اگر خدابیامرز آقای سلحشور زنده بود، از صدای خوش استفاده میکردیم کما این که در سریال حضرت یوسف نیز از صدای مرحوم سلحشور استفاده کردیم چرا که صدای پرطنین و خوبی داشتند که همین الان در قصههای تبیان هم آیه قرآن اول فیلم را ایشان خودش دکلمه کرده و خوانده، حالا صدایی که ما بیاییم مابهازای بیرونی، باید یک مقدار صداسازی بکنیم اگر بخواهیم استفاده کنیم. این موضوع یک کار کارشناسی است که مُلای خودش را میخواهد. میتوانیم با نوع دیگری بیان کنیم اصلاً صدایی ما نشنویم ولی گویی صدا دارد از آسمان میآید، بعضی جاها دیدیم یک فرشتهای دارد صحبت میکند، یک صدای پرطنین و یک مقدار کار شده و پرداخت شده بیاید. این معجزاتی که وجود دارد، من را نخواهید دید، چون درخواست میکند که من میخواهم شما را ببینم، خودش هم نمیخواهد ببیند، خودش که دیگر اینقدر ایمان دارد به خداوند، 70 نفر بنیاسرائیلی که با خودشان بردند، میخواهند خدا را ببینند، فشار به حضرت موسی(ع) میآورند که میگویند ما میخواهیم ببینیم، میگویند مگر صدایش را نشنیدید؟ میگویند بله ولی میخواهیم او را ببینیم، اینقدر فشار میآورند که حضرت مجاب میکنند که از خداوند بخواهد خودش را نشان بدهد، به رویت دربیاید، که خداوند میگوید نه شما نمیتوانید ببینید، ولی نگاه به آن کوه کنید، بعد انفجاری در کوه حاصل میشود، متلاشی میشود و تبدیل به یک تپه کوچک میشود، این آیات خداوند است، نشانههایی، مانند عصا و معجزاتی که اتفاق میافتد، اینها آیات و نشانههای خداوند است که هیچوقت ما خود خداوند را نمیتوانیم نشان بدهیم.
یعنی در این سریال جلوههای ویژه خیلی به چشم میآید یعنی تبدیل شدن عصا به مار به قول شما میشود با یک کات انجام شود، یکدفعه عصا غیب شود و یک مار روی زمین باشد ولی این تبدیل است، این خشک شدن دریا این چیزهاست که به کار وجهۀ سینمایی بیشتری میدهد.
شورجه: در روایتها ما داریم این تبدیل شدن سه نوع مار است، یک بار زمانی که خداوند در کوه طور به موسی اشاره میکند که عصایت را بینداز که تبدیل به مار میشود که آنجا حتی حضرت موسی میترسد و عقب نشینی میکند که خداوند میگوید در محضر ما کسی نباید بترسد، این یک اندازه مار است که ما در روایت داریم، یک اندازه ماری است که به فرعون نمایش میدهد، آنجا که میآید نزد فرعون، آنجا اندازهاش با قبلی فرق میکند، خود همین هم معجزه است، یک بار دیگر هم عصا را میاندازد که با ساحرها مقابله کند، وقتی آنها عصاهایشان را انداختند و مار میشود، حضرت موسی عصایش را میاندازد و به مار بزرگتری تبدیل میشود که همه آنها را میبلعد و روایت ما داریم که یکی از ساحران که نابیناست، از فرد بغلدستیاش میپرسد که شما ببینید اینکه میخورد از گلویش پایین میرود و برجسته میشود؟ بعد میگویند بله دارد میرود پایین و حلقوم او را میبینیم و برجستگیهای حلقومش مشخص است و میگوید این دیگر جادو و سحر نیست، چون سحر آنها به قول معروف چشمبندی است، تصرف میکنند، یک مقطع و یک زمانی را، مخاطبی هم که نگاه میکند تصور میکند این عصا مار شده است.
قاعدتاً ما جلوههای ویژه خاصی خواهیم داشت، ما برآورد کردیم هزار دقیقه جلوه ویژه در این فیلم داریم. هزینههای جلوههای ویژه هم بسیار سنگین است. در حال حاضر در حال مذاکره با چند دفتر ساخت جلوههای ویژه هستیم ولی هنوز با هیچکدام به تفاهم نرسیدهایم.
اگر ما زیرساختهای توزیع آن را درست بکنیم که برای آن هم فکر کردیم، قطعاً به سوددهی خواهد رسید، این اواخر با آستان حضرت علیابنموسیالرضا صحبت کردیم که روی این قضیه سرمایهگذاری کنند، شما تصور کنید ابتدای این سریال که دارد در بسیاری از شبکههای دنیا دارد پخش میشوند، بنویسند آستان علیبن موسی(ع) تقدیم میکند، موسیکلیم الله، چه تبلیغی میشود! همین اسم آورده شود دیگر لازم نیست، موسی کلیم الله پیامبر قوم یهود است، قوم مسیحیها است، البته پیامبر اولوالعزم ما هم است، این چه تبلیغی است؟! سایر سودها و مسائل مادیاش را حساب نکنید، به لحاظ معنوی فقط ببینید چه تبلیغی میشود برای آستان حضرت علی بن موسی الرضا.
