در روزهای گذشته به بهانه نزدیک بودن شروع مسابقات جام جهانی فوتبال ، از فیلمهای سینمایی زیادی یاد شده که در سینمای جهان و نیز ایران با محوریت این رشته ورزشی یا یکی از نامآوران آن ساخته شدهاند. «فوتبالیستها» به کارگردانی علیاکبر ثقفی با بازی علی پروین و حمید استیلی، مستند «من ناصر حجازی هستم...» نیما طباطبایی، «آفساید» جعفر پناهی، «عرق سرد» سهیل بیرقی و «زاپاس» برزو نیکنژاد از معروفترین فیلمهای فوتبالی در سینمای ایران هستند اما با این حال بیشتر آثار ساخته شده، آنچنان که باید در ذهن مخاطبان علاقهمند به فوتبال باقی نماندهاند.
در این زمینه جهانگیر کوثری که تهیهکننده سینما است و سابقه بازی در تیمهای فوتبالی، گزارشگری و روزنامهنگاری ورزشی را هم داشته، در گفتوگویی دلایلی را برای موفق نبودن این نوع فیلمها برشمرد. او تاکید کرد که اطلاعاتش براساس رصد دقیقی است که از سالها قبل در این خصوص انجام داده و هنوز هم آن را ادامه میدهد.
کوثری در پاسخ به اینکه چرا در سینمای ایران فیلمهای ماندگار ورزشی و به طور مشخص فوتبالی ساخته نشده است، بیان کرد: از منظر جامعهشناسی، «ورزش» یک تعریف مشخص دارد که آن هم به جوهرهی تازگی، بهروز و زنده بودن آن مربوط میشود و این اصلیترین دلیلی است که سوژههای ورزشی نمیتوانند در سینما موفق باشند و مخاطب خود را به دست آورند. در تاریخ سینما تمام فیلمهای ورزشی حتی آنهایی که در هالیوود ساخته شدند موفقیتی نداشتند. «جان هیوستون» با دور هم جمع کردن ستارههای فوتبال مثل «پله» و «بابی مور» و در کنار آنها «مایکل کین» و «سیلوستر استالونه» که مهرههای سینمایی پرفروشی بودند فیلم «فرار به سوی پیروزی» را ساخت اما موفق نبود؛ یعنی آنطور که انتظار داشت فیلمش غوغا کند، کاری نکرد.
او با اشاره به فیلمهایی مثل «گاو خشمگین» اسکورسیزی و «راکی» ادامه داد:کمپانیهای بزرگ فیلمسازی هم به این نتیجه رسیدند که فیلمهای ورزشی جواب نمیدهند چون طرفداران ورزش با طرفداران سینما متفاوت هستند، آنها میخواهند همه چیز را زنده ببینند. در جام جهانی آلمان در دهه ۷۰ میلادی بازیها در سینماها پخش میشد تا مردم مستقیم ببینند اما بعد که از همانها فیلم ساخته شد تعداد بسیار کمی برای تماشا رفتند چرا که دیگر برایشان تازگی نداشت. هیجان فوتبال از نظر روانی در همان لحظه قشنگ است و این مسئله در رشتههای ورزشی دیگر هم وجود دارد.
چند دهه قبل در یک دوره از بازیهای المپیک، ۱۱ کارگردان بزرگ جهان را آوردند تا هر کدام یک رشته ورزشی را مستند کند؛ مثل «جان شلزینجر» که در رشته ماراتن مشغول شد و بعدها فیلم «مرد دونده» را کارگردانی کرد ولی هیچ کدام از آن فیلمها که در رشتههای مختلف مثل وزنهبرداری و دومیدانی هم ساخته شدند موفق نبودند.
