سینما که یک رسانه قوی و مردمی در هر کشور محسوب میشود، میتواند نقش مهمی در بازتاب خوبیهای هر جامعه داشته باشد.
پس از آثار برجستهای همچون « خانه دوست کجاست » و «مهمان مامان»، کمتر فیلم ایرانی به ترویج نیکویی و نیکی کردن پرداخته است. آسیبی که ضعف فیلمنامهها و مسیردهی غلط جشنوارهها نقش مهمی در پیدایش آن دارند.
آرش خو منتقد سینما درباره نقش هنر هفتم در نشر خوبیها به خبرنگار ما گفت: یکسری از فیلمهای ایرانی که درباره فرهنگ، موقعیتهای جغرافیایی، تاریخی و مذهبی ما هستند در بخش سینمای ملی قرار میگیرند. در سال ۸۱ داریوش مهرجویی فیلم «مهمان مامان» را ساخته که درباره همراهی یک گروه از مستمندان برای میزبانی آبرومندانه از مهمان همسایه شان است. همچنین فیلم «مادر» و «بچههای آسمان» هم جزو آثار برجسته در این زمینه به شمار میآیند.
وی درخصوص کمرنگ شدن نشر خوبیها در صنعت سینما بیان کرد: مشکل اینست که کادر سازنده سینمای ما به طبقه متوسطه جامعه بسیار نزدیک هستند و دغدغههای آنها را عینا در فیلم هایشان نشان میدهند. در حال حاضر کمتر از ۱۵ درصد مردم ایران مخاطب سینما هستند، در خیلی از شهرهای کوچک و شهرستانها اصلا سینما نداریم، بنابراین دیدگاههای مخالف یا متفاوت با این قشر، جزو مشتریهای سینما به حساب نمیآیند.
این فعال رسانهای با بیان اینکه تعداد زیادی از فیلمهای ما پر از شکایت و گلایه هستند و نام آن هم سینمای متعهد اجتماعی است اظهار کرد: باید سالنهای سینما فراگیر شوند، آن زمان تهیه کنندهها متوجه میشوند که برای تامین خواسته تماشاگران با طبقه فکری و اقتصادی متفاوت، باید فیلمهای متنوع بسازند.
وی ادامه داد: البته در ترویج خوبیها باید دقت کرد که خوبی فقط مودب بودن و کمک کردن به دیگران نیست، ما در آینده به شجاع بودن نیازمندیم و کمتر فیلم ایرانی مروج شجاعت هستند. تعداد خیلی کمی از آثار ریسک کردن، ماجراجویی و مستقل بودن را آموزش میدهند و همه این ویژگیهای انسانی در سینمای آمریکا ترویج میشوند. اما در سینمای بدنه ما همه آدمها عادی هستند و رقابت برای این است که آدمها معمولی باشند. نهایتا آدمهای خوب کسانی هستند که گریه میکنند و خوب بودن در سینما به چند فاکتور معمولی محدود شده است.
خوش خو توضیح داد: ما در حال حاضر سینمای حادثهای نداریم، چون ساخت آثار آن بسیار کار سختی است، کارگردانها هم حوصله تولید اینگونه فیلمها را ندارند. مضاف بر اینکه تولید فیلمهای اجتماعی برای فیلمسازان جایگاه اجتماعی میآورد و شانس حضور در جشنوارههای خارجی را هم فراهم میکند در نتیجه سینماگران به سینمای اجتماعی بیشتر توجه میکنند.
وی افزود: در سال ۸۹، شانزده میلیون نفر مخاطب سینما بودند، اما با ورود فیلمهای تاریخی پر هزینه، تغییر نسبی ذائقه و ساخت پردیسهای سینمایی، میزان فروش سینما به ۴۲۰ میلیارد تومان رسید. این پیشرفت نشان میدهد که پتانسیل لازم وجود دارد و تنها راه شکوفایی آن تولید آثار متنوع است. به طور مثال در سال ۹۵ که فیلمهای «هم نفس»، «محمدرسول الله»، «ایستاده در غبار» و «اژدها وارد میشود» در سینما ارائه شدند یک بسته متفاوت در اختیار سینما دوستان قرار گرفت و باعث فروش بالای فیلمها شد. در حال حاضر برای قشر مذهبی که حدودا ۲۰ درصد از جمعیت جامعه را تشکیل میدهند، فیلم تولید نمیشود و سینمای ایران این گروه از مخاطبانش را از دست داده است.
سردبیر روزنامه «هفت صبح» برای حل مشکل مطرح شده تشریح کرد: باید نهادهای حاکمیتی مانند سازمان اوج، حوزه هنری و رسانه ملی به این موضوع ورود کنند تا یکنواختی سوژهها از بین برود و برای همه اقشار جامعه فیلم تولید شود. سالن و پردیسهایی سینمایی بیشتر شوند، در اینصورت سینماگر مجبور است که در راستای خواستههای مردم پیش برود. البته یادمان باشد که سینمایی که مبلغ خوبی است، فقط حول کمک کردن و مودب بودن متمرکز نیست. باید به نوجوانهایی که بیننده فیلمها هستند خوراک مناسب دهیم تا حس ماجراجویی و کنجکاوی آنها تامین شود.