سریال جذاب و معمایی « پوست شیر » به نویسندگی و کارگردانی جمشید محمودی و با بازی شهاب حسینی، هادی حجازی فر، علیرضا کمالی ، مهرداد صدیقیان و... خیلی زود به خاطر داستان جنایی، گره های داستانی قدرتمند و مضمون تکان دهنده، بازی های چشم نواز، موسیقی متن سوزناک، جزئیاتی در طراحی صحنه که در بیشتر سریال های شبکه نمایش خانگی مشابهش را ندیده ایم و خیلی چیزهای دیگر توانست محبوبیت و موفقیتی بی نظیر را کسب کند. سریال درباره مردی به نام نعیم مولایی است که بعد از 15 سال از زندان به خانه برگشته، همسرش با فرد دیگری ازدواج کرده و دخترش ساحل تنها بهانه او برای زندگی است. نعیم می خواهد پس از سال ها تنهایی از بودن در کنار دخترش نهایت لذت را ببرد؛ برای همین دو نفری به شمال می روند و....
هشدار: ادامه این متن تمام محتوای سریال تا قسمت ششم فصل دوم را لو میدهد؛ اگر هنوز تا این قسمت سریال را ندیدهاید این مطلب را ادامه ندهید...
نعیم با شنیدن خبر این که ساحل به همراه مادرش قصد مهاجرت دارد سفر را نیمه کاره رها کرده و می خواهد به تهران برگردد. در بین راه جاده بسته است، نعیم به جاده فرعی می رود؛ آنجا حالش بد می شود. وقتی به هوش می آید خبری از ساحل نیست. پلیس جنازه سوخته ساحل را جای دیگری پیدا می کند درحالی که قبل از مرگ به او تجاوز شده. پلیس تمام تلاشش را برای پیدا کردن قاتل انجام می دهد. اما نعیم که از روند پرونده راضی نیست به همراه دوستش رضا پروانه و صدرا، معشوقه ساحل به دنبال پیدا کردن قاتل و متجاوزان و گرفتن انتقام هستند؛ سه نفر از این افراد را پیدا می کنند. اما دست شان به نفر اصلی که فرد خبره و مرموزی است نمیرسد.
فرضیه ها، از معشوقه صدرا تا رضا پروانه
از آنجایی که مشخص است بستن راه اصلی، تعقیب نعیم و بیهوش کردنش و تجاوز به ساحل و فیلمبرداری از آن اتفاقی نبوده و پای یک جرم سازمان یافته و برنامه ریزی شده در میان است، پلیس و نعیم هرکدام در پی یافتن انگیزه های بیشتری برای این جنایت هستند. طبیعتاً قاتل اصلی باید کینه ای عمیق داشته باشد و از طرفی باید از بین شخصیت هایی باشد که تا الان در سریال معرفی شده اند. پس در این بین چند فرضیه مطرح می شود.
عشق سابق صدرا/ صدرا قبل از شروع رابطه با ساحل در رابطه با دختری بوده که به شدت و دیوانه وار عاشق او بوده؛ طوری که وقتی صدرا و ساحل را در کافه می بیند رگ دستش را میزند و بعد هم با کشاندن صدرا به خانه اش باعث می شود رابطه صدرا و ساحل خراب شود. با این اوصاف بعید نیست پشت این ماجرا این دختر باشد.
خودِ صدرا/ صدرا زمانی که این جنایت رخ داده از شمال راهی تهران شده. اما فرض قبلی او این بوده که ساحل در حال خیانت است. چون از وجود نعیم به عنوان پدر ساحل بی خبر بوده. ممکن است صدرا کسی را برای گوش مالی اجیر کرده باشد اما حجم و نوع اتفاقی که افتاده انتخاب او نبوده؛ برای همین الان هم عذاب وجدان دارد هم انگیزه برای انتقام از کسانی که یک گوش مالی را تبدیل به جنایتی بزرگ کردند.
بهزاد/ بهزاد ناپدری ساحل است که از وجود نعیم باخبر نبوده. او ساحل را به شدت دوست داشته و وقتی می فهمد ساحل حالا پدری دارد که او را از بهزاد بیشتر دوست دارد ممکن است انگیزه ای برای گوش مالی پیدا کرده اما افسار کار از دستش خارج شده. البته نوع جنایت به انگیزه های صدرا و بهمن نمی آید.
رضا پروانه/ رضا رفیق صمیمی نعیم است، جانش را برای نعیم می دهد. هیچ انگیزه ای برای چنین جنایتی ندارد. اما شاید در ادامه گره های این موضوع باز شود.
همکاران درختی/ «درختی» نام قاتل سریالی بوده که توسط سرگرد مشکات به دام افتاده. اما نوع قتل ساحل شباهت جزئی به اقدامات درختی دارد. اما سئوال اینجاست چرا کسی به تقلید از درختی باید از نعیم انتقام بگیرد؟
دوست ساحل/ این یکی احتمال بسیار ضعیفی دارد. اما بعید نیست دوست ساحل که داستان پرداخت کمی روی او داشته هم به دلایلی مثل علاقه به صدرا قصد انتقام گرفتن از ساحل را داشته. اما یک جنایت تمیز و با دقت کار او نمی تواند باشد.
قاتلی که تا الان ندیدیم/ خیلی بعید است قاتل یک هو از خارج داستان به داخل پرت شود و در قسمتهای پایانی با او و انگیزههایش آشنا شویم. چنین انتخابی سطح سریال را پائین میآورد اما امکانش بعید نیست.