چندی پیش «شاکر گوکچه باء» هنرمند ترکیهای در صفحه ی اینستاگرام خود در مورد برنده شدن اثر «کاظم خراسانی» در نهمین جشنواره ی تجسمی فجر نوشته است:
«تا به حال کپی های زیادی از آثار خود در اینترنت دیده ام ولی این اولین بار است که یک نفر با کپی یکی از اینستالیشنهای من، برنده ی یک جایزه ی بین المللی (جشنواره ی تجسمی فجر) می شود. این قابل قبول نیست. امیدوارم هیات داوران متوجه این مساله باشد»
در ادامه نیز برخی خبرنگاران بدون بررسیهای دقیق از مسئولین مربوط و شخص هنرمند، با نقد یکسوی سعی در ایجاد جو رسانهای علیه هنرمند داشتند. البته هنرمند ترکیهای موضوعی را مطرح کرد که باید بررسی میشد و سپس تحلیل کارشناسی به همین منظور باشگاه خبرنگاران پویا ضمن تماسی با «جمشید حقیقت شناس» جشنواره فجر نظر او را به عنوان یکی از اعضای هیئت انتخاب جویا شدیم.
جمشید حقیقت شناس تاکید کرد: قطعاً این دو اثر شباهتهایی دارد ولی موضوعیت دو اثر به میزانی متفاوت است که میتوان آنها را از جدا دانست. «کاظم خراسانی» اثری با موضوع رفتن حیوانات و امور زیست محیطی از نقوش فرشها که دلیلی برای بیتوجهی ما به محیط زیست و انقراض حیوانات شده است؛ تولید کرده است. در واقع خروج نقشها از فرش به دلیل انقراض مطرح میشود.
عضو شورای انتخاب نهمین جشنواره تجسمی فجر تصریح کرد: پیش از انتخاب این اثر نیز اثر هنرمند ترکیهای را دیده بودیم ولی به نظر شورا این شباهت هیگونه تاثیری در اثر انتخاب شده ندارد.
خراسانی: موضوع اثر من کوچ است
«کاظم خراسانی» صاحب اثر برنده شده همچنین در واکنش به پست هنرمند ترکیهای گفت: این هنر، هنر چیدمان است یعنی در هنر چیدمان تمام رسانهها در یک محیطِ درخواست یک ایده واحد هستند. نام اثر من «کوچ یا گذار» است که با مفهوم عبور از معرفت به مدرنیته در قالب حرکت چهارپایان از فضای سنتی خودش به سمت بیرون کادر است. این سوژه در پایاننامه کارشناسی ارشد تصویرسازی همسرم در سال 90 به عنوان گلیمها و فرشهای قشقایی فارس در قسمت پروژه عملی در روی جلد کتاب طراحی شده و عبور چهارپایان را از کادر با مفهوم فوق نشان میدهد.
وی افزود: پیش از جشنواره این ایده را در ذهن داشتم که در قالب هنر چیدمان به تصویر بکشم. بنابراین موضوع و ایده ما شخصاً متفاوت است.
خراسانی تصریح کرد: من این اثر را دیده بودم. الهام گیری همیشه بوده است و خواهد بود اما کپی با معنایی نو ظهور یک پدیده جدید است که به معنای خلق اثری مبتنی بر اثر دیگر یا ارائه ایدههای با بهرهگیری و وامگیری از اثر یک هنرمند دیگر در واقع یک رویکرد جدید است. در این رویکرد جدید هنرمند سعی دارد از یک اثر قدیمی معنای جدیدی خلق کند و به استناد همین تغییر معنا، اثر خود را چیز دیگری نسبت به اثر قبلی تلقی کند. اگرچه ظاهرش همان است. گرتهبرداری هنری نیز میتواند اثر جدید با اندکی شبیه اثر قبلی باشد و به تعبیری دیگر اندکی از آن وام گرفته باشد یا بسیاری که این حد را خود هنرمند تعریف میکند. اما حتما بطور تام و تمام یک چیز باید عوض شده باشد و آن مفهوم اثر است. نکته اساسی اینجاست که اگر شما گرتهبرداری از اثر دیگری کرده باشید ولی مفهوم اثر عوض شده باشد اثر شما اثر جدیدی است حتی اگر در شکل ظاهری همانند اصل اثر قبلی باشد، زیرا در تعبیر معاصر، قلب هنر مفهوم آن است و نه ظاهرش.
برنده نخل تجسمی نهمین دوره جشنواره فجر عنوان کرد: استیتمنت هر اثر چیدمان جان آن است که در هر دو اثر کاملا رویکرد متفاوتی دنبال میشود. بنده نه تازهکارم و نه کارندیده، تحصیلات این رشته را هم دارم و کاملا با آگاهی این کار را انجام دادهام، بسیارند هنرمندانیکه اثر داوینچی «ژکوند» را به طرق مختلف ارائه دادهاند حتی پیکاسو نیز هنر آفریقا را استفاده کرده، پس همه کپیکارند.
وی تاکید کرد: من نیز خودم عضو کانون کارشناسان دادگستری نیز هستم و تا حدودی بر اینطور موارد آگاهی دارم.
خراسانی همچنین به بخشی پژوهشهنری باوند بهپور با عنوان«ضمیرناخودآگاه هنر مدرن ایران» اشاره کرد. در این پژوهش آمده است.