پاسخشان چه بود؟
دارند کار میکنند یعنی اتفاقاً خیلی برخورد خوبی کردند البته ما نهادهایی داریم، صفر تا صدش با ماست، فقط مقام رهبری به ما اجازه بدهند، ما میآییم وسط و هیچ مشکلی نداریم، چون یکسری کارشناسی کردند دیدند این کار به سوددهی میرسد و سود بالایی هم دارد، همین پخش آن را بدهیم به تلویزیون خودمان، تیزرهای وسط این پروژه را بگوییم برای ما، یعنی من سرمایهگذاری کردم به تلویزیون میگویم این فیلم را میدهم به شما پخش کنید، تبلیغات وسط آن برای ما، خود تلویزیون مخالفت میکند، میگوید تبلیغات. میخواهید دو برابر پولی که هزینه کردهاید به دست بیاورید؟! این تبلیغاتش چقدر میتواند درآمدزا باشد برای هر نهادی که بخواهد سرمایهگذاری کند.
آماده کلید زدن هستید؟
نه آمادگی نداریم، برآوردی که شده اینطور نیست که تمام برآورد همان زمان انعقاد قرارداد به جیب تهیهکننده برود، اینطور نیست، 5 سال طول میکشد، 3 سال فیلمبرداری دارد، یکسال پستولید و پیشتولید داریم و طی این 5 سال باید این پول تزریق شود به پروژه، بنابراین نهاد ذی نفعاش در مبحث سرمایهگذاری راحت میتواند این را تامین کند، ما وقتی توجیح اقتصادی این را درآوردیم دفترچه برای آن درآوردیم، در واقع درآمدهای داخلی، خارجی، جانبی و غیره، خیلی بیشتر از اینها، ما همین الان آمادگی این را داریم که وام این کار را بدهند، خودمان خصوصی این کار را انجام دهیم و بخش خصوصی گفته است من میآیم وسط، الان تلویزیون اجازه نمیدهد و برای تلویزیون هم خوب نیست، یکدفعه یک پروژه از دستشان دربیاید که ما توانایی این کار را نداشتیم و بخش خصوصی انجام بدهد که من یک مصاحبه هم کردم که آقای مسئولین گفته بود کار برای ماست یعنی چه، شورجه میرود مصاحبه میکند این کار را من میخواهم ببرم شبکه خانگی و خصوصی! این کار صاحب دارد، دیدیم بالاخره حق هم دارند، صاحب دارد و صاحبش هم تلویزیون است، قرارداد بستند، الان نزدیک دو سه میلیارد هزینه کردند برای این فیلمنامه و جوانب کار.
به هر جهت این کار از نظر سرمایهای درآمدزا است و علاوه بر آنها یک امر تکلیف مولوی است گردن ما، از مسئولینی که بودجه دارند و امکان تهیه این فیلم را دارند و تا خود ما که وسط کار هستیم؛ خدابیامرز سلحشور هم همینطوری فکر میکرد.
در حال حاضر عوامل پیش تولید این پروژه را انتخاب نکردهاید؟
با عوامل اصلی رایزنی کردیم، از جمله مدیر فیلمبرداری، مسئول گریم، چهرهپردازی، از جمله مسئول جلوههای ویژه و الان هم کتابچه آرتبوک این کار در حال تهیه است.
فکر میکنم پیش از این، فیلم بادیگارد کتاب آرت بوک چاپ کرد؟
بادیگارد بعد از تولید این کار کرده بودند. ولی اصل قضیه این است که کتابچه آرتبوک که کتابچه جامع تولید است، باید قبل از فیلمبرداری که بتوانی به بودجه دقیق برسید، به جلوههای ویژه دقیق برسید، چقدر جلوه ویژه میخواهد، چقدر باید ساخته شود، چقدر باید جلوه کار شود. مثلاً قرار است 50 هزار نفر بنیاسرائیل از مصر کوچ کنند بروند 10 شبانهروز برسند، قرار است ما 50هزار نفر بیاوریم، چنین چیزی نیست، ما شاید هزار نفر بیاوریم، باقی همه جلوه ویژه میشود، آیا ما نیاز داریم 50هزار لباس داشته باشیم؟ نه همان لباس هزار نفر را میخواهیم، باقی را جلوههای ویژه درست میکند، اینها در آرتبوک مشخص میشود، ما حتی در آرتبوک کتابچه توزیع بینالمللی و توزیع جهانی و توجیح اقتصادیاش باید دربیاید، یعنی در دنیا زمان پیش از تولید، فکر منافع آن تولید را میکنند و مراکز توزیعاش را میکند.