مدتها از آخرین باری که صداوسیما برنامهای روتین با موضوع سینمای ایران پخش کرده، گذشته است. انتظار میرفت با حضور پیمان جبلی در مقام ریاست سازمان صداوسیما و شناختش از کارکرد شگرف رسانه در دنیای امروز، فضای بیشتری در اختیار برنامههای سینمایی قرار گیرد؛ اما در کمال تعجب نهتنها چنین اتفاقی نیفتاد بلکه همان چند برنامه معدودی که با موضوع سینمای ایران روی آنتن شبکههای مختلف بودند، به بهانههای مختلف بهکلی حذف شدند.
کاری به سمتوسوی این برنامهها، اهداف، بازخوردها و چیستی این برنامهها نداریم؛ اماضروریاست که بدانیم چه اتفاقی در این مدت افتاده که بهیکباره همه این برنامهها از منظومه شبکههای سیما کنار گذاشتهشده و باگذشت اینهمه وقت، هیچ جایگزینی برای این برنامهها پیشبینی نشده است.
سینمای ایران صرفنظر از قوت و ضعفهای موجود میتواند با برنامههای تلویزیونی متوجه خلل موجود در مسیر خود شده و فضای انتقاد به سینما نیز بازخواهد شد.
چطور ممکن است رسانهای مثل صداوسیما از کنار موضوع مهم، حساس و چالشبرانگیزی مثل سینمای ایران به همین راحتی عبور کرد و هیچ برنامه قابل اشارهای هم درباره آن روانه آنتن شبکههای سیما نکرد؟ چطور ممکن است صداوسیما از موضوع مهمی مثل سینمای ایران غفلت کرده باشد؟
این چه ذهنیت و با چه رویکردی در مدیریت کلان رسانه صداوسیما است که اصرار دارد تلویزیون هیچ برنامه درباره موضوعی مهم و استراتژیکی مثل سینمای ایران نداشته باشد؟
حالا که دولت سیزدهم همسو با مدیریت کلان صداوسیما و با شعارهای انقلابی درصدد تحقق اهداف نظام است و سازمان سینمایی بهعنوان بازوی اجرایی دولت در سینمای کشور در همین مسیر گام برمیدارد، چگونه است که تلویزیون و مدیریت آن بعد از تعطیل کردن برنامههایی با محوریت بررسی سینمای ایران هیچ ایدهای برای راهاندازی برنامههای تازه ندارند و خبری هم از ساخت سری تازه برنامههای پیشین به گوش نمیرسد؟
البته پوشش خوب جشنواره فیلم کوتاه تهران در رسانه ملی اتفاق خوبی را برای این جشنواره رقم زد و 3 برنامه تخصصی تلویزیون با محوریت فیلم کوتاه موتور محرکی برای این قالب فیلمسازی بود.
اما در زمانه فعلی که بیش از هر زمان دیگری سینمای ایران هم از سوی برخی عناصر داخلی و هم رسانههای خارجی با هجمههای گوناگون روبروست، نیازمند این است که صداوسیما مانند ادوار پیشین و بلکه بهتر، منسجمتر و اصولیتر به یاری این سینما بشتابد.
در دولت قبل که اتفاقاً همسویی چندانی هم با صداوسیما نداشت، برنامههای متنوع و جامعتری در حوزه سینمای ایران تدارک دیده میشد که به لحاظ آماری هم کمک زیادی هم به دیده شدن این سینما میکرد وهم مشکلات و مسائل آن را در اندازه بضاعت خود مورد واکاوی قرار میداد و راه را برای طرح شدن موضوعات گوناگون سینما باز میکرد.
اتفاقی که در شرایط فعلی و درزمانی که سینما از جذب مخاطب جدید و البته اکران آثار جدید ناتوان است میتواند کمکی جدی به مدیران سینمایی کرده و با مطرح کردن موضوعات و نقد شرایط و البته مطرح کردن نام و موضوع سینما در کشور و میان مخاطبان رسانه ملی مخاطب سینما را به سالنها بازگرداند.
همچنین ازآنجاکه سینمای ایران جایگاه ویژهای در بین مردم دارد صداوسیما میتواند با استفاده از ظرفیتهای بالقوه سینما دست به ساخت برنامههای پرمخاطبی بزند که جایش پیشازاین در این رسانه بسیار خالی بوده و انتظار میرود دوباره آنها را از تلویزیون ببینیم.