«ایراداتی که به ما میگیرند:
- آثار هنرمندان گروه آزاد تقلیدی از جریانهای روز آمریکا و اروپاست؛
- آثار گروه آزاد ارتباطی با محیط ندارد؛
- هر کسی میتواند چنین آثاری را به سادگی بهوجود آورد
ما جواب میدهیم:
- چگونه میتوان اثری را نو و یا تقلیدی دانست؟
- چه کسی و با چه معیاری و شناختی این تشخیص را میدهد؟
آیا هر کسی میتواند مدعی قضاوتی آگاهانه در چنین مواردی باشد و یا آنکه باید چنین بررسی را منقدی متخصص و آشنا به مسایل دقیق و فنی روز هنر انجام دهد؟
قضاوت هر تماشاچی برای ما جالب است زیرا چنین قضاوتهای عمومی، جنبههای مختلف ارتباط اثر را با تماشاکننده روشن میکند.
اما سالهاست که همه هنرمندان منتظر شنیدن حرفهای روشنفکرانه منتقدین متخصص هستند چرا که همه حرفهایی که به عنوان نقد زده میشود حرفهای یک منقد نیست ولی شناخت سطی گویندگان چنین حرفهایی از هنر- که به صرف درج شدن در نشریات جنبهای مستند به خود میگیرد- ما را متهم به تقلید میکند.
اگر با همین شناخت سطحی بخواهیم خیلی از کوششهای فرهنگی خود یا خارج را بررسی کنیم نتیجه فاجعهآمیزی به دست میدهد:
مثلا از چنین دیدی، از مینیاتورهای گذشته گرفته تا نقاشیهای کمالالمک تا آثار هنرمندان مدرن امروزی یا تقلیدی از هنر چین و یا هنر کلاسیک اروپا و جریانهای جدید هنری چند دهه اخیر انجاست.
یا خیلی از جریانهای هنری معاصر آمریکا تقلیدی از تجربههای دادائیستی یا تنی چند از دیگر هنرمندان اروپایی است.
یا آثار پیکاسو هنرمند بزرگ، تقلیدی از هنر آفریقاست.
یا آثار مودیلیانی و ماتیس دوتن از مشخصترین هنرمندان قرن اخیر کپیهبرداری از مینیاتور خودمان است.
به این ترتیب دیگر استادی وجود ندارد چرا که در کار هر استادی، جای پای استادش را میتوان دید و هنر جهان با چنین دیدی زنجیروار از یکدیگر تقلید میکند.
چنین قضاوتی با شناختی سطحی، به چنین نتیجهای نیز میرسد،چرا که «تاثیر» برای این قضاوتکننده مفهوم «تقلید» را میدهد.
برداشت ناشیانه تقلید است و در هر جریانی مقلدین بیشماری وارد میدان میشوند ولی تاریخ به یاد ندارد که عصر مقلدین چند صباحی بیشتر بوده باشد. آنکه متاثر است در ته جوی میماند.....»
وی افزود: از طرفی علیرضا سیمع آذر مؤلف و مترجم پنج کتاب درباره هنر معاصر معتقد است که «الهام به معنای تاثیر پذیری در لایههای پنهان ذهن و ادراک هنرمند است که منجر به خلق اثری متفاوت می شود. ممکن است آگاهانه یا ناآگاهانه اتفاق بیوفته و در هر صورت از ارزش و اصالت اثر کم نمی کند. ولی کپی برداری برمی گردد به صورت کاملاً مشابه اثر هنری که قاعدتاً کار هنری محسوب نمیشه. کپی با رویکرد گرته برداری یا تصرف و از آن خودسازی در هنر معاصر شکل نوینی از هنر است که به جهت پیچیدگی مفهومی آن، برخی را به اشتباه انداخته است.
الهام همیشه بوده و خواهد بود، اما کپی با معنایی نوظهور یک پدیده جدید است که در هنر معاصر به وجود آمده. این پدیده به معنای خلق اثری مبتنی بر اثر دیگر و یا ارائه ایدهای با وام گرفتن از اثر یک هنرمند دیگر، درواقع یک رویکرد جدید است. در این رویکرد هنرمند سعی می کند از یک اثر قدیم یک معنای جدید خلق کند و به استناد همین تغییر معنا و مفهوم اثر خود را چیز دیگری نسبت به اثر قبلی تلقی می کند، اگرچه ظاهرش درواقع همان است.
در خصصوص گرتهبرداری هنری میتوان گفت که اثر جدید می تواند خیلی یا اندکی شبیه اثر قبلی باشد و به تعبیری دیگر اندکی از آن وام گرفته باشد یا بسیار. این حد را خود هنرمند تعریف می کند. اما حتما و به طور تام و تمام یک چیز باید عوض شده باشد و آن مفهوم اثر است. نکته اساسی اینجاست. اگر شما گرته برداری از اثر دیگری کرده باشید ولی مفهوم اثر عوض شده باشد، اثر شما، اثر جدیدی است حتی اگر در شکل ظاهری همانند اصل اثر قبلی باشد؛ زیرا در تعبیر معاصر، قلب هنر، مفهوم آن است و نه ظاهرش»