به گزارش افکارخبر، غلامعلی حدادعادل، رئیس شورای تخصصی تحول و ارتقای علوم انسانی، صبح امروز (یکشنبه 22 آذر) در همایش افتتاحیه هفته پژوهش در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی طی سخنانی عنوان کرد: بنده پیش خودم فکر کردم که گزارشی از فعالیتهای شورای تحول علوم انسانی خدمت شما ارائه کنم، کاری که در آن تأخیر هم شده است.
وی در ادامه توضیح داد: موضوع تحول در علوم انسانی مسئله جدیدی در انقلاب نیست، از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی این مطلب مطرح بود که باید در علوم انسانی دانشگاهها تغییر و تحولی صورت بگیرد در انقلاب فرهنگی هم بیشتر مباحث روی علوم انسانی متمرکز بود.
حدادعادل اظهار داشت: پس از اینکه دانشگاهها دوباره کار خود را آغاز کنند، در مراکز مختلف از جمله همین پژوهشگاه علوم انسانی فعالیتهای مختلفی از جمله برپایی همایشها و عرضه مقالات و نقد کتب درسی علوم انسانی صورت گرفت منتها به نظر میرسید این فعالیتها منتهی به یک نتیجه جدی و ملموس در برنامه های درسی دانشگاهها نشد.
وی با اشاره به دیدار مقام معظم رهبری در دیداری در سال 88 با اساتید دانشگاه و تأکید بیشتر ایشان بر علوم انسانی گفت: به دنبال این امر، شورای عالی انقلاب فرهنگی اساسنامهای تصویب کرد که موضوع تحول جدیتر پیگیری شود، به موجب این اساسنامه یک شورایی برای تحول علوم انسانی مرکب از عده ای صاحب نظران و مسئولان مرتبط علوم انسانی در تهران و قم از جمله رییس پژوهشگاه علوم انسانی به عنوان یک جایگاه حقوقی عضو این شورا است.
حدادعادل با بیان اینکه شورا حدود بیست نفر عضو دارد و تاکنون نزدیک به 110 جلسه برگزار کرده است، افزود: این شورا در جلسات اولیه خود به این نتیجه رسید که دبیرخانهای داشته باشد و کار تحول علوم انسانی را به اساتید این رشتهها واگذار کنند.
وی همچنین افزود: قرار بر این شد که شورا میان همه رشتههای علوم انسانی به تعدادی که اولویت دارند، به فعالیت بپردازد. فلسفه، فلسفه دین، تاریخ، علوم سیاسی، حقوق، ارتباطات و رسانه، هنر، معماری و شهرسازی، مطالعات زنان، جامعه شناسی، روانشناسی، تعلیم و تربیت، اقتصاد و آموزش و پرورش قبل از دانشگاه در رشته علوم انسانی اولویت نخست این شورا شد و در هر یک از این رشتهها از تعدادی اساتید برای فعالیت تحول دعوت به عمل آورد.
حدادعادل اظهار داشت: در حال حاضر در جمع این 15 رشته بیش از 200 نفر با شورای تحول همکاری دارند و در چند سال گذشته و حاصل بررسیهای این شوراها به اینجا رسیده که در قدم اول برنامههای آموزشی و درسی جدیدی پیشنهاد شده و مباحث در بخشهای مختلف ابلاغ و تصویب می شود و تاکنون حدود سی تا چهل برنامه به تصویب رسیده و ما در جلسات یک برنامه ای را تصویب میکنیم.
وی در ادامه درباره چرایی تحول در علوم انسانی گفت: مقصود از تحول در علوم انسانی دست رد زدن بر سینه علوم انسانی به صورت مطلق نیست، کسی مدعی نیست که هر چه در علوم انسانی دستاورد دنیای غرب کسب شده، اینها باطل است و ما میخواهیم امری از نو مغایر بر همه دستاوردهای غربی ایجاد کنیم! این نکته بدیهی است.
وی با اشاره به اینکه نکته مهم این است که فرقی بین علوم انسانی و علوم پایه وجود دارد، در علوم پایه اختلاف نظر مبنایی که در علوم انسانی هست، وجود ندارد، افزود: در علوم انسانی ما به تعداد فلاسفه بزرگ مکتب و مشرب داریم. در آمریکا، آلمان، فرانسه و ... روانشناسی و جامعه شناسی با یکدیگر متفاوت است و همینطور در دیگر کشورها. پس اینطور نیست که بگوییم بحث علوم انسانی سیاسی یا جناحی است و بعد از انقلاب برای تحکیم قدرت می خواهند علوم انسانی را متحول کنند چرا که این حرف ها برخی جاها زده می شود.
