اینجا ایران است کشوری که مردمانش جنس چینی را به ایرانی ترجیح می دهند.اینجا ایران است،  کشوری که عرق وطن پرستی در آن غوغا می کند، جوانانش به رشادت برای وطن شهرت دارند و بارها  و بارها در طول تاریخ این مساله را اثبات کرده اند اما تجمل گرایی جوانان امروزش را مارک پوش و برند باز کرده است. جوانانی که روزی در سنگرهای خاکی جبهه و جنگ برای یه تکه از خاک وطن جان می دادند و با تقوایی برایشان بالاترین افتخار بود، حالا برای پوشیدن لباس مارک دار که برای سبک زندگی غربی طراحی شده است با هم رقابت می کنند و افتخارشان این است که مارک پوش هستند و برای این که لباسی که می پوشند از مشهورترین برندهای خارجی باشد، حاضرند از شکم خود و خانواده هم بزنند.نتیجه هم این می شود که تی شرت های بی رنگ و رو، شلوارهای پاره و لباس ها و کفش ها با مارک تقلبی به خوبی فروش می روند و جیب عده ای فرصت طلب را پر پول می کنند.

 

در واقع با تغییرسبک زندگی ‌ها در نتیجه ورود تکنولوژی و ابزارهای ارتباطی، ارزش های جوانان رو به تغییراست. تغییری که می تواند آسیبی جدی به فرهنگ و ارزش های ایرانی- اسلامی اصیل وارد کند. البته هیچ کس با لباس شیک و تمیز پوشیدن مخالف نیست و کسی هم خوش لباسی را محکوم نمی کند اما نکته اینجاست که مارک پوشی به معنای شیک پوشی نیست! در این میان سوء استفاده های مالی به دلیل استقبال مردم از خرید اجناس مارک روز به روز زیاد تر می شود و بازار برای قاچاق کالا که تولید ایرانی را به قهقرا می برد‌ هم زیاد است.

 

در این میان نکته اینجاست  که در چند سال اخیر با وجود تحریم ها ، شرکت‌های تولید‌کننده کالاهای مصرفی صاحب برند، نمی‌توانند مستقیما در ایران نمایندگی داشته باشند  و با این حال، این همه مارک فروشی از آدیداس گرفته تا بنتون، گوچی، زارا، ریبوک و D&G و... در شهرهای مختلف ایران به خصوص تهران وجود دارد و این در حالی است که تازه برجام اجرایی شده است.

 

به این ترتیب، فروشگاه‌هایی که ادعای نمایندگی برندها را دارند به 3 دسته تقسیم می‌شوند؛ دسته اول که تعداد کمی از آنها را در خود جای می‌دهد، محصولات اصلی را از نماینده رسمی برند در یکی از کشورها می‌خرند و با وجود اینکه ادعای نمایندگی آنها دروغ است اما جنس آنها برند اصلی است. این فروشگاه‌ها کالای برند را از نمایندگی اصلی می‌خرند و احتمالا قول و قراری با آن نمایندگی می‌گذارند و قرارداد می‌بندند که آن کالا را به اشخاص دیگری در ایران نفروشد و از این طریق خود را نماینده رسمی برند معرفی می‌کنند.  برخی از اینها هم وقتی چهار بار از یک برند خرید می‌کنند، دیگر خودشان را نماینده رسمی آن شرکت تلقی می‌کنند. از سوی دیگر بسیاری از فروشگاه  های برند فروشی هم، فروشنده کالاهای قاچاق و بی کیفیت هستند که یا با مارک های تقلبی عرضه می شوند و یا فیک و آسیب دیده اند  که البته به چشم غیر کارشناس نمی آیند و قیمت فروش آنها بسیار بیشتر از نرخ خرید آنهاست.

 

احسان سلطانی، پژوهشگری که در این حوزه بررسی‌های زیادی دارد، در این خصوص به  ایسنا گفته: بررسی‌هایی که بعضا به تأیید وزارت صنعت، معدن و تجارت رسیده، نشان می‌دهد از هر صد فروشگاهی که ادعا می‌کنند برند اصلی می‌فروشند، ادعای ٩٩ فروشگاه بی‌اساس است و آن‌دسته معدود از فروشگاه‌ها که جنس اصلی می‌فروشند، نیز هرگز نماینده برند نیستند و سرتیفیکیت (گواهی‌نامه) ندارند.

 

او مبدأ اکثر برندهای تقلبی را کشورهای شرق آسیا، چین و ترکیه معرفی ‌کرده و با بیان اینکه این‌روز‌ها جنس با برند چینی در بازار کم شده، تاکید کرده: معنی کم‌رنگ‌شدن حضور کالاهای با برند چینی در بازار این است که با برندهای تقلبی و غیرچینی وارد بازار می‌شوند. مصرف‌کننده لزوما کارشناس برند نیست و وقتی بازار همه‌جور برند تقلبی دارد، ناگزیر کالایی را به اسم و با قیمت برند می‌خرد اما فیک و تقلبی است.

 

مقایسه قیمت‌های اصلی برند‌ها با قیمت‌ها در ایران

در این میان، گزارش های میدانی خبرنگار فردا نشان می دهد که به جز چند فروشگاه در پاساژهای معتبر، بسیاری از فروشگاه ها که ادعای نمایندگی برندها را دارند، بسیاری از کالاهای خود را بسیار گران تر از قیمت اصلی تعیین شده توسط برند می فروشند و حتی گاهی دیده می شود مدلی که در این فروشگاه ها عرضه می شود، در سایت اصلی نمایندگی وجود ندارد!

 

به عنوان مثال در تصویر زیر 3 مدل کفش از برند آدیداس دیده می شود که در سایت اصلی، 80 دلار قیمت گذاری شده است، یعنی 288 هزار تومان اما نرخ این کفش در فروشگاه های شمال شرق تهران بالای 400 هزار تومان است. یا کفشی که  در سایت فروش آنلاین هندی 5999 روپیه معادل، 330 هزار تومان قیمت گذاری شده، در فروشگاه های تهران بالای 500 هزار تومان قیمت گذاری می شود و جالب اینجاست که خریدار هم دارد.

 

می توان گفت در 80 درصد فروشگاه های مارک فروشی تهران، وضعیت نرخ گذاری ها به همین شکل است و بدتر از آن، این مساله است گاهی اجناس عرضه شده در فروشگاه های ایران اصلا توسط  برندها تولید نشده است!

 

به این ترتیب می توان گفت، تب مارک پوشی و برندگرایی چنان مردم جامعه را مبتلا کرده که مردم حاضرند با قیمت‌های گران تر، محصولاتی را که با بدترین کیفیت در کارگاه های خانگی چین و یا توسط تولیدکنندگان زیر زمینی تولید می شود و از طریق قاچاق به نازل‌ترین قیمت تهیه و وارد ایران می شوند را تنها به دلیل داشتن نشان و مارک یک کارخانه معتبر اروپایی و یا آمریکایی بخرند و بپوشند و به هم فخر بفروشند!

 

بی تردید اگر خریداری برای این کالاها وجود نداشته باشد، وارد کشور نخواهند شد. به این ترتیب است که هم تولید ایرانی به سوی نابودی می رود و هم فرهنگ و ارزش ها. هم سبک زندگی تغییر می کند و هم تجمل‌گرایی باب می‌شود و کسی هم به فکر نیست که نیست و اینجاست که باید بگوییم از ماست که برماست!