یکی از بدترین اقداماتی که برخی انسانها در مواجهه با مشکلات و سختیهای زندگی مرتکب میشوند، خودکشی است، مرگی که بر اساس آموزههای اسلام و قرآن کریم و احادیث به عنوان قتل و انسانکشی به حساب میآید و آثار و نتایج بسیار بدی در زندگی اخروی فرد و زندگی دنیوی اطرافیان و آشنایان او دارد.
*عادیسازی خودکشی تهدیدی برای خانوادههای دارای فرزند افسرده
خودکشی عملی است به شدت مذموم که متاسفانه رسانهها و فضای مجازی قصد منطقی و درست و معقول جلوه دادن آن را دارند، شرایطی که به مسیری درست ختم نمیشود و میتواند هموار کننده مسیری باشد برای کسانی که از جنبه روانی مهیای این فعل بوده و باعث دردسر خانوادهها و افزودن جدی مشکلات شود، خانوادههایی که به علل مختلف با مشکلات روحی روانی فرزندان خود دست و پنجه نرم میکنند و به دنبال راههای متعدد درمان هستند اما هراز گاهی به یکباره در فضای مجازی و برخی از رسانهها، «خودکشی» میشود عملی خوب، و خودکشی کننده قهرمان داستان میشود و آنجاست که زنگ خطر برای بسیاری از خانوادهها به صدا درمیآید.
انتشار خبر فوت کیومرث پوراحمد کارگردان نامآشنای سینما و تلویزیون بسیار شوکه کننده و بهت آور بود. اما به فاصله اندکی خبر خودکشی این کارگردان رسانهها و فضای مجازی را درنوردید. مشکل هرچه بود و نوع درگذشت این هنرمند به هرشکلی بوده، که غمی بزرگ و غیرقابل انکار است اما معضل تغییر نرمهای شیوه و سیره زندگی ایرانی اسلامی که به دنبال سطحی نگری و نگاه آن ور آبی برخی به شکلی غیرمعقول به دنبال تغییر نگاهها و اصول بنیادی جامعه ما هستند، گویا مشکل و غمی به مراتب بزرگتر است.
*موج رسانهای تطهیرکننده عمل قبیح خودکشی بعد از ماجرای اخیر
متاسفانه با درگذشت این هنرمند موجی از مطالبی که به نوعی به دنبال تطهیر عمل خودکشی بوده فضای مجازی و رسانههای عموما غیرهمسو با ارزشهای ایرانی اسلامی را درنوردیده است. این عمل که حتی از نگاه غیراسلامی نیز تقبیح شده و روانشناسان به جد دنبال پیشگیری از آن هستند و نسخههای درمانی برای پیشگیری از قتل نفس صادر میکنند، حالا در بین قشری که به هر دلیل دنبال شنا کردن برخلاف جهت رودخانه هستند و میخواهند به هر نحوی باعث ایجاد سردرگمی و دردسر برای دیگران شوند شیوع یافته است.
نمونههای متعددی از رواج خودکشی در برخی جوامع که تفکر عادی سازی و معقول جلوه دادن این عمل در آنها انجام گرفته، نشان از سیر صعودی آن دارد که به معضلی بزرگ بدل شده تا آنجا که بسیاری از جوانان با کمترین مشکلات روحی روانی و تنها با استمساک از این عادی سازی دست به خودکشی میزنند که نمونههای آن در بین سلبریتیهای مشهور مخصوصا در جوامع غربی مشهود است.
*چه چیزی باعث میشود فردی صاحب نام به زندگی خود پایان دهد؟
در دنیای سراسر مادی شده امروز آنچه بیشتر از همه مخابره میشود، داستان مرگ و زندگی سلبریتیهاست. در این میان کلید واژه اصلی «خودکشی» است. به راستی چه اتفاقی میافتد وقتی آدم صاحب نامی، کسی که اسم و رسمی برای خود دارد تصمیم میگیرد به زندگیاش پایان دهد؟ به پیشینه ظهور مفهوم سلبریتی که برمیگردیم این پدیده از همان روز اول گره خورده است به موضوع خودکشی و پایانی تلخ. درواقع در زندگی غربی وقتی نهیلیسم (پوچ گرایی) جریان غالب است جز این منفی گرایی، سرانجام دیگری نمیتوان برای آنها در نظر گرفت.
شواهد حاکی از آن است که نحوه گزارش اخبار مرتبط با خودکشی بر میزان خودکشی نقش دارد. به تصویر کشیدن احساسات خودکشی در رسانهها، میتواند به افزایش خودکشیهای تقلیدی منجر شود. مخاطب محور بودن یعنی تقریبا مخاطب خودش تصمیم میگیرد اخبار را منتشر و پیگیری کند. وقتی یک قهرمان، یک سلبریتی یا فردی مشهور خودکشی میکند، انتشار اخبار و حواشی آن در شبکههای اجتماعی به امر خودکشی مشروعیت میبخشد و میتواند اقدام به خودکشی در میان سایر افراد را افزایش دهد و هم خصوصی بودن حریم فرد را زیر سوال میبرد.
*نقش رسانه در انعکاس درست و صحیح موضوع خودکشی
مریم معصومی، روانپزشک و دبیر کمیته پیشگیری از خودکشی انجمن علمی روانپزشکان ایران میگوید: «برنامه کشوری پیشگیری از خودکشی از ابتدای سال ۱۳۹۹ در تمامی ۶۳ دانشگاه علوم پزشکی کشور و مناطق تحت پوشش انها در حال اجراست. یکی از عوامل مورد توجه در این برنامه نقش رسانه در انعکاس درست و صحیح موضوع خودکشی است. زیرا گاهی خبری که در واقع بیانگر یک رویداد اجتماعی به نام خودکشی است میتواند خود مشوق افراد برای خودکشی باشد.»