حدادعادل با تأکید براینکه تحول علوم انسانی مربوط به ایران نیست متفکران مسلمان در همه جهان اسلام دهههای متمادی است که این سوال را جدی گرفتهاند، افزود: ما به عنوان یک کشوری که حکومت اسلامی تأسیس کرده، امکان و مسئولیت بیشتری داریم که به این مسئله بپردازیم. در واقع سوال مهمی که وجود دارد خدا آگاهی ما نسبت به کاری است که میکنیم. اتفاقی که در ایران افتاده همراه با خودآگاهی نبوده، زمانی که دانشگاه تهران تأسیس شد، اینطور نبود که با تأسیس رشته های علوم انسانی کسی بپرسد این رشته را که می خواهید تأسیس کنید نسبت به مبانی آن خودآگاهی دارید؟ این اتفاق نه در علوم تجربی و نه در علوم انسانی ما رخ نداد.
وی در ادامه افزود: امروز سوال نخست ما این است که آیا به عنوان یک مسلمان اعتقادی نسبت به هستی و جهان داریم نسبتمان با مبانی این علوم چیست؟ آیا این مبانی علوم انسانی با مبانی فکری ما خوانش دارد؟ اگر نسبتی دارد که باقی کارهای تحقیقی و پژوهشی است. به اعتقاد بنده مسئله تحول علوم انسانی یک ضرورت برای رسیدن به تمدن اسلامی است ما نمی توانیم یک انقلاب را موفق بدانیم مگر اینکه مقدمه ای برای حرکت ما به سوی تمدن اسلامی باشد! این دو با هم سازگار نیست.
حدادعادل در نقد تفکرات غربی و پوزیتویستی و علوم انسانی غربی گفت: یکی از اندیشه های علوم انسانی غربی سکولاریسم است این مسائل را متفکران علوم انسانی غربی به رغم اختلافی که در مشربهای خود دارند در این نوع مکتب ها با هم اختلاف نظر ندارند ما باید این مبانی گسترده و عام را بررسی کنیم و ما در این تحول علوم انسانی با چنین نگاهی وارد شدیم.
رئیس شورای تحول علوم انسانی افزود: یکی از گرفتاری هایشان با وزاری علوم گذشته تا اکنون این بوده که آنها به دلیل مسئولیت اجرایی خیلی کارها را فوری تلقی می کنند و اصرار دارند که ما سریعا کارهایی را انجام دهیم درحالیکه علوم انسانی چنین امکانی ندارد.
حداد عادل ادامه داد: ما هم مجبوریم برایشان توضیح دهیم که چقدر جلسات و کارگروه ها باید تشکیل شود تا کاری پیش برود. در این چند سال کارگروه های پانزدهگانه نزدیک به 2 هزار جلسه با یکدیگر داشته و ما سعی کردیم در یک فضای آرام و منطقی و دور از تبلیغات وهیاهو کار کنیم و تأکید هم کردیم در فرآیند این تحول مرتب با اساتید و جامعه مخاطب در تماس باشند.
وی همچنین اظهار داشت: 4 دیدگاه و مطلوب در شورای تحول ما داریم؛ هدف نخست اسلامی کردن و دوم بومی سازی است. بسیاری از افراد تصور می کنند علوم انسانی کارگشا نیست اما در عمل با دیدن مشکلات کشور می توان به نتیجه رسید که چنین چیزی نادرست است.
حدادعادل اظهار داشت: از ابتدا گرفتاری ما در تحقق تحول علوم انسانی این بوده که وزارت علوم کار خود را می کرده و یک عده هم بیرون حرف خود را می زدند اینها هم حرفاشان در هم اثر نداشته است! بنده از روز اول گفتم که تحول علوم انسانی مثل یک پرنده با دو بال است یک بال همین کارهای ما در شورا و دبیرخانه و بال دیگر اجرا و مدیریت است که این با درک واقعیت های جامعه امکان پذیر می شود.
وی در ادامه افزود: ما نمیتوانیم رشتههایی را بدون منطق تعطیل کنیم! عده ای هم همینطور بدون تفکر حرف میزنند و اخبار هم نادرست پخش میشود.
حدادعادل در پایان گفت: مرگ آموزش یعنی مرگ پژوهش! کسی می تواند پژوهشگر باشد که خوب آموزش دیده باشد، این دو را مورد غفلت قرار ندهید که از هم جدا نیستند.