چرا قاتلین امام حسین(ع) را لعن می‌کنیم؟

چرا باید دشمنان امام حسین (ع)  ‌را لعن کرد؟ آیا واژه لعن و نفرین و به طور کلّی، فرهنگ تبرّی موجب «خشونت‌‌گرایی» و «دشمن تراشی» نمی‌شود؟ بهتر آن نیست شیوه‌‌ای شیرین پیش رو قرار دهیم و تنها با بیان سلام‌‌های زیارت عاشورا، به جای «گلوله» از «گل» سخن بگوییم و استراتژی «صلح و سکوت و سلام» را برگزینیم؟!... این‌ها پرسش‌هایی است که در اذهان نسل جوان درباره واقعه عاشورا و نوع مواجهه با دشمنان اهل بیت(ع) مطرح می‌شود. 

در منابع شیعی، لعن و نفرین به عنوان « برائت »، یکی از شروط «تقرّب» است؛ همان گونه که در زیارت امام حسین (ع) می‌‌گوییم:

«یا ابا عبداللّه! انّی اتقرّب الی اللّه و الی رسوله و الی امیرالمؤمنین و الی فاطمة و الی الحسن و الیک بموالاتک و بالبرائة ممّن قاتلک و نصب لک الحرب و بالبرائة ممّن اسّس اساس الظّلم ...»؛ ای حسین! من تقرّب می‌جویم به خدا و به رسول او و به امیرمؤمنان و به فاطمه زهرا و به حسن مجتبی و به تو، به وسیله موالات و دوستی تو و به وسیله برائت و بیزاری جستن از هرکس که با تو جنگید و جنگ را علیه تو برپا ساخت و به وسیله برائت جستن از هرکس که پایه ظلم و ستم را درباره شما نهاد... .

برائت از امتیازات مکتب اسلام است؛ زیرا تأکید بر مرز دوستی‌‌ها و دشمنی‌‌ها می‌‌شود تا پیروان این آیین با نمایان ساختن این مرزها، «حبّ» و «بغض» خود را آشکار سازند و هماره بین حقّ و باطل، خیر و شرّ، عدل و ظلم و حسین و یزید، یک طرف را برگزینند که:

«فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باللّه فقد استمسک بالعروة الوثقی...»؛هرکس به طاغوت کفر ورزید و به خداوند ایمان آورد، همانا به دستگیره مستحکم الهی، که هرگز گسسته نخواهد شد، چنگ زده است.

سیدمحمود جوادی، پژوهشگر و محقق تاریخ اسلام، در گفت‌وگویی با خبرگزاری تسنیم، به تشریح ابعاد مختلف این موضوع پرداخته است که در ادامه می‌خوانید:

 *در ابتدا از جنابعالی می‌خواهیم نگاه اسلام و قرآن را به مقوله لعن دشمنان اسلام بیان کنید، و اینکه چرا برخی روشنفکران به دنبال مطرح کردن چالش‌هایی در این زمینه هستند؟

شکی نیست که اسلام دین محبت و مهربانی است و ما پیروان اسلامی هستیم که کتاب آسمانی آن، مارا به مهر و عطوفت دعوت می‌کند، و پیامبر اکرم (ص) الگو و آموزگاری شایسته دراین زمینه برای ما هستند.

برخی روشنفکران امروزی که بسیاری از جوانان ما را با افکار انحرافی به سمت و سویی تاریک برده و ذهن آنها را پر از پرسش‌های بی پاسخی کرده‌اند که هدفی جز دور کردن آنها از اعتقادات مذهبی نیست، روز به روز جوانان ما را با این پرسش‌ها  به بیراهه می‌برند و دنبال تهی کردن آنها از اعتقادات مذهبی هستند. 

یکی از این پرسش‌ها که بی مناسبت با ایام سوگواری سید الشهدا (ع) نیست، این است که چرا شیعیان با وجود پیروی از دین رحمت دارای خشونت کلامی هستند و برای مثال چرا قاتلان امام حسین (ع) را در زیارت عاشورا لعن و نفرین می‌کنند و اینکه این لعن چه فایده‌ای برای آنها دارد؟

مخالفان لعن بر این عقیده‌اند که سیره اهل بیت علیهم السلام خصوصاً حضرت علی (ع)، بر وفاق بوده و از دشنام دادن به دیگران پرهیز می‌کردند. این عده به جنگ صفین استناد کرده‌اند که بعد از پایان این جنگ، یاران حضرت علی(ع) به اصحاب معاویه دشنام دادند و آن حضرت (ع) به یاران خود فرمود: ««إِنِّی أَکْرَهُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا سَبَّابِینَ»؛ (من خوش ندارم که شما بسیار لعن نموده و دشنام دهید).