*انتشار نامتناسب اخبار مربوط به خودکشی
معصومی میگوید: «همانگونه که موارد متعددی از بروز همهگیری خودکشی بهدنبال انتشار نامتناسب اخبار مربوط به خودکشی افراط خاص و شناخته شده صورت گرفته است(خودکشیهای تقلیدی). به همین دلیل نباید خبر خودکشی را خبری هیجانانگیز منتشر کرد. همچنین جزئیات روش انجام و صحنه خودکشی منتشر نشود.»
*رواج همیشگی خودکشی نزد هنرمندان و سلبریتیهای غربی
نسبت بین هنرمندان و خودکشی از منظرهای مختلفی قابل بررسی و مطالعه است. از نظر شناخت شناسانه و بنیادین، از منظر روان شناسانه و از منظر جامعه شناختی.
شناخت شناسی: شاید بیراه نباشد در این میانه به اولین نظریهای که درباره چیستی «هنر» و خلاقیت در قرون وسطی مطرح شده است اشاره کرد. از نظر متفکران «مکتب شب» انسانها چهار خلق دارند، خوش خلقی، بد خلقی، خویشتنداری و مالیخولیا. در واقع این ویژگی چهارم یعنی مالیخولیا(ماخولیا) گره خورده است به تنهایی، انزوا، گوشه نشینی و جنون. به نظر میرسد نظریه پردازی هنر از همان ابتدا به سرنخ ماجرا رسیده است و بر این نکته دست گذاشته است که بین خلاقیت و جنون رابطهای معنادار وجود دارد. از این روست که هنرمندان معاصر تلاش میکنند با کنترل این ویژگی ماخولیایی و آشوبهای روانی خود را گزند جنون در امان نگه دارند.
روان شناسی: رابین ویلیامز کمدین و بازیگر محبوب آمریکایی، برنده جوایز پرافتخاری چون جایزه اسکار، گلدن گلوب و گرمی، کرت کوبین خواننده و موزیسین سبک راک آمریکایی، ایمی واینهاوس خواننده بریتانیایی، مریلین مونرو هنرپیشه هالیوودی، ویرجینیا وولف رماننویس و فمینیست انگلیسی، ونسان وان گوگ نقاش هلندی، مارک روتکو نقاش اکسپرسیونیسم انتزاعی، جکسن پولاک نقاش آمریکایی، ان میشل باسکیا، آرشیل گورکی، ریچارد گِرستِل، جان مینتون، کریستوفر وود و...اینها تنها تعداد بسیار اندکی از صدها هنرمند و سلبریتی غربی هستند که در شرایط مختلف روحی و جسمی و در عین موفقیت هنری و مادی دست به خودکشی زدهاند. این امر باز هم نشان میدهد که در فرهنگ سرمایهداری، پوچی و از خود تهی شدن به شدت در کمین انسانهاست و انسان بدون معنویت و بدون اینکه به ارزشهای اعتقادیاش چنگ بزند، به راحتی در گرداب افسردگی و بیهویتی و بیآیندگی و در نهایت خودکشی گرفتار میآید.
جامعه شناختی: البته لازم به ذکر است برخی از هنرمندان که به نام آنها اشاره شد متاثر از آسیبهای جنگ جهانی دوم بودند و بیگمان تاثیرات مخرب جنگ نقشی اساسی در فروپاشی روانی آنها داشته است. در واقع بسیاری از هنرمندان غربی بعد از جنگ جهانی دوم دست به خودکشی میزنند.
*رابطه خودکشی با جهانبینی افراد
از صادق هدایت گرفته تا غزاله علیزاده، ابراهیم منصفی نویسنده و هادی پاکزاد خواننده تا زهره فکور صبور و ...هم از نمونههای داخلی و میهنی هستند که اقدام به خودکشی کردهاند. عملی که بزرگترین اشتباه انسان محسوب میشود چرا بزرگترین؟ چون دیگر هیچ راهی برای جبران نیست! چون آدمی دست در سرنوشت خود میبرد و خود را به تقدیر و تلاش و رهایی از مشکلات نمیسپارد. این عمل سخت محکوم شده جدای از تمام مشکلاتی که برای این اقدام عنوان میشود، مبتنی بر نوع جهانبینی فرد است.
خودکشی و تطهیر این عمل که به حق، جفایی بزرگ در حق همانهاست که خودکشی کردهاند و خیانت به تمام کسانی که در شرایط تهدیدآمیز و شرف این عمل غیراخلاقی و غیرعقلایی هستند.
*از گوگل انگلیسی تا فارسی یکی تشویق به مشاور دیگری به مرگ
متاسفانه شرایط باز رسانهای و فضای بیشتر مخرب مجازی به تمام افکار و حریمها و آرا و نظرات مخاطبان نفوذ کرده و مدام به دنبال تخریب است. در این بین معاندین میهن ما نیز به شدت در تلاش هستند تا در هر نقطهای شرایطی برای برهم زدن نظم و طبیعت و فطرت انسانی بیابند و به هر حیله و نیرنگی به دنبال ضربه زدن هستند. در این گذار صعب و خطرناک، برخی کشورها نیز به کمک آمدهاند تا آنجا که در سرچ گوگل میتوان نکتهای یافت سراسر تاسف و تایید این دشمنی تا آنجا که در نمونهای عینی میتوان به راحتی در یک سرچ گوگل به زبان انگلیسی در مورد خودکشی با شماره مشاور و پیشگیری از این اقدام مواجه شد اما در سرچ فارسی با دهها سایت و پیج مجازی برخورد که نوع و نحوه خودکشی و چگونه راحت مردن و راحت کشتن خود را دید و بر این عداوت صحه گذاشت.