اگر پژوهش اصل و اساس فیلمنامه در سینمای جهان است؛ در سینمای ایران پیش پا افتادهترین محسوب میشود و فرای فیلم داستانی که بسیاری آن را وقتگیر و کماهمیت میپندارند؛ در فیلمسازی مستند هم این مهم رعایت نمیشود. دستکم امروز که بخش اعظم سینمای ما درگیر موضوعات اجتماعی است؛ شاهدیم که کمتر فیلمی قادر به ارایه تصویری عمیق از آسیبهای این بخش است و بیشتر فیلمها فقط تصویرساز اتفاقاتی هستند که در پوسته جامعه رخ میدهد. کامپوزیا پرتوی که تجربهای دیرینه در نگارش فیلمنامه دارد و نگارش متونی چون محمد رسولالله (مجید مجیدی)، پرده (جعفر پناهی)، خیابانهای آرام (کمال تبریزی)، شب (رسول صدرعاملی)، قطعه ناتمام (مازیار میری) و آثار بسیار دیگریست؛ میگوید: کمتر میتوان فیلمنامهای دید که پژوهش نقشی در آن داشته باشد. کل ساختار فیلمنامه بیشتر تجربه و اندازه شناختیست که خودمان نسبت به مسائل داریم و سعی نمیکنیم این علم را نسبت به موضوع، دیدگاه و حتی شخصیتها گسترش دهیم.
پرتوی اعتقاد دارد: فیلمنامههای ما بیشتر براساس داشتههای ذهنی نویسندگان آنها شکل میگیرد و پیش از آن هیچ تحقیق و شناخت بیشتری برای درک عمیقتر از یک فرآیند دراماتیک صورت نمیگیرد.
این کارگردان و فیلمنامهنویس در پاسخ به این سوال که در یک فیلمنامه؛ تحقیق برای شخصیتها مستلزم رعایت چه نکاتیست؛ میگوید: در وهله اول شناخت شرایط بسیار مهم است. باید دید که شخصیت موردنظر در این شرایط چگونه رفتار خواهد کرد. اصولا قرار دادن شخصیت در موقعیتهای گوناگون بسیار سازنده و پیشبرنده و به عبارت دیگر باورپذیرتر است و باعث میشود ما نسبت به داستان عمیقتر شویم. به همین خاطر در مرحله اول اگر میخواهیم ایدهای را تبدیل به فیلمنامه کنیم و مثلا این ایده در شصت صفحه روی کاغذ آمده؛ پس از تحقیق و پژوهش مطمئن باشید تعداد صفحات آن به هشتاد میرسد. همواره شناخت به کار عمق و ابعاد تازهای میدهد و تعداد سکانسها هم بالا میرود. تحقیق باعث راحتتر دراماتیز شدن شخصیت نیز میشود و میتواند نقش مکمل یک قصه یا شخصیت دراماتیک باشد.
پژوهش در بخش اقتباس از متون غیرایرانی چه اندازه اهمیت دارد؟
باورپذیر کردن اثر بزرگترین نیاز هر فیلمنامهای است. فرد اقتباسکننده تا به شناخت و باور درستی از متن در شرایط جغرافیایی، اقتصادی و اجتماعی موردنظرش نرسد؛ مسلماً توان انتقال این باور را ندارد. شکسپیر که بهترین آثار ادبی جهان را در اختیار دارد هم نمیتواند در رابطه با آنچه نوشته؛ پژوهش و تحقیق کافی نکرده باشد. عمق هر اثر ادبی از باور و شناخت میآید. باور و شناخت ثمره پژوهش است.
پردازش شخصیتهای فیلمنامه حضرت محمد (ص) چگونه انجام شد و آیا در ارایه تصویر درست این شخصیتها توفیق داشتهاید؟
این فیلم هدفی داشت که برای رسیدن به آن به شخصیتهای خاصی نیاز داشتیم و مابهازای این شخصیتها را در تحقیقاتمان به دست آوردیم. بسیاری از اسامی موجود در فیلمنامه واقعیست. از زمانی که نگارش و تحقیق فیلمنامه شروع شد تا زمان فیلمبرداری، مرحله پژوهش همچنان ادامه داشت. ما دائم میخواندیم، دائم نوشتیم تا اینکه به هدف نهایی برسیم.
در این پژوهش چه اندازه به دید بینالمللی نسبت به شخصیتهای فیلم حضرت محمد(ص) تمرکز داشتید؟
سعی کردم طوری شخصیتها را پردازش کنم که برای همه قشرها قابل باور باشد و خطکشی مرز جغرافیایی نداشته باشد. یکی از اهداف اصلی فیلم هم این بود که بسیار گسترده اکران شود و بتواند با همه ارتباط برقرار کند.
فکر میکنید برخورد مخاطب ترک با این فیلم و شخصیتهای آن چگونه خواهد بود؟
واقعاً خیلی دوست دارم از نزدیک این بازخورد را ببینم. برای من خیلی جالب است که در اکرانهای فیلم در کانادا، همراهی مردم بسیار خوب بوده. این رضایتخاطر بعد از نوشتن فیلمنامه و قبل از ساخت فیلم در من به وجود آمده بود. چون وقتی فیلمنامه به عوامل فیلم دادم واکنششان مثبت بود و این عوامل همه غیرایرانی بودند. آنها وقتی فیلمنامه را خواندند؛ برخوردشان با فیلمنامه خیالم را راحت کرد و اینکه کاملاً قابل باورپذیر شده. درواقع خودشان نیز برای کارشان به همان منابعی که من آنها را چندبار خوانده بودم، رجوع کرده بودند؛ برای لباس، دکور، گریم و... درنهایت خدا را شکر که مشکلی پیش نیامد وهیچ جایی از فیلمنامه مورد سوال قرار نگرفت.
شما از شجرهنامه برای شخصیتهایتان استفاده کردید؟
بله کامل و تمام عیار قریب به اتفاق شخصیتهای فیلمنامه من شجرهنامه دارند. اگر هر رمان و کتابی در زمینه شناخت شخصیتهای فیلمنامهام وجود داشت؛ من همه را مطالعه کردم که باعث شد به شناخت خوبی از روزگار کلی زندگیشان برسم.
و جذابترین شخصیت از نظر شما در این فیلم کدامیک بود؟
شخصیت ساموئل. این شخصیت یهودی که در فیلم بدمن بود برآمده از بررسی تمامیت موجودیت یهودیان در آن زمان بود. من شرایط اقتصادی و فرهنگی آنها را مورد بررسی قرار داده بودم و به این صورت شخصیت ساموئل برای من جذابترین کاراکتر فیلمنامه است. مثلا دلیل به وجودآمدن خیبر در وسط عربستان توسط یهودیها از نکاتی بود که برای من بسیار چالشبرانگیز بود. این قبیل نکتهها من را بیشتر کنجکاو بررسی در مورد این قوم کرد.
عدهای معتقدند این فیلمنامه گروهی نوشته شده... نوشتن به شیوه گروهی را قبول دارید؟
اول توضیح بدهم که فیلمنامه من به صورت جمعی نوشته نشد. بعد از اینکه فیلمنامه تکمیل شد؛ آقای امجد برای یک رتوش یا بازنویسی وارد کار شدند و آقای مجید مجیدی نیز نقش پیشنهاددهنده و هدایتگر داشت. کلاً در این نوع کارها هر فکر دیگری که وارد اثر شود به بهبود اثر کمک میکند. آقای امجد سعی کرد بیشتر روی دیالوگها تمرکز کند و بار محتوای دیالوگها را پربارتر کند.