برخی از این روشنفکران و اسلام‌ستیزان داشتن همزمان حالت «مهر» و «لعن» در انسان را نوعی پارادوکس غیر قابل توجیه می‌دانند و داشتن خشونت کلامی (اصرار به لعن دشمنان) را برابر با دور شدن از انسانیت و اخلاق قلمداد می‌کنند، تا آنجا که دین اسلام را دین تضادها می‌پندارند، و آن را دینی خشن و غیر امروزی معرفی می‌کنند.

*لعن چیست و چه تفاوتی با سب و دشنام دارد؟

لَعْنْ به معنای راندن و دور کردن همراه با ناراحتی است. لعن از جانب خدا به معنای قطع رحمت و لعن انسان برای دیگران نیز نوعی نفرین دانسته شده است. برخی می‌گویند لعن و سب به یک معناست و با لعن دیگران به نام و نشان مخالفت کرده‌اند و آن را مغایر با قرآن و روایات دانسته‌اند. عده‌ای دیگر برای جواز لعن به برخی آیات و روایات دیگر استناد کرده‌اند؛ بنا براین لعن را به معنای راندن و دور کردن همراه با ناراحتی دانسته‌اند. لعن از جانب خدا به معنای قطع رحمت و توفیق دنیوی و عذاب اخروی است. لعن از سوی انسان، نوعی نفرین و بدخواهی برای دیگری است.

برخی سب و لعن را دو مقوله‌ جداگانه و دارای معنای اختصاصی دانسته‌‎اند. معنای سب را شتم و بیان کلام زشت و معنای لعن را طرد و دور گرداندن از رحمت الهی بیان کرده‌‎اند. آنان همچنین مدعی‌اند، در قرآن و روایات نیز این دو مفهوم با هم تفاوت دارند و خدا برخی را در قرآن لعن اما از سب آنها نهی کرده است. البته عده‌ای نیز لعن را هم‌معنای سب دانسته‌اند.

کلمۀ لعن و مشتقات آن 37 بار در قرآن آمده است. در قرآن، کافران، ظالمان، منافقان، آزار رسانندگان به خدا و رسول (ص)، آنانی که از روی عمد قتل نفس کنند و کسانی که حقایق را کتمان و امر را بر مردم مشتبه می‌سازند، لعن شده‌اند.

پیامبر اکرم (ص) نیز دشمنان رسالت، مشرکان، منافقان و برخی از صحابه را لعن کرده است. در روایات اهل بیت، غالیان و عاملان واقعه کربلا لعن شده‌اند. در زیارت عاشورا افرادی از بنی‌امیه همچون یزید، معاویه و ابوسفیان لعن شده‌اند.

مسلمانان با استناد به آیات و روایات لعن کافر را جایز می‌دانند اما درباره لعن مسلمان اختلاف‌نظر دارند. موافقان لعن مسلمان، لعن و سب را به یک معنا دانسته و برای اثبات جواز لعن به سیره پیامبر استناد می‌کنند که او گروهی از صحابه را که از لشکر اسامه تخلف کردند، لعن‌ کرده است.

 

*آیا لعن کردن دشمنان خدا اقدامی احساسی است یا اینکه مسلمان به آن بعنوان نوعی عبادت و نزدیک شدن به خدا نگاه می‌کنند؟

باید گفت مقوله لعن موضوعی نیست که شیعیان و محبان اهل بیت پیامبر علیهم السلام از روی احساسات نثار دشمنان اهل بیت می‌کنند، بلکه نوعی الگو گرفتن از قرآن در آیه مربوط به ماجرای مباهله پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت علیهم السلام با مسیحیان نجران است که خداوند متعال به روشنی به مسئله لعن دشمنان رسول خدا و اهل بیت علیهم السلام در آن اشاره می‌کند، «فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْانَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ»؛ (پس هر کس با تو دربارۀ عیسی در مقام مجادله برآید بعد از آنکه به احوال او آگاهی یافتی، بگو: بیایید ما و شما فرزندان و زنان و کسانی را که به منزله خودمان هستند بخوانیم، سپس به مباهله برخیزیم (در حق یکدیگر نفرین کنیم) تا دروغ‌گویان (و کافران) را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم / آیه 61 سوره آل عمران).

مقوله لعن در آیه مباهله ارتباط تنگاتنگی با دشمنان پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت علیهم السلام دارد و ما «لعن» را نوعی تبری جستن از دشمنان خدا و پیامبر و اهل بیت علیهم السلام می دانیم که اهمیت آن برای ما در ردیف اهمیت نماز و روزه و حج و زکات و خمس و جهاد است، چراکه تبرّی جستن از دشمنان خدا یکی از موارد فروع ده‌گانه دین است و ما نباید آن را برای خوشایند برخی روشنفکران تعطیل کنیم و آن را نوعی خشونت کلامی تصور کنیم.

