زنان قدرتمند سریال «جیران»؛ خدیجه، مهدعلیا و تاج‌الدوله

زنان سریال «جیران» با اینکه در پستوهای حرم محبوس‌اند، سیاس و دسیسه­‌گر هستند و زمام امور را پنهانی در دست دارند؛ از مهدعلیا که سرآمد آن­هاست تا زنان عقدی شاه که هر یک چیزی بیش­تر از یک زندگی راحت، طلب می­‌کنند. در ادامه به نقش هر یک از این زنان می­‌پردازیم.

کدام کاراکتر را بیشتر مى‌پسندید؟ نظرتان را برایمان بنویسید.

جیران خاتون؛ سوگلی شاه

خدیجه خانم تجریشی که باید عشق ابدی ناصرالدین‌شاه لقبش داد، همواره در دوران حیاتش مورد توجه و لطف ویژ­ه‌ی ناصرالدین‌­شاه قرار داشت. او دقیقا به‌خاطر همین لطف ویژه‌­ی شاه مورد حسادت سایر زنان حرم نیز قرار گرفته بود.

جیران خاتون برای حفظ جایگاهش نزد شاه و حفظ خود از شر دسایس سایرین با آن­ها می­‌جنگید. پریناز ایزدیار که تا اینجا بازی موفقی در نقش جیران داشته است، با توجه به آنچه در جدیدترین قسمت سریال تماشا کردیم، آرام آرام از پیله­‌ی عاشقی بیرون می‌آید و با هوش و سیاست خود بر جذابیت نقشش می‌افزاید.

مهدعلیا؛ بانوی اول کاخ

نام مهدعلیا در تاریخ با حیله، مکر و البته اقتدار از نوع منفی­‌اش پیوندی ناگسستنی دارد. مهدعلیا به خاطر نقش پررنگش در قتل میرزا تقی‌‌خان ‌امیرکبیر از یک سیمای منفور برخوردار است. در سال­‌های پیشین توجه بیش از اندازه به این امر در سریال‌­های تاریخی باعث شده تا به دیگر وجوه شخصیتی او همچون خودرایی، حسادت به زنان شاه و برقراری انضباط مبتنی بر تنبیه توجه چندانی نگردد.

حال مریلا زارعی با حفظ آن چهره‌­ی از پیش شناخته‌شده برای به نمایش کشیدن این وجه از شخصیت ترسناک او ضمن حفظ جذابیت‌های دراماتیک، کار مشکلی را پیش‌رو داشته است.

زنان قدرتمند سریال «جیران»؛ خدیجه، مهدعلیا و تاج‌الدوله

تاج‌الدوله؛ زنی در سودای قدرت

خجسته خانم معروف به تاج‌­الدوله فرزند یکی از پسران فتحعلی‌شاه بود که پس از فوت اولین ولیعهد شاه برای به تخت نشاندن فرزند خویش در تکاپو بود. نقش این زن را در این سریال رعنا آزادی‌ور به عهده دارد، آن­چه پیش‌‌ِ روی اوست یک پی‌رنگ­ فرعی به ظاهر ساده برای حفظ تداوم قدرت خویش است. اما آن­چه در ادامه تاریخ پیش‌ِ رویش قرار خواهد داد تقابل نهایی با سوگلی شاه یعنی جیران است.

آن­چه مشخصه­‌ی نقش تاج‌­الدوله تا به اینجا در سریال بوده، حضور سنگین یک زن مقتدر اما حسود به سوگلی تازه‌­ی شاه است که به‌جای تسلیم بر این حسادت، برای بازگرداندن جایگاه بلند پیشین خویش یک دم از پای نمی‌­نشیند.