این تهیهکننده سینما به تولیدات داخلی هم اشاره کرد و گفت: در ایران خودمان سوژههای ورزشی بویژه در فوتبال کار شدهاند؛ قبل از انقلاب «عمو فوتبالی» و «سر طلایی» از جمله فیلمها درباره فوتبال بودند که موفق نبودند در صورتی که بازیگر خوب هم داشتند. بجز فوتبال فیلم «ببر مازندران» درباره امامعلی حبیبی هم بود که ساموئل خاچیکیان ساخت و آن نیز به نتیجه نرسید. «جهنم سفید» آقای خاچیکیان هم که جمشید آریا در آن بازی میکرد موفق نبود یعنی فیلمهای مربوط به کشتی نیز در آن دوران مخاطبی نداشتند و برهمین اساس فیلمهای سینمایی از رشتههای دیگر اصلا چندان قابل بحث نیستند. در مقطعی هم آقای ثقفی فیلمی ساخت به نام «فوتبالیستها» که علی پروین در آن بازی میکرد ولی آن هم نتیجهای نداشت چون مردم دوست داشتند علی پروین را در لحظه و روی زمین فوتبال ببینند. سال ۶۴ فیلمی را به نام «خط پایان» با آقای ایرج طهماسب ساختیم و او با حمید جبلی در آن بازی میکرد. فیلم درباره دوچرخهسواری بود و قصه خوبی داشت که محمدعلی سپانلو -شاعر- آن را نوشته بود ولی مخاطبی نداشت. تقریبا در تمام دنیا فیلمهای ورزشی جواب ندادهاند و اگر فیلمی مثل «راکی» ساخته میشود و جذابیت دارد، بخاطر درامهای سینمایی است که در آن گنجانده میشود و در میان فیلمهای ورزشی بیشتر به استثنا تبدیل شده است. حتی فیلم مستندی از «امیر کاستاریکا» ساخته شد که درباره مارادونا بود ولی با وجود مستند بودن، استقبال کافی از آن نشد.
این مثالها همه بررسی شده و در تمام سالهایی که به نحوی در ورزش فعالیت میکردم به دنبال این بودم که یک فیلم ورزشی خوب در سینما بسازم، به همین دلیل تحقیق کردم و متوجه شدم مردم چندان علاقهای به این فیلمها ندارند. این در حالی است که سینما هنری است که فیلمهای چارلی چاپلین را هم اگر الان بگذارند که تماشا کنید، حرف و پیام دارد و لذت بخش است. از همین منظر است که در جامعه شناسی تعریفهای جداگانهای برای مخاطب ورزش و سینما در نظر گرفته میشود و طبق همان، تقریبا هر چه فیلم در سینما از حوزه ورزش ساخته شده در جذب مخاطب حداکثری ناموفق بوده است.
کوثری درباره جشنوارهای با نام فیلمهای ورزشی و اثرگذاری آن گفت: من در این جشنواره سالها داور بودم یا در جایگاهی دیگر در برگزاری کمک کردهام ولی فیلمهای این جشنواره تماشاگران زیادی ندارد.
او در پایان با اشاره به استقبال کم از فیلم در حال اکران «بیرو» که با پرداختن به مقطعی از زندگی علیرضا بیرانوند - دروازهبان تیم ملی فوتبال - ساخته شده، به «عرق سرد» سهیل بیرقی نیز اشاره کرد و گفت: این فیلم هم موضوعی درباره فوتبال دارد و خوش ساخت بود ولی پیام سیاسی و اجتماعی آن درباره زنها که یک معضل اجتماعی را مطرح میکرد بیشتر مورد توجه قرار گرفت و از این منظر میتوان آن را موفق دانست. درواقع باید گفت که فوتبال در سینما اصلاً در نمیآید؛ یک زمین بزرگ و ۲۲ نفر بازیکن و کلی هیجان در تماشای زنده، چطور باید در دوریین سینما دربیاید که به مردم بچسبد!؟ مردم فوتبال را جور دیگری میبینند. فوتبال برای آنها دیدن مسابقه با دوربینهای زیاد و حتی حرکت اسلوموشن است؛ اینها برای تماشاگر ورزشی جذابیت دارد که در لحظه همه چیز را میبیند و وقتی آن لحظه میگذرد آن جذابیت اولیه هم از بین میرود.