خداوند متعال در قرآن کریم همانگونه که در آیات متعدد به مقوله لعن اشاره می‌کند و به پیامبرش کیفیت بکارگیری لعن می‌آموزد، در سوره صافات به پنج تن از پیامبران خود (نوح، ابراهیم، موسی، هارون، الیاس) سلام و درود می‌فرستد: « سَلَامٌ عَلَی نُوحٍ فِی الْعَالَمِینَ/ سَلَامٌ عَلَی إِبْرَاهِیمَ/ سَلَامٌ عَلَی مُوسَی وَهَارُونَ/ سَلَامٌ عَلَی إِلْ یَاسِینَ/ وَسَلَامٌ عَلَی الْمُرْسَلِینَ»، تا همان‌گونه که به ما آموخته چه کسانی را لعن کنیم، به ما بیاموزد به چه کسانی سلام و درود بفرستیم. به همین دلیل زیارت عاشورا با الگو گرفتن از قرآن کریم دارای سلام و لعن است، یعنی تولی و تبری را به منصه ظهور می‌رساند.

*آیا لعن بنی امیه شامل خوبان و بدان این خاندان می شود؟

همه ما می‌دانیم که خداوند متعال بنی امیه را در قرآن کریم به شجره ملعونه معرفی می‌کند «وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْناکَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ»؛ (آن رؤیایی را که نشانت دادیم و آن درخت نفرین‌شده در قرآن را، جز برای آزمایش مردم قرار ندادیم./ آیه 60 سوره اسراء) و این خاندان به دلیل دشمنی آشکار با پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت علیهم السلام لایق رحمت الهی نیستند و طبق این آیه شریفه شایسته لعن ونفرین هستند.

در میان بنی امیّه نیز، عدّه ای عامل تسبیبی، عده ای عامل مباشری، عدّه ای تماشاگر و عدّه‌ای خشنود و فخر فروش، نسبت به غصب امامت ائمه (ع) و شهادت این بزرگواران و شیعیان آنان بودند؛ از این رو هر کس از آنان به نوعی به دلیل گناهانی که انجام داده اند، مورد لعن قرار گرفته‌اند. در مقابل نیز عده ای از آنان اهل خیر و خوبی بوده‌اند.

در روایتی آمده که در دوران امام محمد باقر علیه السلام فردی به نام سعد که از نسل عبدالعزیز بن مروان بود (از خاندان بنی امیه)، به خدمت امام باقر علیه السلام رفت در حالی که با صدای بلند گریه می‌کرد. امام (ع) دلیل گریه او را پرسیدند و او عرض کرد: «چطور گریه نکنم وقتی من از نسل و باقیمانده همان درخت ملعون در قرآن هستم.» امام باقر علیه السلام به او فرمودند: «تو از آن‌ها نیستی، تو از ما و شیعیان ما هستی. آیا نشنیده‌ای کلام خدای تعالی را که فرمود: «فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی» پس هر کسی که از من تبعیت کند، از من خواهد بود./ آیه 36 سوره ابراهیم».

در نتیجه باید گفت که لعن همۀ بنی امیّه (آن گونه که در زیارت عاشورا آمده است: «لَعَنَ اللَّهُ بَنی اُمَیَّهَ قاطِبَهً»)، شامل کسانی از آنان می شود که از نظر فکری و عملی هماهنگ با بنی امیه هستند و نیکان آنان را شامل نمی شود.

*برخی این پرسش را مطرح می‌کنند آیا پسر یزید در زیارت عاشورا لعن شده است یا خیر؟ و آیا سندی دال بر این موضوع وجود دارد؟

البته در مورد اینکه معاویه دوّم (فرزند یزید) لعن شده یا نه باید زندگی او را شناخت، چون خدای متعال هم به اعمال هر کسی جدا از حضور در خانواده خود نگاه می‌کند. این که پسر یزید بعد از مرگ پدرش به حکومت رسید، اما خیلی زود از حکومت کناره گرفت و آن را حق خودش ندانست، رفتار خوبی بود؛ چون او به درستی متوجه شده بود که این حکومت غاصب حق ائمه اطهار علیهم السلام است. اما با این حال ما نمی‌دانیم که آیا او تمام شرایط توبه را به جا آورده بود یا خیر. یعنی حکومت را به صاحبان آن یعنی امام سجاد علیه السلام تسلیم کرد یا نه.

*لعن‌های زیارت عاشورا دقیقاً به چه کسانی می رسد؟

لعن‌های زیارت عاشورا به افرادی می‌رسد که از لحاظ فکری جزء دشمنان اهل بیت علیهم السلام هستند و خدا به حال افراد آگاه است که هر کسی لایق لعن است یا خیر.

درست است که ما در زیارت عاشورا بنی امیه را لعن می‌کنیم اما مقصود و منظور ما لعن عمل و عاملان ظلم است، نه لعن خوبان. گروهی از بنی‌امیه واقعاً خوب و شیعه خالص بودند. افرادی مثل سعدالخیر، ابوالعاص بن ربیع یا خالد بن سعید بن عاص شیعه بودند. اما سران و بزرگان این قوم ظالمان بزرگی بودند. به همین دلیل از آن‌ها با نفرین یاد می‌کنیم.